امیری که صیاد قلب ملت شد
بصیر،، جوانی که متولد 1323 و سرشار از اشتیاق فراگیری بود، با طی مراحل مختلف نظامی از پائینترین رده توانست به اتکاء تدین و دلدادگی به ارزشهای اسلام ناب، خود را در ارتش ستمشاهی پهلوی چنان حفظ کند که به مجرد رشد انقلاب و پیروزی آن، در شکل دادن ارتش اسلامی و ورود افتخار آفرین در دفاع مقدس، حیرت کارشناسان عالی نظامی جهان را برانگیزاند به گونهای که صدام با استفاده از شرایط پس از جنگ، شخصاً به سازمان منافقین و شخص رجوی مأموریت ترور این سردار نامی اسلام را صادر کرد.
سپهبد علی صیاد شیرازی، تربیت شده مکتب امام خمینی (ره) و عاشق ولایت، که خود را سرباز ولی فقیه و نائب امام زمان (عج) میدانست، در تراز فرمانده شایسته نظام اسلامی بود.
علیرغم زحمات و تلاشهای شبانهروزی در سالهای دفاع مقدس، بعد از پايان جنگ تحميلی سرتيپ صياد شيرازی در كميسيونهای شورای عالی دفاع نقشی فعال داشت، به طور جامع و علمی به مسائل اساسی مرتبط با نيروهای مسلح و دفاع مقدس پرداخته و با مطالعه و تحقيق، راهكارهای مناسبی در رابطه با بهبود يافتن وضعيت دفاعی و تجهيز يگانهای مختلف ارتش ارائه میکرد، حضور او در شورا باعث تحرک و پويايی مجموعه شد، از جمله مواردی كه به پيشنهاد او جلسات متعدد و اقدامات مثبتی در سطح نيروهای مسلح صورت گرفت كه میتوان به طرح راهبردی كلی نظام درباره منافقين در چگونگی برخورد با آنان و نيز بهبود بخشيدن به وضعيت دفاعی و عمرانی جزاير و سواحل مناطق دريايی و مسائل كردستان اشاره كرد.
شهيد صياد ضمن تدريس در دانشگاه افسری و مشورت با محققان حوزه و دانشگاه سعی در بررسی تطبيقی جنگ تحميلی و جنگهای صدر اسلام داشت و بهطور جدی در اين رابطه به تحقيق پرداخت و در عين حال خواستار ثبت تاريخ انقلاب و جنگ تحميلی بود و هيأت معارف جنگ در همين راستا توسط ايشان تأسيس شد.
سپهبد صياد شيرازی در مهر ماه سال 1368 به درخواست رئيس ستاد فرماندهی كل نيروهای مسلح و موافقت مقام معظم رهبری بهعنوان «معاون بازرسی كل نيروهای مسلح» انتخاب شد و در شهريور ماه سال 1372 با حكم فرمانده معظم كل قوا به سمت «جانشينی رئيس ستاد كل نيروهای مسلح» منصوب شد و در 16 فروردين 1378 همزمان با عيد خجسته غدير خم به دست مقام معظم رهبری به درجه سرلشکری نائل آمد.
سرانجام در روز بيست و يكم فروردين ماه 1378 در مقابل درب منزل مسكونی خود در تهران مورد هدف عناصر ضد انقلاب قرار گرفت و به فيض شهادت نائل آمد.
در نگاهی اجمالی به شخصيت شهيد صياد شيرازی، مجموعهای كاملاً منسجم از خصائل الهی يک انسان كامل ديده میشود، او از نظامی بودن، شيعه بودن، ايرانی بودن و بسيجی بودن چيزی كم نداشت.
بدون ذرهای تلاش برای مطرح شدن، بدون كوچکترين ادعايی برای بودن و بدون حتی اشارهای به افتخارات و 70 درصد جانبازی، انقلاب اسلامی و امام گمشده ايدئولوژی او بودند و با يافتن آنها به يقين رسيد و مخلصانه تا آخرين لحظه حيات، مجاهدت کرد.
صياد شيرازی با حمايت از پاسداران انقلاب، شركت دادن سپاهیان در مسائل نظامی و آموزش تخصصهای لازم، بستر اصلی تشكيل قطب نيرومند نظامی ديگری بهنام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» از ايران بعد از انقلاب را فراهم کرد.
يكی از روحيات خاص شهيد، گرايش به وحدت و پرهيز از اختلافات بود، او اين اعتقاد را در كليه شئون زندگی خود سرايت داده بود، در بُعد نظامی و در زمان جنگ هدف او در كنار هم جنگيدن رزمندگان بود.
در راستای همين پرهيز از اختلاف، شهيد صياد بعد از جنگ تحميلی نيز هيچگاه وارد احزاب و گروههای سياسی نشده، در خط واحد ولايت بود.
در باب امور فرهنگی و اجتماعی چنانكه از خاطرات نزديكان و يادداشتهای خود او بهدست میآيد، وی در عين مشغله كاری فراوان با برنامهريزی مناسب به مطالعه تفاسير قرآن مجيد و مطالعات علمی و اجتماعی پرداخته و حداقل هفتهای يک بار به ديدار علما میرفت.
كمک به خانه و خانواده، ترتيب فرزندان با تزريق روحيه اعتماد به نفس و آموزش عملی اصول و مبانی عاليه و اصيل اسلامی در سرلوحه برنامههای او بود.
سرانجام سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در ساعت آغازین صبح 21 فروردین 1378 توسط یکی از عوامل زهره قائمی، معاون مریم رجوی، در هنگام خروج از خانه خود مورد سوءقصد قرار گرفت و به آرزوی بزرگ خود نائل آمد و به یاران شهیدش پیوست.
زهره قائمی، این زن خائن به ایران و اسلام همراه با همکیشانش عمری را در بدبختی و جهنم خیانت به کشورش گذراند و در میان همفکران و حامیانش به انتخابها، تصمیمها و زندگی رقت انگیزش، از جمله؛ شکنجه و تیر خلاص زدن به بسیجیها افتخار میکرد و با وجود نوکری و مزدوری برای صدام و خنجر از پشت زدن به رزمندگان ایران در دوران دفاع مقدس، ادعا میکرد قهرمان مردم ایران است.
پس از جنگ عراق علیه ایران، این زن و صدها زن دیگر در گروهک منافقین بهصورت دستهجمعی به عقد مسعود رجوی درآمدند و اعلام کردند همه اعضای مونث و حتی فرزندان دختر اعضا، چه در عراق و چه در سایر کشورها متعلق به مسعود هستند و حق ندارند به جز او شخص دیگری را دوست داشته باشند.
سازمان منافقین این موضوع را بهعنوان یک اصل اساسی و با شعار انقلاب ایدئولویک مطرح کرد و به همه اعضای مذکر سازمان دستور داد همسران خود را طلاق دهند و به عقد مسعود در آورند.
زهره قائمی سرانجام در شهریور 1392 در درگیری با گروهی از اهالی حومه بغداد به هلاکت رسید.
بلاغ