مدیریت ابهام در عصر برجام؛

کاهش 44 درصدی امیدواری مردم ایران به برجام/ ثروتمندتر شدن طبقه اشراف بواسطه تحریم‌های آمریکایی + آمار

بصیر، مردم ایران اعتمادشان را به پایبندی آمریکا به تعهداتش در برجام ازدست‌داده‌اند. این گزاره‌ای است که از نظرسنجی انجام شده توسط مرکز مطالعات بین‌الملل و امنیت دانشگاه مریلند به‌دست‌آمده است.

این نظرسنجی که از یک نمونه 1005 نفری از مردم ایران با سلایق سیاسی مختلف انجام شده، نشان می‌دهد که میزان حمایت 71 درصدی از برجام در نخستین روزهای امضا توسط ایران و 1+5 در ماه آگوست (چند هفته بعد از امضای برجام) به حدود 43 درصد رسید. این میزان حمایت در آخرین بررسی به 27 درصد کاهش پیداکرده است.

کاهش 44 درصدی امیدواری مردم ایران به برجام

همچنین طبق این نظرسنجی حمایت از رئیس‌جمهور روحانی از 61 درصد در ماه اوت گذشته به 40 درصد کاهش پیداکرده است.

در بخشی دیگر از نظرسنجی، 64 درصد مردم معتقدند افزایش تعامل اقتصادی با کشورهای غربی به وضعیت اقتصادی کشور کمک می‌کند و درعین‌حال بیش از 58 درصد بهترین روش برای بهبود اوضاع اقتصادی را سرمایه‌گذاری بر روی تولید ملی که دائماً از سوی رهبر ایران مورد تأکید قرار می‌گیرد را، راه‌حل پیشرفت اقتصادی می‌دانند.

مدیریت ابهام در فضای پسابرجام

اما چه چیزی باعث شده تا اعتماد مردم ایران به پایبندی آمریکا برای اجرای تعهداتش در برجام کاهش پیدا کند. هرچند بدبینی مردم ایران نسبت به آمریکا دارای سابقه تاریخی است اما امضای برجام میان ایران و 1+5 برخی اقشار مردم را متقاعد کرده بود که آمریکا درصدد است تا رفتار گذشته خود نسبت به ایران را تغییر دهد اما در فاصله صد روز پس از اجرای برجام رفتاری از سوی مقامات آمریکایی مشاهده می‌شود که کاملاً فرضیه تغییر رویه آمریکا را با چالش جدی مواجه کرده است.

رفتار پسابرجامی آمریکا نه‌تنها در داخل کشورهای سؤالات فراوانی را در ذهن مردم ایجاد کرده است بلکه حتی خود مردم آمریکا نیز تکلیفشان در قبال ایران پسابرجام به‌واسطه رفتار متناقض کاخ سفید نمی‌دانند.

نشریه امنیتی «lawfare» در مقاله‌ای به قلم «جک گولد اسمیت» به تناقضات میان تحریم‌های جامع ایران در سال 2010 و همچنین برجام اشاره می‌کند و این‌طور عنوان می‌کند که ایالات 50 گانه درخصوص رفتارشان با ایران دچار تردید هستند.

وی به نامه وزارت امور خارجه به فرماندار ایلی نویز (نامه‌ای که احتمالاً به دست سایر فرمانداران نیز رسیده است) اشاره می‌کند و می‌نویسد: نکته قابل‌توجه این نامه، این است که هیچ اجباری در قبال تغییر رفتار با ایران نیست و تنها وزارت امور خارجه فرمانداران را تشویق به تغییر رفتار می‌کنند و این حداقل چیزی است که برای اجرای درست برجام لازم است.

کاهش 44 درصدی امیدواری مردم ایران به برجام

در واقع دولت آمریکا به‌نوعی به مدیریت ابهام در قبال ایران مشغول است. از سویی رفتاری که مستقیماً نقض برجام باشد انجام نمی‌دهد اما با استفاده از نقاط ضعف توافق میان ایران و 1+5 به نوعی ابهام‌زایی می‌کنند که هزینه تجارت با ایران را تا نقطه به‌صرفه نبودن بالا می‌برد.

از سایر اقدامات ایالات‌متحده که به‌صرفه نبودن تغییر رفتار با ایران کمک می‌کند می‌توان به تصویب قانون محدودیت ویزا برای سفر به ایران، محدود کردن ایران برای دسترسی به دلار در معاملات جهانی و توقیف غیرقانونی دو میلیارد دلار از دارایی‌های ایران در آمریکا اشاره کرد.

تحریم بی‌وقفه ایران از سال 1978 تا بعد از اجرای برجام

دومی عاملی که به کاهش اعتماد مردم به پایبندی آمریکا به تعهداتش در برجام کمک کرده است روند بی‌وقفه تحریم‌ها و نقض تعهدات آمریکا از 1978 تاکنون بوده است. در واقع مردم ایران در دوران صد روزه پسابرجام به‌خوبی متوجه شده‌اند که تغییر رفتاری در مقامات ایالات‌متحده وجود ندارد و برجام نه‌تنها یک نقطه عطف نیست بلکه تنها محدودیت‌های جدیدی را برای کشور ایجاد کرده است.

یک روز بعد از اجرای برجام آمریکا تحریم‌های جدیدی را علیه ایران اعمال کرد. در بیانیه وزارت خزانه‌داری آمریکا عنوان‌شده است که این یازده فرد و شرکت به دلیل «ایفای نقش در انجام خرید به نمایندگی از برنامه موشک‌های بالستیک ایران» در فهرست تحریم‌ها قرارگرفته‌اند.

در واقع به‌محض پایان ظاهری تحریم‌ها به بهانه هسته‌ای فاز جدید به بهانه موشکی آغاز شد. نکته بسیار ساده اما قابل‌توجه این است که دامنه تحریم یک کشور محدود است و قطعاً در آینده‌ای نه‌چندان دور تحریم‌های آتی به بهانه موشکی برجام را نقض خواهند کرد.

جدول تحریم‌های ایران در iran project

رنگ سبز تحریم‌های غیرهسته‌ای را نشان می‌دهد

شامل موارد

تحریم کننده

سال

بلوکه کردن دارایی‌های ایران برای آزادی دیپلمات‌های آمریکایی

آمریکا

1979

تحریم انتقال دارایی‌های ایران توسط مؤسسات بانکی و غیر بانکی

آمریکا

1981

محدود کردن توان نظامی ایران، مقابله با تروریسم و صدور انقلاب

آمریکا

1984

مقابله با گسترش توانایی نظامی ایران، ایجاد محدودیت مالی و مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران

آمریکا

1987

محدود کردن قدرت نظامی ایران و جلوگیری از نفوذ منطقه‌ای

آمریکا

1992

مقابله با آنچه حمایت ایران از تروریسم نامیده می‌شود و جلوگیری از نفوذ منطقه‌ای

آمریکا

1995

مقابله با پتانسیل نفت و گاز ایران و محدود کردن بودجه برای مقابله با ظرفیت استراتژیک ایران در منطقه

آمریکا

1996

محدود کردن توان موشکی ایران

آمریکا

2000

جلوگیری از تجارت شهروندان آمریکایی با ایران به بهانه حمایت ازآنچه تروریسم نامیده می‌شود

آمریکا

2001

توقف گسترش صنعت هسته‌ای و مقابله با توسعه موشک‌های بالستیک

آمریکا

2005

به بهانه توسعه سلاح‌های کشتارجمعی

آمریکا

مارس 2006

هسته‌ای

شورای امنیت

جولای 2006

هسته‌ای

شورای امنیت

دسامبر 2006

موشکی، هسته‌ای، مالی و افراد

اتحادیه اروپا

فوریه 2007

تسلیحات

شورای امنیت

مارس 2007

به بهانه بی‌ثبات کردن عراق

آمریکا

جولای 2007

هسته‌ای

شورای امنیت

مارس 2008

تأکید بر تحریم‌های سابق

شورای امنیت

سپتامبر 2008

افراد به بهانه حقوق بشر

اتحادیه اروپا

آوریل 2010

تسلیحات، هسته‌ای و افراد و شرکت‌ها

شورای امنیت

ژوئن 2010

نفت و گاز، بیمه، بنزین به بهانه سلاح کشتارجمعی و هسته‌ای

اتحادیه اروپا

جولای 2010

حقوق بشر در ایران

آمریکا

سپتامبر 2010

نقض حقوق بشر در سوریه

آمریکا

آوریل 2011

بخش مالی و نفت ایران

آمریکا

نوامبر 2011

نفت ایران

آمریکا

دسامبر 2011

مالی، نفت و گاز، بیمه، پتروشیمی و طلا به بهانه هسته‌ای

اتحادیه اروپا

ژانویه 2012

مسدود شدن اموال ایران

آمریکا

فوریه 2012

سوئیفت

اتحادیه اروپا

مارس 2012

تحریم افراد به بهانه نقض حقوق بشر

آمریکا

آوریل 2012

تحریم به بهانه هسته‌ای

آمریکا

می 2012

تحریم مؤسسات مالی خارجی دخیل در فروش نفت ایران

آمریکا

جولای 2012

بلوکه کردن درآمد نفتی ایران

آمریکا

آگوست 2012

گاز و کشتی‌سازی

اتحادیه اروپا

اکتبر 2012

نقض حقوق بشر در سوریه

آمریکا

اکتبر 2012

انرژی، کشتی‌رانی، فلزات گران‌بها و حمل‌ونقل

آمریکا

ژانویه 2013

صنعت خودرو و مسدود کردن دارایی‌های ایران

آمریکا

ژوئن 2013

جدول فوق سه نکته را کاملاً واضح و روشن‌بیان می‌کند:

1. منطق تحریم جمهوری اسلامی در دوران قبل از سال 2002 و آغاز جنگ روانی غرب علیه برنامه هسته‌ای ایران تغییر نکرده است و همواره حقوق بشر، مقابله با نفوذ منطقه‌ای، توسعه موشک‌های بالستیک و سپس برنامه هسته‌ای مهم‌ترین بهانه غرب برای مقابله با گسترش نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی بوده است.

2. فشار به منابع درآمدی جمهوری اسلامی از جمله صنعت نفت و محدود کردن دسترسی ایران به نظام مالی بین‌المللی منطقی مستقل از برنامه هسته‌ای دارد و پیش از آن نیز به بهانه‌های دیگر ادامه داشته است لذا با حل‌وفصل موضوع هسته‌ای ایران به بهانه‌ای دیگر با قوت ادامه پیدا خواهد کرد و عملاً برجام تأثیری در تغییر رفتار ایالات‌متحده ندارد. تحریم‌های اعمال شده از جانب آمریکا و اتحادیه اروپا در صد روز پس از برجام به‌خوبی بر این موضوع صحه می‌گذارد.

3. هدف اصلی غرب مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران است. روشی که قبل از سال 2002 با منطق مقابله با توان موشکی ایران دنبال می‌شده است و بعد از سال 2015 نیز دوباره با همان بهانه از سر گرفته خواهد شد.

4. درآمد جمهوری اسلامی باید با هر ابزار ممکن محدود شود. برای مثال تا قبل بهانه‌تراشی هسته‌ای در سال 2002 بیشتر تحریم بانک‌ها و مؤسسات تجاری و همچنین تحریم نفتی ایران به بهانه مقابله با نفوذ منطقه‌ای و حمایت از تروریسم انجام می‌شد.

عدم‌تغییر در اوضاع اقتصادی مردم

مردم هیچ تحولی که نشان‌دهنده تغییر اساسی در اوضاع اقتصادی آن‌ها باشند در پسابرجام ندیدند و حتی طبق آمارها برخی شاخص‌های اقتصادی از بدتر شدن شرایط در فضای پسابرجام خبر می‌دهند. برای مثال نرخ بیکاری در طول سال 2016 به بیشترین میزان در چهار سال گذشته افزایش پیداکرده است.

کاهش 44 درصدی امیدواری مردم ایران به برجام

عمده تفاوت در اقتصاد اقشار پردرآمد ایران رخ‌داده است. طبقه‌ای که در دوران تحریم نیز چندان با چالش‌های اقتصادی روبرو نبودند و عمده دغدغه آن‌ها در نداشتن حساب‌های ارزی و تفاوت در قیمت خودروهای فوق لوکس خلاصه می‌شد. درحالی‌که بخش اعظمی از جامعه ایران منتظر تغییر در روند تأمین مایحتاج اساسی خود است واردات بی‌سابقه خودروهای عضلانی و لوکس آمریکایی توجه رسانه‌های خارجی از جمله رویترز را به خود جلب کرده است.

رویترز در گزارشی به جلب توجه خودروهای آمریکایی در خیابان‌های شهرهای بزرگ ایران پرداخته است و می‌نویسد: تا قبل از پیروزی انقلاب ایران در سال 1978، بازار این کشور محل جولان خودروهای لوکس آمریکایی بود. خودروهایی که خرید و پلاک کردن آن‌ها تا پیش‌ازاین مقدور نبود اما به‌تازگی به‌راحتی در خیابان‌های تهران و سایر شهرهای ایران تردد می‌کنند.

کاهش 44 درصدی امیدواری مردم ایران به برجام

هرچند شوق سوارشدن به خودروهای لوکس آمریکایی در پسابرجام در طبقه‌ای خاص دوچندان شده است اما قطعاً این قشر محدود نماینده خوبی برای ایجاد تغییر واقعی در اقتصاد کشور نیستند. نظرسنجی دانشگاه مریلند نیز نشان می‌دهد هرچند چنین تغییرات سطحی برای مؤثر نشان دادن برجام به مذاق برخی سیاسیون خوش می‌آید اما واقعیتی که اکثر مردم با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند کاملاً متفاوت است.

در دوران گذار از تحریم‌های هسته‌ای به تحریم‌های جدید به بهانه موشکی و حقوق بشر محدود کردن درآمد نفتی ایران از طریق طرح مشترک عربستان و آمریکا برای بی‌ثبات کردن بازار نفت پیگیری می‌شود. طرحی که سبب می‌شود که مردم حتی در همین زمان محدود نیز نتوانند از مزایای برجام استفاده کنند.

کاهش 44 درصدی امیدواری مردم ایران به برجام

سقوط بی‌سابقه قیمت نفت در دوران پسابرجام

عواملی وجود دارد که ثابت می‌کند بی‌ثباتی فعلی و روند ابلهانه موجود در بازار نفت بیش از جنبه اقتصادی متأثر از دخالت سیاستمداران و جنگ قدرت میان برخی قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است.

توافق 14 ژوئیه 2015 بین ایران و غرب بر سر پرونده هسته‌ای این امکان را فراهم آورد تا ایران سهم ازدست‌رفته بازار نفت خود را دوباره احیا کند. ایران در سال 2008 توانست میزان تولید روزانه نفت خود را به حدود 4.3 میلیون بشکه در روز برساند اما این رقم بعد از قوت گرفتن تحریم‌های هسته‌ای در خوش‌بینانه‌ترین حالت از 2.5 میلیون بشکه در روز تجاوز نکرد.

این روند هرچند مشکلات فراوانی در حال تأمین مالی پروژه‌های عمرانی و زیرساختی ایران فراهم آورد اما عایدی بیشتری را از تولید نفت در شرایط فعلی بازار نصیب ایران می‌کرد. با قیمت فعلی جهان نفت کشورمان برای درآمد مشابه سال 2012 یعنی اوج تحریم‌ها باید حدود ده میلیون بشکه صادرات نفتی داشته باشد؛ اما کاهش تقاضای این ماده خام ناشی از فرارسیدن فصل گرما در نیمکره شمالی و کاهش رشد اقتصادی چین و سایر کشورهای عمده خریدار نفت این امکان را عملاً غیرممکن کرده است.

دانا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا