از تحصیل در دانشگاه کَل‌آرتس آمریکا تا بازی در نقش برادر نتانیاهو

بصیر،سالن های سینما این روزها «روباه» بهروز افخمی را اکران می کنند گرچه فانتزی نیست، اما تریلر جاسوسی ـ معمایی است. افخمی در این فیلم دست روی بازیگری گذاشته که مثل خودش کارگردان است و تجربه خاص بازیگری ندارد.

جلال فاطمی پنجاه و هفت ساله و تحصیل‎کرده دانشگاه کل‌آرتس آمریکا در سومین تجربه بازیگری خود نقشی بازی کرده که برخی ها جرأتش را ندارند؛ گفت‌وگوی ما با بازیگر اصلی روباه را می خوانید.

جلال فاطمی بعد از بازی در یک فیلم سینمایی (خسته نباشید) و یک سریال(پازل)، در فیلمی بازی می‎کند که موضوعش حساس است. در روباه و فیلم قبلی نقش اصلی را داری که کاملا متفاوت از هم هستند. این از خوش شانسی یک بازیگر است یا عمدا می خواهی به سمت نقش های اصلی بروی؟

یک کمی به عقب برگردم. من سال ۶۳ از دانشگاه کل‌آرتس آمریکا فارغ التحصیل شدم و از آن زمان درگیر مونتاژ فیلم های تلویزیونی و کلیپ سازی بودم. حدود ۳۰۰ کار تبلیغاتی و تله فیلم و اینها ساخته ام. پس سابقه ام در تلویزیون و سینما به آن سال ها بازمی گردد.

زمانی که بازی در «خسته نباشید» به من پیشنهاد شد به تجربه کارگردانیم رجوع کردم. محسن قرایی و افشین هاشمی هم بعنوان کارگردان بدرستی مرا انتخاب کردند چون خیالشان راحت بود به دلایلی از جمله تجربه ام و تسلط به زبان انگلیسی که نیاز کار آنها بود.

ولی زیاد دنبال بازیگری نیستم چون کار اصلی من فیلمسازی است. کافی است نگاهی به کارنامه من بیندازید چقدر فیلم کوتاه و تبلیغاتی و این سال ها هم که چند فیلم ساخته ام.

پس با این تفاسیر بالاخره بازیگری را ادامه می دهی یا نه؟

اگر نقشی باشد که بتوانم از پسش بربیایم، ابا نمی کنم و به سمتش می روم.

حتی نقش تیره و تارتر از همین نقش یوهان نتانیاهو در روباه؟

اگر کارگردانی واقعا به من اعتماد کند و از کارم مطمئن باشد و مرا مناسب نقش فیلمش بداند، مأمور موساد که هیچ، نقش بدتر از آن هم بازی می‎کنم.

به هر حال از نقش خیلی خودمانی خسته نباشید تا نقش تلخ و البته جسور روباه خیلی فاصله است. از طرفی برخی بازیگران ما از کاراکتری که کمی حساس است فراری اند مثل نقش شما در همین فیلم که برعکس بقیه پس نزدی.

پس نزدم چون فکر می کنم برای هر بازیگری درگیر شدن با هر نقش خاص، یک چالش بزرگ است. بازیگر اول باید با خودش کنار بیاید و بعد ببیند می تواند انتظارات فیلمساز را برآورده کند یا خیر؟ یخ برخی بازیگران ما باید آب شود و دل به هر نقشی بدهند.

کنار گذاشتن برخی نقش ها مثل همین فیلم روباه برای بازیگرانِ سوسول است همان کسانی که می خواهند به یک شکل در چهره مخاطب بمانند یا به خاطر پول می خواهند همیشه نقش بد بازی کنند. شاید هم تیپ و فیزیک شان به درد نقش های بد، منفی و نگاتیو می خورد.

منتها یک بازیگر طیف نگاهش را باید باز کند، چون بازیگر است، باید دنبال هر نقشی باشد و انتظار فیلمساز را برآورده کند.

یعنی صرفا با نگاه به این که نقش یوهان نتانیاهو در روباه متفاوت است حاضر به بازی در آن شدی یا تصور دیگری در ذهن شما بود؟

من روباه را فیلم جاسوسی می دانم، نه حتی فیلم پروپاگاندای سیاسی. در عین این که موضع ما در قبال رژیم اسرائیل کاملاً مشخص است و دو دشمن هستیم که چشم دیدن همدیگر را نداریم. بالاخره ابرقدرت هایی وجود دارند که دندان تیز کرده اند برای منابع ما و این جریانات سیاسی علیه ما وجود دارد پس چرا سینمای ایران سراغ این موضوعات نرود.

