جمهوری اسلامی ایده آل از نگاه هاشمی

چرا هاشمی جام زهر را زیر سوال برد؟

بصیر، هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از معدود بازماندگان جماعتی نام برده می شود که از آغاز نهضت امام راحل به این سو تا وقوع انقلاب اسلامی، همواره جزو افراد نزدیک به رهبری کبیر انقلاب اسلامی محسوب می شده اند. سخن از خدمات و جان فشانی های آیت الله هاشمی در مسیر تحقق انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست، آن چنان که مقام معظم رهبری در نماز جمعه معروف سال 88 در وصف ایشان چنین فرمودند: «من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیت های بعد از انقلاب نیست؛ من از سال 1336 ایشان را از نزدیک می شناسم. آقای هاشمی از اصلی ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزی انقلاب از موثرترین شخصیت های جمهوری اسلامی در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته…»

با این حال و بر آورد تاریخ بیش از 6 دهه فعالیت سیاسی آیت الله هاشمی از او چهره ای چندوجهی ساخته است. هاشمی رفسنجانی از اواسط دهه شصت به این سو در گردشی آشکار به مرور از جبهه سنتی روحانیت مبارز فاصله گرفته و باصطلاح به نیروهای میانه رو نزدیک گردیده است. اوج دگردیسی صورت گرفته به سال های پس از 1384 باز گشته که عملا چهره ای متفاوت از ایشان در اذهان عمومی ارائه شده است. حضور آیت الله هاشمی در مناصب حکومتی و تجارب پیشین شان سبب شده که اظهارات ضد و نقیض شان که کاملا بر خلاف مشی و آرمان پیشین ایشان ارزیابی می گردد زمینه دلخوری و نارضایتی نیروهای انقلابی را فراهم آورد.

مروری بر اظهارات نقل شده از سوی آیت الله هاشمی از قبیل آن که «یکبار همسر امام مرا خواستند و گفتند که امام این انقلاب را به دست شما داد و شما می‌خواهید به دست چه کسانی بدهید (با اشاره به ضرورت حضور در انتخابات 84) و اصلاً می‌دانید اینها کی هستند. پس از اظهارات همسر امام تکان خوردم و قبول کردم. پس از آن بود که برای حضور در انتخابات ثبت‌نام کردم.» و یا طرح مدام مسئله شورایی شدن رهبری و تلاش برای حذف شعار مرگ بر آمریکا و ادغام ارتش و سپاه تنها نمونه هایی هستند که تماما با مشی و سیره امام و یا اطرافیان ایشان در تضاد بوده و اظهارات فوق در زمان عدم حیات آنان بیان شده است.

آیت الله هاشمی به جهت حضور در فرآیند انقلاب و عهده داری مسئولیت های کلیدی و نزدیکی به امام، تلاش می نماید تا با ذکر خاطرات و اظهارات منتسب به امام راحل راه را برای مسیر مد نظر خویش باز نماید، این در حالی است که رهبری کبیر انقلاب اسلامی در زمان حیات خویش و در وصیت نامه شان چنین فرموده اند: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌که صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم

چرایی لغزش هاشمی

نگاهی به انقلاب های صورت پذیرفته در طول سه قرن اخیر نظیر انقلاب فرانسه، انقلاب بلشویک ها در شوروی و…. گواه آن است که قاطبه انقلابیون پس از دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده مبنی بر اسقاط رژیم و با گذر زمان دچار انشعاب ها و افتراق هایی بوده اند، شکاف هایی که یا از اختلاف دیدگاه رهبران انقلاب نسبت به اهداف از پیش تعیین شده نشات گرفته و یا با گذر زمان و تغییر وضع داخلی و  منطقه ای، شماری از انقلابیون در افکار و اهداف از پیش تعیین شده تجدید نظر نموده و راه خویش را از مسیر انقلابیون وفادار جدا می نمایند. انقلاب اسلامی ایران نیز از این مقوله مستثنی نبوده و چه بسیار چهره هایی که علی رغم زحمات انجام گرفته از سوی آنان در فرآیند انقلاب، نهایتا تغییر مشی داده و راه خود را از انقلابیون اصیل جدا نموده اند. آیت الله حسینعلی منتظری که امام راحل ایشان را حاصل عمر خویش نامیدند مصداق مناسبی در این راستا حسوب می شود.

برآورد مواضع و اظهارات آیت الله هاشمی به ویژه در طول یک دهه اخیر، چهره ای متفاوت از او نزد جامعه ایجاد نموده است. هاشمی رفسنجانی دیگر آن چهره ی انقلابی، ضد امپریالیستی یا حامی مستضعفین و حامی جبهه مقاومت در طول دهه های پیشین شناخته نمی شود و در یک تغییر مسیر بنیادین به جرگه تکنوکرات ها و عملگرایان پیوسته اند. فارغ از چرایی این دیدگاه، وی به این باور دست یافته که مسیر طی شده ره به ترکستان است، لذا برای رسیدن به مقصود هم چون سایر هم مسلکانش (ماکیاولیست ها) ولو از سر خیرخواهی، به هر ریسمانی متوسل شده است. و چه ریسمانی محکم تر از استناد به حضرت امام خمینی به عنوان بنیان گذار جمهوری اسلامی، امری که به دلیل نزدیکی شخص هاشمی به ایشان، کتمان یا تکذیب آن برای مخالفینش هزینه بر خواهد بود.

در جدیدترین فایل منتشر شده در روزهای اخیر وی صراحتا بر علیه مواضع امام در مقطع پذیرش آتش بس موضع گرفته و بیان نموده است که امام در ماه های پس از آن پذیرش قطعنامه به او گفته است که: «آن روز جام زهر خیلی تلخ بود ولی امروز می بینم که خیلی شیرین است»! نکته حائز اهمیت در این باره آن که هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده وقت جنگ بارها و بارها از سوی نیروهای انقلابی مورد اتهام واقع شده است که در وضع آتش بس و پذیرش جام زهر نقش بسزایی ایفا نموده است.

اکبر هاشمی رفسنجانی در محافل سیاسی داخلی و بین المللی در طول سال های اخیر به عنوان چهره ای عمل گرا شناخته شده است. چهره ای که حاضر بوده در برابر اخذ امتیازهایی به اعطای امتیازهای متقابل ولو با دشمنان ریشه ای نظام اسلامی توسل جوید. تلاش هاشمی در طول سال های اخیر مبنی بر رفع دشمنی با ایالات متحده در ازای عدول نظام در حمایت از برخی متحدین منطقه ای اش در همین راستا ارزیابی می شود. اظهارات اخیر او مبنی بر کاهش و یا قطع بودجه نظامی کشور برای پیشرفت (با اشاره به دو مدل آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی)، نشان از تلاش وی برای مهار نیروهای انقلابی و در راس آن سپاه پاسداران است.

دستیابی به مقصود برای هاشمی رفسنجانی به دلیل هوشیاری بالای جامعه و تدابیر رهبری معظم انقلاب دور از انتظار به نظر می آید، با این حال و به دلیل سوابق کلان ایشان و همچنین تاثیر گذاری بر برخی اقشار جامعه می تواند تبعاتی را هم برای شخص وی و هم برای نظام اسلامی در بر داشته باشد، لذا مایه گذاردن از امام برای رسیدن به هدف ضمن خلع سلاح انقلابیون بر میزان وزن هاشمی گرایان داخلی خواهد افزود.

برآورد اظهارات و عملکرد هاشمی در طول چهار دهه اخیر حکایت از آن دارد که آیت الله از تداوم مسیر انقلابی سرخورده شده و همِ خویش را بر استحاله نظام گذارده و از همین رو تلاش می نماید جهت دستیابی به مقصود چهره ای مدنی، شبه لیبرال و پراگماتیک از بنیان گذار نظام ارائه دهد. فایل تصویری که در طول روزهای اخیر منتشر شده و در آن از رضایت امام از اتمام جنگ سخن می گوید دقیقا مصداق مناسبی برای ارائه چهره ای واژگون از امام می باشد که مع الاسف ایشان را به مانند شخص هاشمی چند چهره  و نعوذ بالله دروغگو و ریاکار جلوه می نمایند.

سرخورده کردن انقلابی ها و امید به سکولارها

بی گمان اظهارات مکرر آیت الله هاشمی در نقل قول هایی از امام راحل که تنها در خلوت با ایشان بیان شده است، برای تاثیری منفی و ناامید نمودن نیروهای انقلابی از مسیر طی شده بیان می شود. حضور او در مجامع مختلف و حمایت از شخصیت های سیاسی هم صنفش در سطح داخل گواه آن است که او در پی تجدید قوا بر آمده و ضمن تضعیف نیروهای انقلابی در پی امیدبخشی به عمل گرایان سازشکار بر آمده است.

بهره گیری از رسانه های اجتماعی جهت نقل مضامین کذب از سوی ایشان و تلاش برای ایجاد تشتت در جامعه و وادار نمودن نیروهای انقلابی در عدول از مواضع آرمانی شان با هزینه بر کردن اقدامات آنها، می رود تا پازل طراحی شده از سوی هاشمی را برای آینده جمهوری اسلامی به سرانجام برساند. طرح مباحث جنجال برانگیزی از قبیل ضرورت شورایی شدن رهبری در آینده از همین قبیل اظهارات برآورد می شود.

اظهارات خلاف واقع هاشمی رفسنجانی  در استناد به امام راحل و اعتراف های مکرر در گوشه و کنار در راستای پذیرش اشتباهاتی در زمینه تداوم برخی سیاست های نظامی و سیاسی در دهه شصت و هفتاد شمسی گواه آن است که هاشمی به طور مطلق تغییر باور داده و صرفا و در راستای مصالح آتی اش از بیان صریح آن مبنی بر عدم باور به سیاست های انقلاب امتناع ورزیده تا بلکه از این رهگذر و با توسل مداوم و البته دروغین به امام امت، مسیر کج راهه خویش را هموار نماید. امری که بیش از هر زمان بصیرت افزایی در سطح جامعه و توسل به ریسمان ولایت فقیه را جهت خنثی سازی نقشه های انقلابیون عدول کرده را ضرورت می سازد.

فرهنگ نیوز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا