چه خبر از “گوشه و کنار دولت”؟
بصیر، تجربه نشان داده که هر موضوعی به خودی خود نمیتواند عمومیت یافته و فراتر از آن به یک مسألهی ملی تبدیل شود. در واقع مسألهشدنِ یک پدیده آن هم در سطح ملی، نیازمند بستری است که در طول زمان برای افکار عمومی فراهم میشود.
یکی از این زمینهها، افزایش فاصلهی طبقاتی و خوشنشینیهای برخی مدیران و مسئولان کشور است که به مرور زمان بر زندگی و معیشت مردم سایه افکنده و میزان اعتراض آنها را نسبت به فاصلهی زمین تا آسمانی خود با مسئولان افزایش میدهد. به عبارتی دیگرطبق روایات دینی هر جا ثروتی انباشته میگردد، حق نیازمندی ضایع شده، لذا اعتراض به حقوق ضایعشده امری طبیعی و واکنشی منطقی به کنش بیتالمالخواری برخی مسئولان است.
از طرفی عواملی همچون بحران بیکاری، تعطیلی کارخانهها و کاهش قدرت خرید مردم نیز در افزایش شعاع فراگیری این موضوع کمک میکند و حالا که رئیسجمهور نیز این موضوع را منحصر در «گوشهوکنار دولت» دانسته، دیگر هیچ انتظاری نیست که پدیدهی حقوقهای نجومی به مسألهای ملی تبدیل نگردد.
در همین رابطه حسن روحانی در دیدار اخیر مسئولان نظام با رهبر معظم انقلاب اظهار داشت: «اگر در گوشهای چند نفر حقوق بالاتری را برداشت کردند، آن را تبدیل به مسأله ملی نکنیم.»
این ادعا در حالی است که چند روز قبل، رئیسجمهور طی دستوری به معاون اول خود از او خواست تا قاطعانه پیگیر ماجرا شده و به او اختیار تام داده تا متخلفان را عزل نماید. میتوان گفت که این نامه و آن همه هیاهو برای «گوشه ستیزی» معنایی ندارد و با یکدیگر قابل جمع نیستند.
روحانی باید بداند که فرآیندهای عمومی و مسألهسازی از یک پدیده، با درخواست رئیسجمهور صورت نگرفته که اکنون با درخواست و یا دستور او رها شود. در حقیقت حذف یک باور از منظومهی فکری و عقیدتی جامعه، با بیان امری و التماسی قابل تحقق نیست، چه بسا که در این ماجرا یک طرف، پای معیشت مردم در میان است و در طرف دیگر وامهای ضروری نیم میلیاردی و حقوقها و پاداشهای چندصد میلیونی مدیران دولتی و خصولتی!
دانا