بازی کردن چنین نقشی برای بازیگرانی که این حرفه را به عنوان حرفه ای برای پول درآوردن می دانند و نه عرصه چالشی، شاید راحت نباشد ولی برای من این نقش چالش بود.

شما همان طور که اشاره کردی کارگردان هستی؛ برای بازیگری هم نگاه خاصی داری. نگاه بهروز افخمی نیز خاص تر است. چطور شد که این زمینه همکاری پیش آمد؟

افخمی کار مرا در خسته نباشید دیده و به قول خودش مرا نشان کرده بود. من هم قلقلکم می آمد که بعد از آن نقش طناز و ملنگ نقش کاراکتری را بازی کنم که ۱۸۰ درجه با همان نقش توریست کانادایی متفاوت باشد.

روباه را پذیرفتم، چون می دانستم یک چالش است و می تواند مرا مدتی سرگرم جریانی کند. بقیه بازیگران هم نباید واهمه داشته باشند. من ترسو نیستم و نگرانی ندارم.

افخمی هم در ژانر جاسوسی حداقل تجربه ای دارد و خب این زمینه ساز اعتماد هر بازیگری نیز است.

دقیقاً. افخمی کارگردان خبره ای است و این ژانر را در ایران بهتر از هر کسی می شناسد. بنابراین خیالم راحت بود که می تواند از پس کار برآید و این که پشتم گرم باشد کسی هست که بازیگر را هدایت کند.

جدای از بحث بازیگری، بالاخره علاقه ذاتی به این قصه ها لازم است که نقش تر و تمیزتر از کار درآید.

من از بچگی عاشق این فیلم ها بودم مثل خود افخمی و حتی دوست داشتم خودم این نوع فیلم های جاسوسی و معمایی را بسازم.

در مورد روباه چطور؟

در مورد روباه نقش را فارغ از هر چیزی که هرکس می خواهد بگوید و نظر بدهد، بازی کردم. حالا باید مردم ببینند و نظر بدهند.

ابتدا اشاره کردم متأسفانه برخی بازیگران ما بی دلیل و به دلیل حواشی که خودشان درست می کنند فکر می ‎کنند بازی در این نوع فیلم ها یعنی برچسب سیاسی خوردن! در حالی که شما اتفاقا تحصیلکرده آمریکا هستی، اما راحت این حرف ها را نقد و بازی هم می کنی.

خارجی ها همین فیلم ها را می سازند ولی ما انگی نمی زنیم و راحت فیلمشان را می بینیم حالا با محتوا و نیتی که خودشان دارند. اینجا یکسری خاله زنک بازی ها حول و حوش این مهارت سینما هست که متأسفانه دیدگاه عده ای را آلوده می کند و در انتخاب بازیگر تأثیر می گذارد.

چرا همیشه ما فیلم های پلیسی خارجی را نگاه کنیم و لذت ببریم. چرا خودمان نسازیم با این که استعدادش در بین سینمایی ها هست.

شما حاضری فیلم روباه را با همین تیم تولیدی که دارد منهای بهروز افخمی کار کنی؟

قطعا من به توانایی کارگردان نگاه می کنم و اگر بک گراند فیلمسازی او نشان می دهد که موفق بوده مثل بهروز و دنبال چنین فیلمی هست به نقش فکر می کنم.

شاید به خاطر همین اعتماد است که فیلمنامه نانوشته را بازی کردی!

زمانی که تصمیم گرفته شد که من در روباه باشم البته فیلمنامه به شکل نوشتاری کامل نبود منتهی در ذهن بهروز افخمی همه چیزش مشخص و جزئیاتش ترسیم شده بود.

خیلی خب! روباه با هر سختی و شتابی هم که در ساخت داشت خوشبختانه زمان اکران خوبی نصیبش شده؛ خود شما به عنوان یک مخاطب، چقدر نسخه نهایی فیلم را رضایت بخش می دانی؟

روباه را باید در یک ساختار مشخص دید به این شکل که؛ الان کشور ما در مرکز یکسری اخبار و وقایع جهانی است. اگر کسی واقعا نگران تحریم ها علیه کشور ما باشد و بداند و برایش مهم باشد که دشمن شماره یک ما که در هیچ اتحادیه منع سلاح های کشتار جمعی نیست، کیست؟ همان دشمنی که مدعی است ایران خطر اول جهانی بوده و هزار زمینه سازی می کند برای این که ایران ما را منکوب کند و در چشم دنیا به قول سینمایی ها بدگای نشان دهد، حتما فیلم روباه برایش خیلی جذاب خواهد بود.

اتفاقا ساخت و اکران فیلم همزمان با مذاکرات ایران و ۱+۵ شده که سرزنده و به روز بودنش را نشان می دهد. شاید برای مخاطب جذاب باشد که با این تصور فیلم را ببیند.

ما در کشور آدم های ادیب و تحصیلکرده خیلی زیادی داریم که همه نگران مذاکرات هستند پس فیلم برایشان جذاب است. حتی من پیشنهاد می دهم اگر کنجکاو هستید که بدانید ترور دانشمندان ما طی این سال های اخیر چطور انجام شده این فیلم را ببینید. چون فقط ما به شکل تیتروار شنیدیم که چیزی به ماشین چسبانده و ترور کرده اند.

یک مشکل جدی فیلم هایی که به هر شکل به مسائل امنیتی و سیاسی نزدیک می شوند، استفاده بیش از حد از تخیل است، چون کمتر یک مشاور را در کنار خود می بینند و به همین دلیل از شکل رئال بیرون می زند. ما هم که مرز تخیل و واقعیت را نمی دانیم…

بله ولی خوشبختانه ما مشاورانی داشتیم که برای واقع نمایی فیلم خیلی کمک کردند گرچه برخی جاها کمی شاید حاصل تخیل فیلمساز است که با واقعیت تلفیق کرده و روباهی ساخته که جذاب باشد.

حتی فیلم وجه تفنن و سرگرمی و اکشن دارد و برای جوان ها جالب توجه است. همه چیز دارد و من دیدنش را توصیه می کنم.

پس خبری از ایجاد محدودیت هم نبود؟

این طور بگویم که فضا برای ساخت فیلمی مثل روباه باز شده است. من خوشحالم واقعا که بعد از سال ها فضایی ایجاد شده که حتی مشاور سیاسی امنیتی همراه یک فیلم می شود تا ساخته شود. قبلا این طور نبود.

من این فیلم را شخصا کار شاهکاری نمی‎دانم، اما به قول شما دیدنش را توصیه می کنم. به هر حال سینمای ما تجربه چندانی در کار جاسوسی ندارد.

روباه می تواند سد این نساختن را بشکند.

بله ولی شرایط ساخت باید مهیا شود، فیلمنامه خوب، کارگردانی معقول و امثال اینها را نیاز دارد. طوری ساخته شود که برای مردم جذاب باشد.

سینمای ما به هر ژانری نیاز دارد و باید ساخته بشود. اعتقاد به خاله زنک بازی هم ندارم که فیلمسازان غر می زنند چرا به من وام می دهند چرا به او نه؟ چرا این سیاه نمایی می کند چرا آن یکی نه؟ خب او سیاه نمایی کرد تو یکی نکن. سینما باید اجماع این فیلم ها باشد که هر کسی بتواند در هر ژانری بهترین کارش را ارائه دهد و حرفش را بزند.

من در آخر یک نتیجه گیری بکنم. فیلم های جاسوسی عمدتا فانتزی هستند و خوب هم می فروشند. نمونه های خارجی آن کم نیستند. حالا ما یکی دو کار مثل روباه در سطحی پایین تر ساخته ایم، ولی اینها چقدر بودنشان در سینمای ما نیاز است؟

فیلم پلیسی و اکشن مثل روباه به شدت جایش خالی است و باید ساخت. من هم معتقدم می توان اینجور فیلم ها را مقداری فانتزی تر ساخت، مثل جیمزباند. حتی فیلمی که خودانتقادی باشد باید ساخته شود بدون این که شعار و همه را مثبت نشان بدهیم البته نتیجه مهم است که به ضرر منافع مملکت نشود.

به قولی باید فکرها باز شود و چشم ها را شست و طور دیگری نگاه کنیم که جای این فیلم ها باز باشد.

 

 

 

بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا