فقدان قدرت تحلیل سیاسی و تکرار وقایع تلخ تاریخی
بصیر،
از تلخترین وقایع تکراری جوامع بشری به طور عمومی و مسلمانان به صورت خصوصی در مقاطع گوناگون و موارد مشابه که بر زندگی سیاسی – اجتماعی مردم سایه شوم افکند و منجر به تسلط حاکمان ناصالح، ستمگر و مستکبر بر آنها شد، نداشتن تحلیلِ درست از اوضاع و احوال سیاسی زمانشان بود؛ مسئله بسیار مهم و دردناکی که متاسفانه نه تنها موجب عبرتآموزی آیندگان و نسلهای بعد نشد، بلکه با تکرار این غفلت بزرگ تاریخی(فقدان قدرت تحلیل سیاسی)، جنایات بیشماری از سوی شیاطین و دشمنان بشریت و انسانیت در طول تاریخ بر ملتهای ستم دیده و جامعه بشری تحمیل شد که آثار زیانبار آن جنایات، ملتها را به تکامل و پیشرفت مادی و معنوی بازداشته و جوامع را به انحطاط و به مرز سقوط کشانده است.
قرآن کریم با ذکر داستانهایی از پیامبران و سرگذشت پیشینیان با عباراتی همچون “فاعتبروا یا اولی الابصار” صاحبان خرد و بصیرت را به عبرتگیری از وقایع دعوت میکنند، تاریخ اسلام و زندگی سیاسی و اجتماعی مسلمانان نیز پر است از غفلتها و بیتوجهی به این اصل مهم که موجب شد حاکمان فاسد و ستمگر بر آنها مسلط شوند و حوادث دردناک و جانسوزی همچون واقعه عظیم و عبرتآموز عاشورا به وجود آید.
چگونه میشود مردمی خسته از ظلم و ستم حاکم فاسد، یزید بن معاویه و عمال او، از امام حسین(ع) برای قیام و اصلاح امور مسلمانان دعوت میکنند و همه اقدامهای لازم را برای حضور ایشان در کوفه و زعامت بر مسلمان انجام میدهند امّا درست در لحظه حساس و اقدام سرنوشتساز صحنه را خالی کرده و دست از یاری او میکشند؟
آیا مردم کوفه ندانسته و نشناخته از فرزند پیغمبر دعوت میکنند تا رهبری جامعه را به او واگذار کنند؟ به طور قطع پاسخ منفی است زیرا نخست مردم کوفه به خوبی میدانستند حسین (ع) نوه عزیز پیغمبر و به فرموده حضرتش “حسین منی و انا من الحسین” صالحترین فرد برای زعامت و رهبری جامعه اسلامی است و در مقابل یزید از فاسدترین حاکمان زمان به شمار میرفت، دوم اینکه مردم کوفه طعم شیرین عدالت پدر بزرگوارش حضرت علی(ع) را به خوبی چشیدهاند و زندگی عزتمندانه در پرتو رهبری الهی آن یگانه تاریخ را بخوبی تجربه کردهاند و به طور قطع فرزندش امام حسین (ع) را شایستهتر از هرکسی برای رهبری جامعه اسلامی می دانسته اند، امّا با این آگاهی چگونه است که درست در لحظهای که میباید زمینه را فراهم کرده و حضرت را بر مسند حکومت بنشانند، ورق برگشت و بسیاری از همین افراد حاضر به شرکت در قتل پسر رسول خدا شدند؟
بدون تردید در کنار سایر عوامل چگونگی این حوادث تلخ، مهمترین تحلیل برمیگردد به فقدان قدرت تحلیل درست سیاسی در مردم، به ویژه خواص جامعه، بنابراین شرط لازم برای عبرتآموزی، داشتن قدرت تحلیل سیاسی است، حال چه باید کرد تا تمامی مردم جامعه در مواجهه با تحولات و وقایع سیاسی دارای قدرت تحلیل بالا باشند؟
نگارنده مواردی را که به نظر میرسد منجر به ارتقای تحلیل سیاسی در اشخاص ود را بیان میدارد.
1.تبعیت و پیروی از صالحان و رهبران دینی بعنوان چراغ هدایت جامعه به سمت فلاح و رستگاری
2.تکیه بر اصول و ارزش های معنوی و الهی و انسانی و پافشاری برای تحقق آنها
3.شناخت دوست و دشمن براساس معیارهای دینی و انقلابی
4.شناخت حیله ها و نیرنگ های دشمن
5.بی توجهی به تبلیغات سوء دشمنان
6. عدم پیش داوری
7.دوری از راحت طلبی در تشخیص اوضاع سیاسی
8.تدبر و تفکر در حوادث سیاسی
9.بی توجهی به شایعات
10.پرهیز از لجاجت در مواردی که انسان مرتکب اشتباه می گردد
11.عدم آسان پنداری و آسان گیری در مواجهه با وقایع و حوادث
12.عدم تردید در تصمیمات درست از قبل اندیشیده شده
محمدعلی آزادی