مشکلات فرهنگی دانشگاه ها از کجا آب می خورد؟
بصیر، دانشگاه در هر کشوری مهم ترین نهاد علمی و یکی از مهم ترین ارکان تاثیر گذار فرهنگی محسوب می شود. در جامعه اسلامی ایران نیز، بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری، همواره بر نقش و جایگاه علمی و فرهنگی دانشگاه ها تاکیده کرده اند، به گونه ای که امام راحل(ره) دانشگاه را مبدا تحولات بزرگ معرفی می کند. با این حال امروزه دانشگاه های کشور با مشکلاتی زیادی درحوزه های فرهنگی مواجه گشته است که تامل در چرایی این موضوع از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد.
قبل از واردن شدن به بحث، لازم است تعریف خود از فرهنگ و مشکلات فرهنگی را تبیین نماییم. فرهنگ کلیت درهم تافته ای است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی همچون عضوی از جامعه بدست می آورد.[1] بنابراین فرهنگ، مجموعهای از آداب، سنتها، رسوم، عقاید و حتی علوم و تمدنی است که در طول زمان شکل گرفته است و بر روی هم انباشته و متراکم شده است و مجموعهای را به نام فرهنگ یک ملت تشکیل داده است. در مورد خردهفرهنگها هم، چنین است؛ آداب و رسومی که در میان یک قشرخاص و در یک مجموعه قبول شده و از سوی آن مجموعه پذیرفته شده است، خردهفرهنگ آن است. در این مفهوم اگر بخواهیم دانشگاه را به عنوان یکی از این اجتماعها و گزینهها مورد توجه قرار دهیم و در مورد آن قضاوت کنیم باید نهادهای فرهنگی را که بر مسائل فرهنگی دانشگاهها به طور مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر میگذارند مورد توجه قرار دهیم.
در بررسی مسائل فرهنگی دانشگاهها اگر بخواهیم تعامل آن را با بیرون مورد توجه قرار دهیم شاید تردیدی نباشد که دریک تبادل دائمی بین کلیت جامعه و دانشگاه این مسائل در حال تغییر است یعنی تأثیر متقابلی بین دانشگاه و دانشگاهیان با جامعه وجود دارد.[2] از اینرو در حالی که انتظار می رود؛
– دانشگاه کانون تاثیر گذار در حوزه های مختلف به خصوص حوزه های فرهنگی باشد.
– خطدهی فکری و فرهنگی جامعهی از سوی دانشگاه و دانشگاهیان با ارائهی تحلیلها و راهحلهای مناسب فرهنگی صورت گیرد .
– برای معضلات فرهنگی موجود از سوی جامعه راهکاری موثر تبیین شود.
واقعیت امر گویای چیز دیگری است و آن اینکه دانشگاه امروزه خود عملا تبدیل به نهادی تاثیر پذیر از نهادهای بیرونی شده است. در چنین شرایطی نباید از دانشگاه انتظار داشت که به عنوان نهادی تاثیر گذار فعالیت داشته باشد. اگر دانشگاه ها بتوانند فعالیت های فرهنگی خود را درست اجرا کنند، آن زمان است که می توانند به سایر جاها نیز خط بدهند. امروزه بزرگترین آسیب فرهنگی در دانشگاه ها روزمرگی فرهنگی است که ان هم بخاطر عدم وجود برنامه ریزی است. از آنجایی که پرداختن به جزئیات مشکلات فرهنگی دانشگاهها از حوصله نوشتار حاضر خارج می باشد، از اینرو سعی می شود فهرستی از این مشکلات بیان گردد که هر کدام از آنها قابلیت بحث جداگانه ای را می طلبد؛
1.تعدد مراکز تصمیم گیری در دانشگاه ها و فقدان استراتژی و راهبرد فرهنگی معین و کارآمد در این زمینه ها.
2. تدریس محوری به جای پژوهش محوری.
3.اختلال در وفاق ارزشی، تعارض ارزشها و شکاف ارزشی.
4. بیتأثیر و ناکارکرد شدن هنجارها و قواعد رفتاری و هنجار شدن ناهنجاریها
5. بیسازمانی فرهنگی.
6.ضعف کارکرد نظام فرهنگی و عدم انعطاف پذیری آن
7. ضعف در ارائه مناسب علوم انسانی و عدم توجه کافی به این علوم در کشور.
8. بیکاری و یا عدم تناسب شغلی دانش آموختگان دانشگاهی با رشته تحصیلی آنها
9. ضعف ارتباطات و تعاملات دانشگاه با واقعیات جامعه در زمینه های مختلف انسانی، صنعتی و…
10. مدرک محوری و مدرک گرایی.
11. فقدان یا کمبود ارتباطات علمی اساتید و دانشجویان با حوزه های علمیه از یک سو و با عرصه های علمی فراکشوری و بین المللی از سوی دیگر.
12. نداشتن ترسیم راه یا همان افق فرهنگی وعلمی
13. وضعیت نامطلوب کتابها و منابع و متون درسى دانشگاهها بالاخص منابع و متون ترجمه شده، خود از جمله موانع مهم و حساس است.[3]
دانشگاه مطلوب جامعه اسلامی
در چنین شرایطی سوال اصلی این است که با توجه به شرایط موجود و مشکلاتی که در این عرصه وجود دارد، چه اقداماتی باید صورت پذیرد؟ واقعیت امر این است که مشکلاتی که در سطور فوق مطرح گردید، مشکلاتی نیستند که مسئولان امر بی اطلاع از آن باشند ولی مسئله این است که راهکار درستی برای آن طراحی و تدوین نشده است و اگر راهکاری اندیشیده شده و حتی بخشنامه شده، ولی در واقعیت جنبه عملیاتی پیدا نکرده است.
به نظر می رسد مهمترین شاخصه موجود در این امر که بارها مورد تاکید مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته است؛ نهادینه کردن تفکر و ایدئولوژی اسلامی است. از اینرو ضمن تلاش برای هر چه بهتر کردن فضای اسلامی دانشگاه باید تفکر و ایدئولوژی اسلامی در خدمت تولید علم و اعتلای علمی و فرهنگی کشور مورد استفاده قرار گیرد. رهبر انقلاب فرمودند: « مادامى که دانشگاه پرورشگاه متخصصین مسلمان و متعهد نباشد مطلوب انقلاب نخواهد بود و این ممکن نیست مگراینکه اساس و روش و سیستم در دانشگاه ها اسلامى باشد» ایشان دانشگاه اسلامی را دانشگاهی می دانند که «که علم آموزى در آن عبادت، تحقیق و پژوهش در اولویت، پرورش روحیه تعهد و رسالت مدارى زیربنا، مقدم داشتن دردهاى جامعه و مشکلات آن اصل، حفظ حدود الله وظیفه و تخلق به اخلاق اسلامى، زینت لازم است.»، « در دانشگاه اسلامی , علم با دین , تلاشگری با اخلاق و تضارب افکار با سعه صدر و تنوع رشته ها با وحدت هدف و کار سیاسی با سلامت نفس , تعمق و ژرف نگری با سرعت عمل و خلاصه دنیا با آخرت همراه است. » [4] یا در جای دیگر می فرمایند «از شاخصه های اسلامی شدن دانشگاه ها, علمی شدن آنها است , عمیق شدن خود باور بودن و اتکا به نفس داشتن دانشجو و استاد, از جمله نکات بارز دانشگاه اسلامی است, در دانشگاه اسلامی تدین و دین باوری وجه غالب است و در آن ایستادگی بر روی اصول , تسلیم ناپذیری در برابر دشمن و عزم و اراده در برابر تهاجم فرهنگی به زیر بنای مستحکم فکری است. دانشگاه اسلامی شکوفا و پر نشاط است و در آن علم و عالم عزیز و باکرامتند, دانشجو به قصد قربت درس می خواند و مظاهر فسق و فساد در آن وجود ندارد. بنابراین لازمه علمی شدن دانشگاه ها اسلامی شدن آنهاست.»[5]
انتظاری که از یک جامعه مطلوب اسلامی می رود این است که به رشد و بالندگی و فرهنگ مطلوب برسد، این ایده آل چه زمانی و از چه نهادهای تامین می شود؟ مهمترین نهاد، مراکز و نهادهای فرهنگی بخصوص دانشگاه هاست. از اینرو باید تلاش شود تا در فضای دانشگاهی به عقل و اندیشه بها داده شود و از سوی دیگر فرهنگ ناب قرآنی بر فضای دانشگاه بسط پیدا کند و سپس از این فضا، به فضای عمومی جامعه اسلامی تسریع پیدا کند.
[1] -آشوری، داریوش، تعریف ها و مفهوم فرهنگ، تهران، مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 1357، ص5
[2] – سایت باشگاه اندیشه
[3] – daneshjonews.ir
[4] – روزنامه رسالت , 5/7/1375
[5] – روزنامه جمهوری , 7/12/1376
فرهنگ نیوز