نیایش‌های عارفانه، مبارزات ویران‌گرانه

بصیر، او را آقای سجده‌کنندگان و مولای نیایش‌گران لقب داده‌اند، چرا که در قالب راز و نیاز با خداوند قهار، عمیق‌ترین مفاهیم انسانی را در خذلان و ذبونی جائران و گردنکشان و زیباترین سیاق تربیت الهی را ارائه داد که گنجینه‌ای ماندگار برای بشریت است، بدون کوچک‌ترین تردید، قوی‌ترین منشور زیست فردی و اجتماعی بر مبنای فطرت پاک انسان‌های موحد است.

اطلاعات مختصر از چهارمین خورشید ولایت

حضرت علی بن الحسین، امام سجاد (ع) در ‌۵ شعبان یا ۱۵ جمادی الاولی سال ۳۸ هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود و در دوازدهم یا هجدهم ‌و بنا بر مشهور در ۲۵ محرم سال ۹۵ ه.‌ق در ‌حدود ۵۶ سالگی مسموم شده و به شهادت رسید. آن حضرت در واقعه کربلا ۲۳ سال داشت، مرقد شریفش در مدینه در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی (ع) است. دوران امامت ایشان که ۳۵ سال بود، مصادف با دشوار‌ترین دوران ظلم و خفقان امویان (از یزید تا ولید بن عبدالملک) گذشت.

در طول حیات‌شان، از آنجا که شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ و یاران باوفایش از منظر عمومی، آثار ویرانگری برای حکومت بنی امیه داشت و مشروعیت آن را زیر سؤال برده بود، و نیز برای اینکه این تراژدی غم‌بار به دست فراموشی سپرده نشود، امام چهارم با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگه داشتن یاد و خاطره جانبازی آنان، اهداف شهیدان کربلا را دنبال می‌کرد. ظلمت حادثه کربلا و قیام جاودانه عاشورا به قدری دلخراش بود که شاهدان آن مصیبت عظیم تا زنده بودند آن را فراموش نکردند.

بیماری امام سجاد(علیه‎السلام) در کربلا

برخی از مورخان معتقدند که امام زین‌العابدین(علیه‎السلام) در واقعه جانگداز و خونین کربلا 24 ساله بوده است، و بعضی دیگر نوشته‎اند که از سن مبارکش 22 سال می‎گذشت. محمد بن سعد در کتابش می‎نویسد:«علی بن الحسین(علیهماالسلام) در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شریفش 23 سال می‎گذشت. فرزند ایشان، امام محمدباقر(علیه‎السلام) که از کربلا تا شهادت همراه پدر بود، سه یا چهار ساله بود. امام زین العابدین در آن هنگام به سبب بیماری در جهاد شرکت نکرد و خداوند او را برای هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از فاطمه(علیهاالسلام) در ذریه امام حسین(علیه‎السلام) به امام سجاد(علیه‎السلام) و اولاد او منحصر گردید».

حکمت الهی بیماری 

شیخ مفید در این باره می‎گوید:«همین که امام حسین(علیه‎السلام) شربت شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد(علیه‎السلام) نیز حمله برد. امام زین العابدین(علیه‎السلام) در بستر بیماری به سر می‎برد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و مانع حمله شمر شد. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج می‎برد، با اهل بیت به کوفه انتقال داد.»

امام زین العابدین بیمار؛ غلط است. چرا که ایشان فقط در واقعه کربلا بنا بر مصلحت خداوند چند روزی بیمار بودند که در این واقعه به علت بیماری به شهادت نرسند، تا بار مسئولیت امامت را بعد از حضرت سیدالشهدا(علیه‎السلام) بر دوش بکشند.

امام سجاد(علیه‎السلام) در قیام خونین کربلا مدت کوتاهی (بنا به مشیت الهی) بیمار بود و پس از بهبودی، مدت 35 سال امامت و زمامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. این که برخی این امام همام را دائم‌المریض معرفی کرده‎اند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت به امام چهارم(علیه‎السلام) و فداکاری‎های ایشان بی توجهی کرده‎اند. پس دریافتیم این گفته جاهلانه است.

سخنان آتشین امام سجاد (علیه السلام ) با کوفیان

رسالت بیدارگرانه امام سجاد (علیه السلام ) چندان دیر آغاز نشد. با فاصله‌اى کوتاه از واقعه کربلا، على‌رغم همه دردهاى درونى و رنج‌هاى جسمى ، امام بر سکوى رهبرى ایستاد. از لابلاى توده‌هاى غم و درد، قد برافراشت و چنان با سخنان برنده‌اش ‍ فضاى تیره اتهام‌ها و تبلیغات مسموم امویان را شکافت که کورترین چشم‌ها، درخشش حقیقت را دیدند و سنگترین دل‌ها، لرزیدند و بر مظلومیت حیسن و خاندانش گریستند و بر آینده خویش بیمناک شدند!

امام على‌بن‌الحسین(علیه‌السلام ) در مدت اقامت خویش در کوفه، دو بار به احتجاج برخاست؛ یک بار روى سخنش با مردم پیمان‌شکن کوفه بود، و بار دیگر در “دارالاماره” و در برابر عبیدالله بن زیاد.

هان، اى مردم، اى کوفیان! شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید نامه هایى را که براى پدرم نوشتید! نامه‌هاى سراسر خدعه و نیرنگ‌تان را! در نامه هایتان با او عهد و پیمان بستید و با او بیعت کردید! ولى او را کشتید، به جنگ کشاندید و تنهایش گذاشتید!

خطبه على بن الحسین (علیه السلام) در شام

حساس‌ترین سخنان امام سجاد (علیه السلام ) که در طول اقامت در شام ایراد شده است، و تحولى عظیم در محیط سیاسى شام و بینش مردم نسبت به دستگاه اموى ایجاد کرد و معادلات یزید را برهم زد و خط مشى او را نسبت به اهل بیت کاملا تغییر داد، خطبه‌اى است که آن حضرت در جمع مردم و رجال سیاسى و دینى شام ایراد کرد.

از کتاب هاى تاریخى چنین استفاده مى‌شود که این خطبه در مسجد جامع دمشق ایراد شده و از حوادثى که در کاخ یزید رخ داده و سخنانى که در محفل خصوصى‌تر وى رد و بدل شده جداست .

این خطبه را باید اوج موفقیت امام سجاد (علیه السلام ) در رسالت تبلیغ عاشورا و تداوم خط شهیدان کربلا دانست . اگر این خطبه ایراد نشده بود، چه بسا ماهیت نهضت حسینى براى سالیان دراز و یا براى همیشه بر اهل اسلام مخفى مى‌ماند .

  بازتاب خطبه حضرت

خطبه تاریخی امام سجاد علیه السلام تاثیر عمیقی بر مردم شام بر جا گذاشت. در روایتی از “ابن باقی” چنین آمده که پس از این خطبه، مردم گریه و شیون می‌کردند. مردم حاضر در مسجد که از بزرگان شهر و ارکان حکومت یزید هم جزوشان بودند، به شدت تحت تاثیر این بیانات قرار گرفتند و زمینه بیداری آنان فراهم شد. در همان مجلس عده‌ای زبان به اعتراض گشودند و وقتی یزید خواست نماز بگزارد، عده‌ای با او نماز نخواندند و پراکنده شدند.

به علاوه، وضع عمومی شهر به گونه‌ای شد که یزید به ناچار در مقابل درخواست بازماندگان حادثه کربلا، که می‌خواستند برای مصائب امام حسین علیه السلام عزاداری کنند، تسلیم شد و جایی را به نام “دارالحجاره” برای آنها اختصاص داد و آنها هفت روز به اقامه ماتم پرداختند.

ذکر امام حسین علیه السلام کم کم همه شهر را فرا گرفت، تا جایی که یزید قرآن را به قسمت‌های کوچک تقسیم کرد و بین مردم توزیع کرد تا قرآن بخوانند و توجه‌شان از حسین علیه السلام منصرف شود، ولی هیچ چیز نمی‌توانست آنها را منصرف سازد. یزید که اوضاع را نامناسب دید تصمیم به انتقال کاروان اسرا به مدینه گرفت.

از دیگر آثار این خطبه این بود که یزید در رفتار خود با اهل بیت و به ویژه امام زین‌العابدین علیه‌السلام تجدید نظر کرد. او که در ابتدا تصمیم داشت سر مبارک حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را تا چهل روز بر بالای مناره مسجد جامع شهر نگه دارد، دستور داد آن را پایین آورند و با احترام کامل به قصر ببرند.

ثانیاً، محل سکونت اهل بیت را عوض کرد و به آن‌ها محبت کرد.

ثالثاً، گناه قتل سیدالشهدا را به گردن ابن زیاد انداخت و او را لعن و نفرین کرد و گفت: “اگر من بودم، هرگز حسین را نمی‌کشتم .”

البته همه این حرف‌ها منافقانه بود و با هدف کنترل اوضاع اجتماعی؛ چرا که وقتی ابن زیاد به دمشق آمد، یزید او را احترام کرد و کنار دست راست خود نشاند و با او شراب خورد.

واقعه دیگری که در مسجد اموی گزارش شده، مربوط است به یکی از علمای یهودی که بعد از شنیدن خطبه امام سجاد علیه السلام و دانستن اینکه او از اولاد رسول خداست، به شدت به یزید اعتراض کرد و یزید خشمگین شد و دستور داد او را کتک بزنند.

تصمیم یزید بر قتل امام علیه السلام

پس از واقعه‌ی کربلا، یزید تصمیم گرفت امام سجاد علیه‌السلام را نیز از میان بردارد. به همین دلیل در ملاقات‌هایی که در کاخ خود با او و سایر اسرا داشت، منتظر بود از او حرفی بشنود که بهانه‌ای برای قتلش باشد.

یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. امام در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش می‌گرداند، به او پاسخ داد.

یزید گفت:« چگونه جرأت می‌کنی موقع حرف‌زدن با من تسبیح بگردانی؟»

امام فرمود:« پدرم از قول جدم فرمود هر کس بعد از نماز صبح، بی‌اینکه با کسی سخن بگوید، تسبیح در دست بگیرد و بگوید:« اللهم انی اصبحت و اسبحّک و امجدک و احمدک و اُهللک بعدد ما ادیر به سبحتی» سپس تسبیح ‌در دست، هر چه می‌خواهد بگوید، تا وقتی به بستر می‌رود، برایش ثواب ذکر گفتن منظور می‌شود. پس هر گاه به بستر رفت، باز همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالش خود بگذارد، تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا منظور می‌شود. من هم به جدّم اقتدا می‌کنم.»

یزید گفت:« با هیچ کدام از شماها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من می‌دهید.» پس به او هدایایی داد و دستور داد امام را آزاد کنند.

چهره‌ى حقیقى امام سجاد (ع) در بیان امام خامنه‌ای

آن چهره‌ى مظلوم بى‌صداى سربه‌زیرِ منفعلى که از امام سجاد درست کردند به کلى برخلاف واقع است؛ چهره‌ى حقیقى امام سجاد علیه‌السّلام چهره‌ى یک مبارزِ قهرمانِ خستگى‌ناپذیرِ آشتى‌ناپذیرِ پیگیرى است، که با تدبیر تمام، با دقت کامل راه‌ها را مى‌شناسد و انتخاب مى‌کند و به سمت هدف‌ها این راه‌ها را مى‌پیماید، خودش خسته نمى‌شود و دشمن را خسته مى‌کند؛ و بالاخره دشمن وقتى هیچ کار دیگری نتوانست بکند، آن حضرت را مسموم کرد و این امام بزرگوار بعد از یک عمر پربرکت و پرمبارزه به رضوان الهى پرواز کرد. این خلاصه‌ى زندگى امام سجاد است. خطبه‌های نمازجمعه تهران ۱۳۶۵/۷/۴

کتاب همه چیز!

خواهش مى کنم عزیزان من، به خصوص جوانان، با صحیفه  سجادیه انس بگیرند؛ زیرا همه چیز در این کتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه چیز، وجود دارد… اغلب دعاهاى صحیفه سجادیه- تا آن جا که بنده سیر کرده ام- همین حالت را دارد. همه چیز مرتب و چیده شده است. مثل این است که یک نفر، در مقابل مستمعى نشسته و با او به صورت استدلالى و منطقى حرف مى‌زند. همان ناله‌هاى عاشقانه هم که در صحیفه  سجادیه آمده است، همین حالت را دارد.خطبه‌هاى نماز جمعه  – 14/11/1373

گوشه ای از خدمات امام سجاد (ع) به تشیع

حجت الاسلام دکتر رفیعی در حسینه امام خمینی (ره):در تاریخ تقریبا 250 ساله شیعه و امامت 11 امام بزرگوار(به غیر از دوران غیبت) سخت ترین دوران مربوط به امامت 34 ساله امام سجاد(ع) بود. جامعه اسلامی پر بود از فتنه ها و اضطراب ها و نگرانی ها و سختی های فراوان.
یک: زنده نگه داشتن یاد و نام نهضت عاشورا و امام حسین(ع)؛

بعد از عاشورا دشمنان و بنی أمیه سریعا وقایع را تحریف کردند و شهادت امام حسین(ع) را خواست و جبر خدا اعلام کردند! اینجا بود که حضرت با اقدامات‌شان سعی در روشن‌گری و حفظ نهضت عاشورا داشتند. برای مثال: نوشته روی انگشتر حضرت سجاد(ع) “العزه لله” بود که بعد از عاشورا دستور دادند انگشتری جدید ساختند و روی آن نوشتند: “شقی قاتل حسین بن علی(ع)” این خودش شد یک علامت برای زنده نگه داشتن یاد عاشورا.

گریه بسیار می کردند؛ آب می دیدند گریه می کردند، رود می دیدند گریه می کردند، غذا می دیدند گریه میکردند و البته علت گریه شان را هم اعلام میکردند تا آیندگان نگویند گریه درست و جایز نیست!

دیگر اقدام حضرت برای حفظ یاد عاشورا این بود که کیسه ای داشتند زرد رنگ که خاک کربلا در آن بود و بعد هر نماز بر آن سجده می کردند.

دوم: تربیت شاگردان بسیار نظیر أبو حمزه ثمالی. با اینکه کلاس های ایشان یک نفره و دو نفره بود اما در طول امامت خود اینقدر شاگرد تربیت کردند تا جایی که حلقه اول شاگردان امام محمد باقر و امام صادق(ع)، از شاگردان ایشان بودند.

سوم: فرهنگ دعا و معارف اسلامی را تبیین کردند. صحیفیه سجادیه زبور آل محمد(ص) است. از آن غفلت نکنیم.

این صحیفه‌ای که معمول است و می‌بینیم فقط 54 دعا است و الان صحیفیه دوم و سوم و چهارم را در تکمیل آن منتشر کرده‌اند که بالغ بر 257 دعا است، که همه آن‌ها هم با درود و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) آغاز شده است.

چهارم: مبارزه و برخورد با حکام زمان خود. همه امامان ما سیاسی بودند و اصلا امامت با سیاست آمیخته است. امام عارف به سیاست است و امام سجاد نیز در هر فرصتی با حکام زمان خود برخورد میکردند.

دعایی که امام حسین علیه‌السلام قبل از شهادت به امام سجاد تعلیم دادند

از حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: پدرم در روزی که کشته شد، در حالی که خونها { از بدنش } می‌جوشید من را به سینه چسبانید و فرمودند: «ای پسرم، از من حفظ کن دعایی را که فاطمه صلوات الله علیها من را تعلیم نمود و رسول الله صلی الله علیه و آله او را تعلیم کرده بود و جبرئیل به پیامبر در حاجت‌ها و امور مهم و غم و غصه‌ها تعلیم داده بود و همچنین در امور مهمی که از آسمان نازل می‌شود و کارهای بزرگ و سهمگین؛ فرمود بخوان: بحق یس والقرآن الحکیم، و بحق طه و القرآن العظیم، یا من یقدر علی حوائج السائلین، یا من یعلم ما فی الضمیر، یا منفّس ان المکروبین، یا راحم الشیخ الکبیر، یا رازق الطفل الصغیر، یا من لا یحتاج الی التفسیر، صلی علی محمد و آل محمد و افعل بی کذا و کذا » و بالاخره آخرین مطلبی که از حضرت زین العابدین علیه السلام در روز عاشورا تا قبل از شهادت حضرت امام حسین علیه السلام نقل شده است مربوط به آخرین وداع ایشان با پدرشان می باشد.

چرا امام سجّاد(ع)، مستقیماً قیام مختار را تأیید نکردند؟!

آیت الله قرهی در این رابطه می فرمایند :مختار با این که دل اهل‌بیت و آل‌الله را شاد کرد امّا موقعی که باید به کمک امام مجتبی(ع) می‌رفت، گفت: من می‌دانم این کوفی‌ها بی‌وفا هستند و اصلاً این جنگ درست نیست.

اگر به صورت ظاهر هم نگاه کنیم و همه مطالب را روی ورقه بیاوریم، می‌بینیم محاسبات مختار درست از کار درآمده و درست گفته است، چون امام آخر مجبور شدند صلح کنند؛ امّا آقاجان تو بهتر می‌فهمی یا امام؟! یعنی واقعاً امام نمی‌دانست این کوفی‌ها چه کسانی هستند؟! تو باید بگویی: من مطیعم، هرچه شما فرمودید؛ شکست خوردیم، اشکال ندارد؛ پیروز هم شدیم، اشکال ندارد.امام خمینی(ره) همیشه یک جمله‌ای داشتند که می‌فرمودند: ما موظّف به تکلیف هستیم، نتیجه مهم نیست. نتیجه هر چه شد، شد. تکلیفم این است که انجام بدهم، حالا می‌خواهم پیروز بشوم، می‌خواهم نشوم!

امّا مختار با اینکه دل اهل بیت را هم شاد کرد، ولی خودش برای خودش اظهار فضل کرد. لذا شهدای کربلا کجا و مختار هم که شهید شد کجا؟! اصلاً نمی‌شود درجاتشان را قیاس کنیم، زمین تا آسمان تفاوت دارند!دقّت کنید؛ شاید این را نشنیده باشید. می‌دانید دلیل اینکه امام زین‌العابدین(ع) به محمّد حنفیه گفت: امور را راجع به قضیه قیام مختار به تو می‌سپارم، چیست؟ یک دلیل این است که امام نخواستند وارد شوند که یک مقدار قوّت بگیرند و دین حفظ شود.

امّا یک دلیل دیگر این است که امام می‌گویند: من دیگر نمی‌خواهم مستقیم به مختار، مطلبی را بگویم. مختار دیگر در اندازه‌ای نیست که من مستقیم به او دستور بدهم. لذا با این که امام ضمنی به مختار اجازه قیام دادند امّا دیگر مستقیم به او نمی‌فرمایند. بلکه می‌فرمایند: محمّد حنفیه! تو در این امور از طرف ما تام الاختیاری. – این را به خاطر بسپارید و بر روی آن تأمّل و تفکّر کنید تا ببینید چیست .یعنی حضرت به مختار می‌فرمایند: تو دیگر قابلیّت آن را نداری که من مستقیم به تو مطلبی را بگوبم، چون آن‌جایی که باید ورود پیدا می‌کردی، نکردی و بالعکس اظهار فضل، اظهار وجود و اظهار منیّت کردی. همین است! اظهار منیّت انسان را بیچاره می‌کند. مختار اظهار منیّت و اظهار فضل کرد، این‌طور شد.

نگاهی اجمالی در رساله حقوق امام سجاد(ع)

در رساله حقوقی امام سجاد(ع) است به بررسی حقوق و وظایف انسان در هفت دسته پرداخته شده است از جمله: حق خداوند، حق نفس و اعضای بدن،حق افعال عبادی، حق رعایا،حق رحم،حق دیگران و حق مال که 51 حق مورد بحث رساله را در این هفت دسته جای داده‌اند.

رساله حقوق امام سجاد(ع) در عصری نوشته شد که خاندان شوم اموی با ابزار ظلم و جهل در پی دور ساختن مردم از امام(ع) و منزوی کردن ائمه(ع) بودند تا از این طریق مانع فروریختن پایه های سست و لرزان حکومت دروغین خود به وسلیه آموزه های این بزرگواران شوند اما با این وجود امام سجاد(ع) در میان آن همه اختناق از هیچ تلاشی مضایقه نکرد و صدای حق را به گوش همگان رساند و اکنون که 1400سال از آن روزها می گذرد رساله حقوق ایشان همچنان به عنوان یکی از منابع مهم حقوقی و تربیتی مورد بحث واقع می شود. و هم اکنون که انسان دم از حقوق بشر و تمدن های عالی خود می زند هنوز هم در مباحث حقوقی دارای ضعف های بسیاری است که برخی از آنها به جز شعارهای توخالی چیزی بیش نیست و اگر همین قواعد با رساله حقوقی امام سجاد(ع) مقایسه گردد ضعف هایش آشکار می شود. به همین علت کشور ایران اسلامی با پیروی از آموزه های اخلاقی و حقوقی امام چهارم می تواند تا حدود زیادی به عدالت و مدینه فاضله نزدیک شود.

چرا امام سجاد(ع) زبان دعا را برگزیدند؟

پس از واقعه  کربلا، جریان ولایت ستیز فرهنگی، سیاسی و نظامی شکل گرفت که همگی در کنارگذاری خط ولایت اهداف مشترکی داشتند. جریان امویان سفیانی، امویان مروانی و آل زبیر چنان سرزمین‌های اسلامی را دچار انحطاط و انحراف کرده بودند که ایمان و تقوا و معنویت، عدالت و ولایت به کلی از جامعه رخت بربسته بود و تمامی حرکت‌های اسلام خواهی، ولایتمداری، عدالت گستری و استکبار ستیزی سرکوب می‌شد. نمونه  آن، واقعه  حُرّه و آن جنایات بی شمار است. به همین دلیل امام سجاد علیه السلام در قالب دعا به مخاطبان‌شان بصیرت می‌دادند و با اتخاذ سیاست صبر و انتظار به بازسازی جبهه  ولایت مدار می‌پرداختند.

امام سجاد علیه السلام در غربت غریبانه‌شان، باید احیای اسلام راستین را طراحی می‌کردند. ایشان به خاطر فضای عذاب‌آور حاکم باید در قالب‌هایی بدون تحریک سردمداران جبهه  ولایت ستیزی، مفاد اسلام ناب محمدی صلّی ا… علیه و آله را در ابعاد مختلف بیان می‌کردند. کتب معتبر تاریخی نگاشته‌اند که آن حضرت در مدینه و کوفه بیش از بیست نفر صحابی نداشتند لذا غیر از عرضه  دین و مقابله با دشمنان و بازسازی جبهه  ولایتمدار به عنوان یک سیاست راهبردی، راهی نمانده بود.

به همین جهت «صحیفه  سجادیّه» هم -که در پنجاه  وسه دعای آن، مطالب بسیار عمیق معرفتی، رفتاری، اخلاقی، خانوادگی، سیاسی و نظامی موجود است- دو نسخه بیشتر نبود و سال‌ها در دست خاندان رسول ا… صلّی ا… علیه و آله پنهان بود. در پرتو واسازی جامعه ولایت‌مدار توسط امام سجاد علیه السلام، نهضت علمی امام باقر و امام صادق علیهما السّلام شکل گرفت و قیام های متعدد «زید بن علی» و «یحیی بن زید» در سرزمین های اسلامی به وقوع پیوست که سقوط نظام پلید اموی از آثار آن بود.

آیا بی بی شهربانو مادر امام سجاد(ع) است؟

دکتر محمد حسین رجبی دوانی، کارشناس تاریخ اسلام نکته مهمی را درباره قبر مادر امام چهارم بیان کردند:اشتباهات فاحشی در این خصوص وجود دارد. اولا مادر امام سجاد(ع) هنگام وضع حمل ایشان از دنیا رفتند و درواقع امام سجاد(ع) مادر به خود ندیدند. بنابراین اینکه گفته می‌شود حضرت شهربانو(س) با امام حسین(ع) همراه بودند و در روز عاشورا وقتی اباعبدالله(ع) به شهادت رسیدند سوار بر اسب شدند و ایشان را تا ایران تعقیب کردند تا در این منطقه وارد کوه شدند و کوه به هم آمد افسانه‌ای بیش نیست و غیرقابل قبول است.

اگر بنا بود کسی از فاجعه کربلا و اسارت و فاجعه‌ای که بر سر اهل بیت امام حسین(ع) آمد نجات پیدا کند، در درجه اول امام سجاد(ع) است و بعد از آن بانوی بزرگ اسلام حضرت زینب کبری(س) است. پس معنا ندارد که آنها در غل و زنجیر باشند و همسر امام بخواهد نجات یابد؛ بنابراین داستان از اساس جعلی است.

سوالی که پیش می‌آید این است: این بنایی که امروزه در آن آثار تاریخی هم هست چه سابقه‌ای دارد و اگر متعلق به حضرت شهربانو(س) نیست پس چیست؟ باید گفت بنابر تحقیق اهل فن، این بقعه آرامگاهی است متعلق به ایرانیان زرتشتی پیش از اسلام که ظاهرا اموات خود را آنجا می‌آوردند و در دخمه‌ای قرار می‌دادند.

شهادت امام زین العابدین علیه السلام

امام سجاد، اسوه زهد و تقوا و نمونه صبر شکیبایى و مظهر آمیختگى علم و حلم پس از ایفاى وظیفه الهى خود و حفظ ارزشهاى دین و پاسدارى از تشکل شیعى در سخت‌ترین ادوار سیاسى – اجتماعى -، در سال 95 هجرى قمرى به لقاى پروردگار و وصال معبود خویش شتافت.

در تاریخ وفات آن حضرت سال 94، 95 و 96 هجرى قمرى گفته شده است ولى پیشینه دارترین و معتبرترین نقل مربوط به سال 95 هجرى قمرى است.

البته جز این نقل‌ها، برخى مورخان به سال‌هاى 92، 93، 99، 100 نیز اشاره کرده‌اند. بنابراین، اگر نقل مشهور را در سال ولادت و نیز رحلت امام سجاد علیه السلام سال 38 هجرى و 95 قمرى  ملاک قرار دهیم، عمر شریف وى هنگام وفات 57 سال بوده است. دو سال آن مقارن با روزگار خلافت على بن ابى طالب علیه السلام و ده سال آن در دوران امامت عموى گرامیش – حسن بن على علیه السلام و ده سال در روزگار زعامت حسین بن على علیه السلام بوده و 34 سال آن به دوران امامت خود آن حضرت اختصاص داشته است.

و اما آرا در زمینه ماه و روز رحلت آن حضرت نیز مختلف است. بیشتر نویسندگان روز دوازدهم محرم را متذکر شده‌اند، و برخى روزهاى 18، 19، 22 و 25 محرم را مطرح کرده‌اند و نیز نقلى، روز 14 ربیع الاول را احتمال داده‌است.

درباره علت وفات امام سجاد علیه السلام  و چگونگى وفات آن پیشواى صالحان، عمده تاریخ‌نگاران تصریح کرده‌اند، ولید بن الملک، ایشان را مسموم ساخته و آن حضرت در نتیجه همان مسمومیت درگذشته است.

بعضى هم نوشته‌اند که هشام بن عبدالملک در روزگار خلافت ولید، امام على بن الحسین علیه السلام را مسموم کرده است.

اما میان این دو نظر، تنافى و تعارضى وجود ندارد. زیرا طبیعى است که هر چند برنامه مسومیت امام سجاد علیه السلام از سوى دستگاه خلافت – ولید – ریخته شده و فرمان آن توسط شخص خلیفه صادر شده باشد، کسان دیگرى مجرى آن برنامه و فرمان خواهند بود. زیرا مسایل سیاسى و اجتماعى و همچنین محبوبیت امام سجاد علیه السلام در میان مردم و معروفیت وى به علم و زهد و تقوا، هرگز به حاکمان این جرات را نمى‌داده است که به طور مستقیم با آن حضرت رویا رو شوند و به ستیز برخیزند و با زمینه‌هاى قتل وى را به طور علنى فراهم آورند.

بر این اساس، بعید نمى‌نماید که هشام بن عبدالملک به دستور بردارش  ولید مرتکب چنین جنایتى شده باشد و ولید و هشام هر دو کشنده امام سجاد بوده باشند.

بدن مطهر زین العابدین علیه السلام کنار امام حسن مجتبى علیه السلام در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

میلاد آن امام مظلوم، سیدالساجدین، امام‌العارفین، حضرت علی‌ابن‌الحسین علیهماالسلام بر عموم شیعیان و محبان آن امام همام مبارک‌باد.

بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا