اسلام،بزرگ ترین دستاورد جهانی انقلاب

به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، محمداسماعیل امام زاده/هرچه از پیروزی انقلاب اسلامی سال ۵۷ می گذرد، عظمت و اهمیت آن در تغییر معادلات منطقه ای و جهانی و نقشی را که در تغییر نگرش ها بر پهنه ارزشها از خود بجا گذارد و منشاء تحولات جدّی و اساسی در جهان شد، بیشتر عیان می شود؛ هرچند که برای بررسی این بزرگترین و سرنوشت سازترین رخداد سده های اخیر، باید خود را در فضای بلوک بندی قدرت و تقسیم جهان به دو قطب پس از جنگ جهانی دوّم برد و با بررسی حوادث و آرایش قوای مصاف گران و کنش آفرینان، فرصت های اندک و محدودیتها و محذوریتهای فراوان آن دوره را لحاظ کرد و آنگاه به قدرت حیرت آور و ناآشکار “عوامل انقلاب اسلامی” ملت ایران پی برد.

حاکمیت مطلق و بلامنازع دو نگاه سوسیالیستی و کاپیتالیستی بر جهان، که هر یک در نیم کره انسانی داعیه دار نیابت و نمایندگی از شرق و غرب را داشتند، چنان فضایی را بوجود آورده بودند که هیچ پدیده ای خود را خارج از این دو قفس فکری و عملی نبیند و قادر به اقدامی خلاف دو رویه بظاهر متضاد هم نباشد. دو بلوک شرق و غرب (اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و ایالات متحده امریکای کاپیتالیستی)، علیرغم ضدیت و تعارض ظاهری در مبانی فکری و اندیشه های سیاسی، هر دو در یک نقطه مشترک بودند و آن اینکه: دین افیون ملت ها و متعلق به دوران جاهلیت و قبل از رنسانس علمی و توجیه گر وضع ناگوار رعایا و مظلومان در قبال برتری ظالمان است.

نکته اساسی امنیت بخش برای دو ابرقدرت غالب و حاکم بر مقدّرات ملتها، تردیدناپذیری ناکارآمدی دین در اداره جامعه و لزوم قطعی و حتمی تکیه بر عقل جمعی مبتنی بر نفع طلبی و لذّت پرستی های مادی و خالی سازی کامل ظرف زندگی از عنصر اخلاق و معنویت دینی بود، بگونه ای که سخن از دین و مذهب و آئین الهی بویژه در مجامع علمی و دانشگاهی، محکوم به انگ ارتجاع، فاناتیک، کهنه پرستی و قرون وسطاگرایی می شد. به اذهان عمومی اینگونه القاء گردیده بود که دین و اعتقادات مذهبی را در عنصر مدرنیزم باید در بایگانی تاریخ به قفسه های متروک و مذموم سپرد.

در تنظیم و تحلیل تاریخی از رنسانس اروپا، افکار جهانیان و بخصوص کشورهای شرقی و در میان روشنفکران مسلمان تحصیل کرده غرب، شواهدی از استبداد و اختناق کلیساها و جزمیت فکری غیرمنعطف و خوفناک مدعیان مسیحیت در برخورد با دانشمندان و محققان را مستمسکی برای اثبات ادعاهای غیرعلمی خود مبنی بر ایجاد تشتت بین مردم از سوی ادیان و مبلغان آن قرار داده بودند و به این حقیقت انکارناپذیر هیچ اشاره ای نمی کردند که در عصر اختناق قرون وسطایی اروپا و غرب، کشورهای اسلامی در پرتو اندیشه های دینی و حکومت های متاثر از آموزه های اسلامی، دوران درخشان تمدّنی خود را سپری می کردند و از مهمترین عوامل بروز رنسانس و روشنگری برای اروپا و غرب بوده اند.

با مروری هرچند کوتاه بر افکار و اندیشه های نظریه پردازان و تئوریسین های غربی در دهه های ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم، نمی توان هیچ جایگاهی از دین و دینداران و علماء ربّانی در تفاسیر و معادلات آنها یافت؛ چرا که واقعا” تصورشان بر منقضی شدن عمر و تاریخ مصرف دین و اعتقاد ماورایی و الهی بود. متدینان و منصفان این قشر معتقد بودند که دین، دارای قلمرو فردی و منحصر به چارچوب فکر و خانه است و نباید در مناسبات اجتماعی دخالت کند که منشاء افتراق و اختلاف در برداشتها و اجراها خواهد بود و این نگاه، متاثر از یک اصل غربی در ارزش گذاری های اجتماعی با عنوان: “اصل نسبیت معرفتی” است که بر این اساس، همه اعتقادها و معرفتها، اعم از درست و غلط، دارای یک اندازه از ارزش و احترام می باشند و هر فرد، چه صالح و چه فاسد، به یک حدّ و سطح دارای حقوق اجتماعی در بیان اعتقادات خود و عمل به آن می باشند، حال بماند که حاکمان غربی تا چه اندازه به همین اصل در کشورهای خود وفادار هستند و به اعتقادات مردم خود احترام می گذارند!.

جغرافیای انسانی و طبیعی مسیحیت و یهودیت و بخشی از اسلام، مقهور این موج، واداده از اصالتهای فرهنگی و اعتقادی خود، سرنوشت فرد و جامعه و کشور خود را به تندباد حکومتهای وابسته به کانونهای دوگانه قدرتهای جهانی سپرده بودند.

در هنگامه غربت دین و دینداران، روحانیت اسلام به رهبری مرجعیت شیعی و درس آموخته مکتب اهلبیت پیامبر اعظم اسلام صلوات الله علیهم اجمعین سکان هدایت جامعه ایرانی را به دست گرفت و پدیده ای شگفت انگیز، بزرگ و بسیار مهم را رقم زد. نظام های حاکم و مرتجع منطقه را متزلزل کرد و امریکائیان را به شدّت تحقیر نمود و ایدئولوژی اتحاد جماهیر شوروی را به چالش کشید، قدرت مندترین حکومت منطقه را به سرعت ساقط کرد و ایران وابسته به بلوک غرب و عضو سنتو را به یک حکومت مستقل، انقلابی و مدعی تبدیل نمود.

امام خمینی(ره)، به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، یک ایدئولوگ دینی و معمار احیاء اندیشه های اسلامی با تکیه بر اسلام، توانست چارچوبهای معرفت شناختی و هستی شناسی رایج را بشکند و تعریفی متفاوت از انسان ارائه بدهد. براین مبنا، انقلاب اسلامی، یک انقلاب انسانی بود که فضای گفتمانی جدید را بوجود آورد که با مشهورات و مسلمات جهانی تمدن غرب در تعارض بود.

همین امر سبب شد تا مظاهر امپریالیسم در دنیای مدرن، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از هر زمینه ای برای خصومت ورزی علیه ملت ایران که پرچمدار نظام اصیل اسلامی هستند، استفاده کنند و تمام تلاش خود را در جهت متوقف کردن حرکت متفاوت این ملت متمرکز نمایند. نهضت اسلامی مردم ایران، پرتوی درخشنده از خورشید تابان اسلام ناب محمدی(ص) بود که زمینه پایان عمر تاریک کفر و ظلم را فراهم آورد.

بنیانگذار جمهوری اسلامی و پایه ساز انقلاب اسلامی دوران معاصر، در بیان ماهیت انقلاب مردم ایران، که الگوی انقلابهای پس از خود شدند، می فرماید: “این یک نهضت الهی بود. این نهضت مثل نهضت های آنهایی که به خدا اعتقاد ندارند یا آنهایی که نهضت هایشان جهت مادّی دارد، نبوده است. نهضت ایران، نهضتی بود که خدای تبارک و تعالی در آن نقش داشت و مردم به عنوان جمهوری اسلامی و به عنوان اسلام به خیابانها ریختند و همه گفتند ما این رژیم را نمی خواهیم و حکومت عدل اسلامی و جمهوری اسلامی می خواهیم.

پیروزی هایی که شما جوان ها با اتّحاد با سایرقشرهای ملت به دست آوردید، در طول تاریخ این طور پیروزی با این کیفیت پیدا نشده بود. پیروزی یک ملت مسلم بدون اتکاء به غیر خدا، بدون تجهیزات نظامی، بدون تعلیمات نظامی، بر یک قدرت مجهّز دارای تجهیزات نظامی، دارای تعلیمات نظامی، علاوه بر آن، یک قدرتی که همه قدرتها هم دنبال او بودند. این طور غلبه، غلبه اسلام بود بر کفر، غلبه متن اسلام بر متن کفر”.

اسلام، دین حیات بخش ملت های دربند، توانست قوی ترین حکومت وابسته به غرب را شکست دهد و ملت ایران را که دارای متنوّع ترین اقوام و نژادها در جهان است، ذیل معارف و آموزه های خود متّحد سازد و به این مردم چنان توانی دهد تا قریب چهار دهه در مقابل انواع توطئه های شبانه روزی نظام سلطه مقاومت کنند و برای حفظ و اعتلاء نظام اسلامی خود از نثار جان و مال و فرزندان خویش دریغ نورزند و در تمام صحنه های دفاع از انقلاب اسلامی خود، حماسه بیافرینند که همه ی ۲۲بهمن ها گواه صدق نیت و عمل این مردم در وفاداری شان به اسلام ناب محمدی(ص) است، همچنانکه در ۲۲بهمن امسال نیز دنیا را شگفت زده خواهند کرد و به دولت خود نیز پشتوانه درس پایداری را در مصاف جدید علیه امریکای صهیونیستی خواهند آموخت، انشاءالله.

آیا دفاع از عزت و فرهیختگی این ملت بی نظیر در مقابل سیاستمداران بی ادب و بی نزاکت امریکا، که هر روز با ادبیاتی وسترنی زشت ترین اهانت ها را به ملت بزرگ ایران نسبت می دهند و بی پاسخ از سوی مقامات ما، گستاخ تر خود را در مقام تهاجمی تر و مسئولان سیاسی دولت جمهوری اسلامی را منفعل تر نشان می دهند، بعهده دولت بویژه ریاست محترم جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان نیست؟.

آیا در شأن این مردم حماسه ساز و شهادت طلب هست که در مقابل همه امتیازات انسانی و دستاوردهای بزرگ انقلاب خود ، که سرافرازی و عزت و شرافت اسلامی از جمله آنهاست، در مقابل مشتی از پست ترین انسانها با کثیف ترین عملکرد جهانی همچنان تحقیر شوند؟!!.

مردم قهرمان ایران پاسخ خود به یاوه سرائیهای امریکائیهای قلدر و بی مخ را در راهپیمایی ۲۲بهمن خواهند دارد خال می ماند پاسخ دولت جمهوری اسلامی به این ببر کاغذی.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا