«لحظاتی با کودک چندماهه در پیادهروی اربعین» تا «موکبهایی که بوی حسین(ع) میدهند»
بصیر، چشمانتان را ببندید و با چشم دل این نوشته را بخوانید، خود را باید در آن محیط تجسم کنید هر چند وصف آن بینهایت دشوار است.
چگونه میتوان از آن کودک چندماههای گفت که چهار دست و پا در کنار پدر با دیدی خدایی و حسینی راهی چندمتری با تمام توان خود را به قربت پیادهروی اربعین میپیماید را توصیف کرد.
چگونه میتوان پاهای نداشته کودک 10 سالهای را که بر روی زمین بدنش را کشیده و خون از زخمهای سائیدگی آن جاری میشود را وصف کرد.
نمیدانم چگونه باید فهم آن گوسفندی که با اشتیاق هرچه تمامتر و بدون اجبار صاحبش به سوی قتلگاه خود در حرکت است را توصیف کرد.
چگونه میشود که بیش از 20 میلیون زائر با پای پیاده از جای جای این دنیا خود را به کربلای معلی میرسانند و در این میان از خطرهای موجود در راه نمیهراسند.
نمیدانم چگونه باید وصف کنم فرزندی را که مادر خود را بر دوش، دستان فرزندانش را در دست، و کوله باری را در کالسکهای گذاشته و به سوی سرزمین عشق با اشتیاق حرکت میکند.
در وصف موکبداران عاشق ایرانی و عراقی چه باید گفت که با شور و ذوق فراوان از چای تا کباب را برای مهمانان اباعبدالله آماده میکنند و در این میان چه زیباست حرکت آن طفل زیر 10 سال عراقی که دستمال کاغذی را بر سر خود نگه میدارد تا عاشقان حسین(ع) عرق خود را با آن پاک کرده و به سمت معشوق ادامه طریق دهند.
نمیدانم که چه شده است که اینگونه عشق حسین در دلها به تب و تاب افتاده است اما همین بس که عاشقان اباعبدالله و ابوالفضلالعباس با طراوت هر چه وصفنشدنی به سویشان در حرکتند.
در این مسیر رمز و رازها دیده شد و شنیدیم، خانوادهای فرزند بیمارش را به بغل گرفته و در حرکت است، دیگری با حاجتی دیگر، صاحبان منازل در عراق، به وسعت و توان خود دربهای خانههای خود را باز کرده و تا آخرین روز آن را نمیبندند، دیگر خود را صاحب آن خانه نمیدانند و نوکری را افتخاری برای خود و خاندانشان میدانند.
چه بگویم از وصف این همه عظمت که میلیونها زائر از هر چهار سو به کربلا میآیند تا به «سیدالعطشان» عرض ارادت کنند و خود را در غم این «مصیبت عظیم» شریک کنند.
نمیدانم چه شده است که عدهای این حرکت را صرفا سیاسی میدانند، قطعا باید در این مسیر وارد شوند و خستگی حضور را بچشند تا زیبایی و طعم مقبولیت از سوی ائمه را بچشند.
اما…
باید اینگونه گفت..
حسین جان(ع)، امروز این مردم با حضور میلیونی خود میخواهند این مطلب را فریاد بزنند که راه خونه سرخ شهدا همواره ادامه دارد و شیعیان و مسلمانان جهان هر یک به شکلی ولی خود را شناحته و در راه آن از هر گونه خطری هراسی ندارند.
حسین جان(ع)، این مردم آمدند که بگویند چه شایسته کاری بود که به ظالم زمان دست ندادید و دستان خود را دادید و امروز مردم انقلابی و شیعه دنیا نیز میدانند که فریاد «هیهات من الذله» باید سرلوحه کار آنها قرار بگیرد.
حسین جان(ع)، امروز دنیا فهمیده است که راه عزت، راه ولایت است و از تو آموختند که مذاکره در شبهای محرم عاشورایی، چیزی جز عبرتآموزی به دشمن نبود وگرنه خندیدن با آنها ذلت آفرین است و تاریخ چه خوب در حال اثبات آنها است.
انشالله قسمت تمام آرزومندان شود
التماس دعا- سیداحمد حسینی