آیا تعهد ایران به FATF به خوشمزگی حرفهای عراقچی است؟
بصیر، از سخنان اخیر سید عباس عراقچی چنین بر میآید که باید خطر متعهد شدن به کارگروه اقدام مالی FATF را جدی گرفت. هر چند او معتقد است در صورت عدم تفاهم و توافق با کارگروه مالی که قرار است طی 18 ماه مذاکره با آن صورت بگیرد، نهایتا به همین وضعیت کنونی باز میگردیم و ضرری هم متحمل نخواهیم شد.
عراقچی اعلام کرد که هیچکس در مجموعهی دولت، حاضر به تغییر مواضع و نادیده انگاشتن خطوط قرمز نظام در خصوص «محور مقاومت» نمیباشد که البته این سخن، منهای برخی مشاوران روحانی همچون سریعالقلم درست به نظر میآید. اما «تجربه» نشان میدهد که در خلال مذاکرات هستهای برخی از خطوط قرمز نظام که مقام معظم رهبری آن را ترسیم نموده بودند، نادیده گرفته شد. این موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنارش گذشت و بهانههایی همچون «مذاکرات عرصهی بده و بستان است» و یا «بازی برد-برد» را برای توجیه آن به کار گرفت.
البته در اینکه مذاکرهکنندگان ایرانی از جمله محمدجواد ظریف هرگز خواهان نادیدهگرفتن برخی از خطوط قرمز نظام نبودند شکی نیست، اما به هر دلیلی چنین اتفاقی افتاد که مورد انتقاد مقام معظم رهبری در سخنرانی آغازین امسال در حرم رضوی واقع شد.موضوعی که اخیرا علیاکبر ولایتی نیز صریحا به آن اشاره کرد و گفت: «به برخی شروط 9 گانه ابلاغشده از جانب رهبر معظم انقلاب در خصوص اجرای تعهدات کشورمان در چارچوب برجام عمل نشد.»
شاید کلیدیترین قسمت سخنان سید عباس عراقچی در برنامه چند شب قبل گفتگوی ویژه خبری آنجا بوده است که وی در پاسخ به سؤال مجری، مبنی بر اینکه «با توجه به تعاریف کاملا متفاوت ایران و غرب از تروریسم، چه لزومی دارد که ما خود را درگیر این بازیِ بینتیجه کنیم؟» و اینکه «چه لزومی دارد با توجه به نگاه متفاوت طرفین به ماهیت تروریسم و برخی گروهها نظیر حزبالله، وارد چنین مذاکراتی شویم که نتیجهاش مشخص است؟» به طور سربسته اعلام کرد که حتما لزومی ندارد منابع مالیِ آن گروهها، نهادها و افرادی که از نظر ما تروریست نیستند، از مجرای بانکی تأمین شود.
این حرف جناب عراقچی به این معناست که جمهوری اسلامی میتواند با پذیرش نسبی تعریف طرف غربی از تروریسم، هم به دوستان خود در حزبالله کمک مالی نماید و هم با خروج از فهرست سیاه FATF مشکلات بانکی خود را مرتفع سازد. دقیقا عین سناریوی برجام که ایران، هم با فکتشیت آمریکایی موافقت کرد و هم در عمل چندین امتیاز نقد و سنگین را در ازای تعلیق تحریمها (بر روی کاغذ) به طرف مقابل داد.
قطعا در این رویکرد، مجددا ایران باید به فکر بتنریزی و برداشتن سانتریفیوژهای خود در محور مقاومت باشد؛ یعنی تکرار خسارت محض! که در عوض بتوانیم از فهرست سیاه کشورهای غیرهمکار با کارگروه مالی خارج شویم تا بلکه نگرانی بانکهای خارجی از اقتصاد ایران که آن هم معلول چوب و چماق آمریکاییها بر سر آنان است، رفع شود.
قطعا باید این سؤال مهم از اعضای تیم مذاکرهکننده ایرانی پرسیده شود که آیا امکان تکرار «سناریوی ترساندن بانکهای خارجی از ایران»، با برجستهکردن برخی حرفهای تکراری مانند «حقوق بشر» و «برنامه موشکی» قابل اجرا نیست؟ و چه تضمینی برای آن وجود دارد؟ چرا که یکی از شروط اصلی در پذیرش برجام، لغو همهی تحریمها در روز اجراییشدن برجام و اعمالنشدن مجدد تحریمها به بهانههای واهی دیگر اعم از تسلیحاتی، حقوق بشر، تروریسم و … بوده است. حال آنکه در پسابرجام، حل و فصل روابط بانکهای خارجی با بانکهای ایرانی، به اصلاحِ ساختار نظام بانکی به بهانهی حمایت ایران از «تروریسم» گره خورده است.
اینکه عراقچی برای اثبات قانونی بودن روند همکاری با FATF از مصوبه مجلس که به تأیید شورای نگهبان نیز رسید، مدد میگیرد، دلیلی بر قابل اطمینانبودن روند مذاکرات 18 ماهه با کارگروه مالی و مراعات همهی خطوط قرمز نظام نمیباشد؛ چرا که همین تیم مذاکرهکننده، برجامی را امضا کرد که بخشی از خطوط قرمز نظام مراعات نشد ولو مجلس هم با آن موافقت کرده بود.
بنابراین نمیتوان مانند عراقچی، «بیخیال» بود و اینگونه ادعا کرد که نهایتا به همین جایگاه اولیه باز خواهیم گشت. چه بسا بازگشت به جایگاه اولیه در صنعت هستهای نیز به همین راحتی که آقای عراقچی میگوید نیست و حداقل دو سه سال برای بازگشتن به حالت صنعتی و چندین سال برای تولید و دخیرهسازی اورانیوم زمان لازم است.
دانا