چرا باید انقلابی بمانیم؟

امام، روحانیت، نفوذ و دیگر هیچ!+عکس

بصیر، یکی دو سال است که سخنان مقام معظم رهبری در خصوص «انقلابی بودن» و «انقلابی ماندن» با بسامد بیشتری نسبت به گذشته، در بیانات ایشان، تکرار و بر آنها تأکید می‌شود. از جمله نهادهایی که مورد خطاب این‌گونه تذکرات رهبر انقلاب قرار گرفته، حوزه‌ی علمیه و روحانیت می‌باشد. ایشان سال گذشته در دیدار با جمعی از طلاب و فضلای حوزه‌ی علمیه قم فرمودند: «اگر حوزه‌ی قم انقلابی نمانَد، حوزه‌های علمیه اگر انقلابی نماندند، نظام در خطر انحراف از انقلاب قرار خواهد گرفت.»[1]

آنچه در داخل کشور، مقابل انقلاب قرار گرفته، رسما نه شعار لیبرالیسم سر می‌دهد و نه کمونیسم؛ نه از الحاد و شرک سخن می‌گوید و نه از دشمنی با اسلام؛ بلکه با قرائت خود از اسلام که نامش را «اسلام رحمانی» و مانند آن می‌گذارد، در صدد است تا مفاهیم اسلام ناب را دگرگون جلوه داده و به اسم اسلام به مردم معرفی نماید. کسانی که برای فهم بهتر منظومه‌ی فکری‌شان باید به «منشور روحانیت» رجوع کرد؛ همان سند تشخیص اسلام ناب از اسلام آمریکایی.

اسلام آمریکایی، در ظاهر خیلی شیک و شیرین است. این نوع قرائت از اسلام، برای همه‌ی کارهایش توجیه دارد. مثلا برای عدم تعارض با جبهه‌ی استکبار، از حلاوت تعامل می‌گوید و اعلام می‌کند: «تا ابد که قرار نیست با استکبار قهر باشیم.» اسلام آمریکایی، یعنی نماز بخوان، روزه بگیر، صدقه بینداز، حج به جا آور، استغفار کن، دعای کمیل بخوان، حجاب کامل داشته باش، با نامحرم سخن نگو، مشروب نخور، زنا نکن، دروغ نگو… و این‌ها را بسیار خوب و منطقی تبلیغ می‌کند.

اما پای اسلام آمریکایی در چند مورد می‌لنگد؛ چیزی به اسم امر به معروف و نهی از منکر نمی‌شناسد،  تعریف دقیقی از ظلم و ظالم و مظلوم ندارد، برائت از مشرکین را در تضاد با برادری و صلح‌طلبی می‌داند، تلاش برای برقراری عدل را نمی‌پسندد، جهاد را مردود اعلام می‌کند، اعتقادی به فاصله‌ی طبقاتی ندارد و در یک کلام زیر بار حکومت اسلام نمی‌رود.

قائلانِ به اسلام آمریکایی، از دیدن آنکه یک حیوانی توسط مردی سنگ‌دل شکنجه می‌شود خون به پا می‌کنند، اما اگر در یمن، فلسطین، عراق و سوریه دختر چند ساله‌ای را قطعه‌قطعه کنند و یا ناموس مردی را به عقد داعشی‌ها در آورند، حرفی نمی‌زند؛ آنها حاضرند برای جمع‌آوری زباله‌ها از دامنه‌ی کوه‌ها جنبش مردمی تشکیل بدهند، اما برای مبارزه با دشمنان محمد(ص) تکانی به خود می‌دهند.

 طرف‌داران اسلام آمریکایی، از دیدن آنکه یک «روحانی» در کاخ‌های شمال تهران زندگی کند و سوار ماشین چند صد میلیونی شود ناراحت نمی‌شوند، اما اگر یک «روحانیِ» ساده‌زیستِ مردمی، از «اسلام انقلابی» سخن بگوید او را افراطی و عقب‌مانده لقب می‌دهند.

برای آنهایی که زیر پرچم آمریکا شهادتین گفته‌اند هرگز قابل هضم و جذب نیست که به مسلمانان دیگر کشورها کمک شود تا در جنگ با داعش مجهز گردیده و مانع از ورود دشمنان بعثت به خاک ایران شوند، اما اگر ده‌ها برابر رقم آن، لوازم آرایشی و لباس‌های نازک و بدن‌نما وارد کشور شود، هیچ اشکالی ندارد…

بنابراین «روحانیت» با توجه به ابعادی که اسلام آمریکایی دارد و تبلیغات وسیع و گسترده‌ای که برای آن می‌شود، وظیفه‌ای جز تبیین، تبلیغ و تثبیت اسلام ناب ندارد و این مهم، از یک طلبه‌ی تازه‌وارد تا مراجع عظام تقلید را شامل می‌گردد.

حضرت امام خمینی(ره) در نامه‌ی معروف به «منشور روحانیت» ابراز داشتند: «حوزه‌ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده‌ی جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس‌العمل مناسب باشند… ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی‌سابقه‌ی مردم از روحانیت را نادیده بگیریم، هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت.»

ایشان مرز قَطور و پررنگ روحانیت اصیل را از روحانیت غرب‌زده و متحجر نشان می‌دهند و می‌فرمایند: «علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه‌داران و پول‌پرستان و خوانین نرفته‌اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده‌اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه‌داران در یک کاسه است.»

بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، طلاب را به اتحاد در برابر مروّجان اسلام آمریکایی که در واقع همان دشمنان پیامبرند، انذار دادند: «اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند، ابرقدرت‌ها و نوکران‌شان مسائل را به نفع خود خاتمه می‌دهند.»

بنابراین مبارزه با اسلام آمریکایی، چاره‌ای جز «انقلابی بودن» و «انقلابی ماندن» ندارد و باید با شناخت عرصه در حوادث گوناگون، هشدارهای لازم نسبت به جهت‌گیری مسئولان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران داده شود.

آنچه امروز روحانیت، مسئولان و به دنبال آنها، جامعه را تهدید می‌کند، خدعه و نفوذ استکبار است که امام(ره) نیز در این خصوص اعلام فرمودند: «استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه‌ها مأیوس شد، دو راه برای ضربه‌زدن انتخاب نمود، یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه‌ی ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راه‌های نفوذ تقویت گردید.»

نفوذ قطعاً مهمان ناخوانده‌ی امروز نخبگان، روحانیون، دانشگاهیان و مسئولان کشور است که در مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری نظام حضور فعال دارند و آنها باید برای مبارزه با اسلام آمریکایی به «اسلام انقلابی» مجهز شوند نه «اسلام التقاطیِ اتو کشیده».

باید توجه داشت که نفوذ، نه اصولگرا می‌شناسد نه اصلاح‌طلب؛ نه طلبه می‌شناسد نه دانشجو، نه نماینده‌ی مجلس و نه وزیر…؛ زیرا  نفوذ با این شعار، دل‌ها را متزلزل می‌کند که «تا کِی باید با استکبار مبارزه کرد؟» و «بهتر نیست دیگر راه گذشته را ادامه ندهیم؟»

1. بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم؛ 94/12/25
* کلیه‌ی عبارات منقول از حضرت امام(ره)، از نامه‌ی ایشان به روحانیون سراسر کشور، معروف به منشور روحانیت اقتباس شده است.

دانا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا