«اگر امام نبود، آیا امروز هنر و سینمای انقلابی و اسلامی و موسیقی دینی و مذهبی داشتیم؟ عدهای در آن دوران با همه اینها مخالف بودند و حتی اگر جرئت میکردند با دانشگاهها هم میانهای نداشتند….
متحجرین و آنان که اندیشه واپسگرا داشتند، به رأی مردم معتقد نبودند و در حالی که ممکن بود حکومت اسلامی را فریاد بزنند، اما هیچگاه جمهوری اسلامی را نمیپسندیدند و اینکه صندوق آرا و رأی مردم بتواند کشور را اداره کرده و قانون خدا به عنوان قانون کشور باشد از دید آنها قابل اجرا نبود….
عدهای در آن دوران میگفتند زنان حق حضور در تظاهرات اعتراضآمیز را نداشته و نباید پای صندوق آرا بود و برای تحصیل در دانشگاهها آفریده نشدهاند و تنها به زندگی سنتی، خانهداری و فرزندپروری بپردازند که البته مادر بودن افتخار بزرگ است.»
اینها بخشی از سخنان رئیسجمهور در جمع مردم خمین است که اگر نسل امروز، اطلاعات درست و دقیقی از صدر انقلاب نداشته باشند، دو گمان به ذهنشان خواهد رسید. جمله «اگر امام نبود» نشان میدهد یا امام علیه این «عدهای» انقلاب کرده و اصلاً رژیمی به نام پهلوی نبوده است و دوم اینکه عدهای یک انقلاب دیگر در طول انقلاب امام به راه انداخته بودند که نهایتاً جریان امام تفوّق یافته است.
حال سؤال این است که اگر امام نبود افراد مدنظر رئیسجمهور چگونه به مدخل جمهوری اسلامی وارد میشدند؟ اصلاً بدون امام این افراد وجود خارجی داشتند؟ رئیسجمهوری طوری میگوید «اگر امام نبود» که انگار یک هویت مستقل از امام و خارج از پوسته انقلاب امام وجود داشته و امام آنان را از مسند حکومت پایین کشیده است. آیا اینان در طول امام بودند و امام آنان را از میدان به در کرد؟ آیا این افراد اکنون وجود خارجی دارند؟ اگر روحانی بخواهد نامی را ذکر کند چه کسی را میتواند نام ببرد؟ آن عده امروز مردهاند یا هنوز زندهاند؟ در چارچوب نظام فعالند یا در خانه نشستهاند؟
خطی که آقای روحانی دنبال میکند مستمراً توسط افرادی نظیر آیتالله هاشمی (یک روز قبل از روحانی هم گفتند)، سیدحسن خمینی، محتشمیپور و… استفاده میشود، اما هیچ موقع جسارت معرفی ضمیر آنان را ندارند. نگارنده قصد دفاع از کسی را ندارد، اما این جماعت زمان حال را به عقب میبرند تا بتوانند بخشی از نیروهای انقلاب را به حاشیه ببرند و جای خود را بازتر ببینند.
بدون تعارف باید گفت همه هم و غم این جماعت یکی از علمای تراز اول انقلاب است. آیا این فرد با رأی زنان مخالف است؟ او به جمهوری اسلامی اعتقادی ندارد؟ آیا از عمل ایشان چنین استنباطی میتوان کرد؟ ایشان در کدام انتخاب رأی نداده است؟ او خود کاندیدا میشود و حتی رأی نمیآورد، اما تمکین حداکثری میکند. شاگردانش تشکل سیاسی تشکیل میدهند، رقابت میکنند، شکست میخورند و پیروز میشوند.
خود ایشان از تشکل سیاسی حمایت میکند. از کاندیداهای ریاست جمهوری حمایت شفاف میکند. چطور میتوان این اعمال را دید و چنین اتهامی را روانه عرصه عمومی کرد؟ نگارنده شخصاً از ایشان پرسیدم: نسبت مردمسالاری و ولایت فقیه چگونه است که وی پاسخ داد: «بالفعل شدن ولایت فقیه به اراده مردم بستگی دارد و تا مردم نخواهند حکومت ولایت فقیه در عصر حاضر شکل نمیگیرد.»
آیا روحانی و هاشمی نظر دیگری دارند؟ خلاصه کلام اینکه تولید «عدهای» موهوم و سخنانی که در صدر این نوشتار از رئیسجمهور آمد صرفاً خوراک سیاسی و خمیرمایه قطببندی است.هیچ جریان همراه امام بعد از انقلاب مقابل امام نایستاد (بهجز چند فرد مثل منتظری). اگر امام نبود عده مدنظر روحانی هم نبودند. بنابراین تراشیدن عدهای مقابل امام توسط کسانی که امروز حذف هویت انقلاب امام را شرط توسعه کشور میدانند نعل وارونه به عملکرد و رفتار امروزشان است.
رئیسجمهور تا دیروز میگفت: «هنر ارزشی و غیرارزشی نداریم»، امروز میگوید اگر امام نبود «موسیقی دینی و مذهبی نداشتیم»، اگر امام نبود چه کسی جای امام بود که چنین کند؟ اگر امام نبود ما کجا بودیم و شما چکاره بودید و در کدام ساختار و حکومت بودیم که موسیقی دینی و مذهبی نداشته باشیم؟
از رئیسجمهور محترم خاضعانه میخواهیم کسانی را که در خط امام از ثبات فکری و رفتاری برخوردارند، به مسلخ نبرید. این کار از کسی که فرزند حوزه و مجتهد است به مراتب شکنندهتر از روشنفکران مکلا است. همان افرادی که شما مقابل اراده امام تعریف کردید درصدند تا با مدل مردمسالاری شما را از قدرت دور کنند. آیا چنین افرادی به دنبال «حکومت اسلامی» هستند؟