پس از اتمام تحصیلاتم، به دنبال گمشده خود رفتم / دنیای مجازی امروز ما را از قرآن دور کرده است
بصیر، همه چیز بستگی به حال و هوای دلت دارد، اگر حال دلت خوب باشد، هوا آنقدرا هم آلوده نیست، اگر به قابلیت خود در گرفتن تصمیمات متحولکننده زندگی توجه کنید میبینید که در این دنیا با همه بزرگیاش هنوز کائناتی وجود دارند که دیدن آنها امید را دوباره در دلها زنده نگه میدارند و این دلهای زنده است که با نور امیدشان شما را به فضایی رهنمون میکنند که زیبا دید، زیبا حرف زد و در مجموع زیبا زندگی کرد.
در این میان چه چیزی زیباتر از آنکه این زندگی با بویی معطر شود که پیامبر خدا واسطه فرستادن آن به سوی انسانها شده و پس از آنکه رسالت خود را به پایان برد در وصیت نامهاش به توجه مسلمانان و مردم جهان به آن اشاره میکند، قرآن و عترتش.
آنچه بر این زیبایی میافزاید این است که یک زندگی قرآنی محتوای زندگیتان را تشکیل دهد، آیات قرآن برای آرامش در زندگی بهترین و پایدارترین آثار را برای هر شخصی در هر موقعیت و شرایط فراهم خواهد کرد چرا که آثار این آیات برای کسب آرامش در زندگی شخصی و مشترک اثبات شده است.
اما گزارشهای امروز، کمی نسبت به روزهای دیگر متفاوتتر است، با مدرس زبان انگلیسی دکتر فاطمه گلزاده گروی به گفتوگو نشستیم، مدرسی که خود در حال تثبیت حفظ قرآن کریم است و انقلابی در کلاسهای زبان انگلیسی با قرآن ایجاد کرد.
وی که ترجمه قرآن به زبان انگلیسی را چند وقتی است آغاز کرده به این مقدار بسنده نمیکند و با تهییج دانشجویان خود به خواندن این کتاب آسمانی از آنها میخواهد که در هر ترم یک جزء از قرآن را انتخاب و آن چه که از این مقدار را متوجه میشوند به صورت مقاله و یا تحقیق به وی ارائه دهند و همچنین در برگه امتحان نیز چکیدهای از این موضوع را به رشته تحریر درآورند.
گفتوگوی دیدنی بصیرنیوز با این مدرس زبان انگلیسی قرآن پژوه را از دست ندهید.
پدرم؛ مشوق اصلی آشنائیام با قرآن بود
سپاس خدای راکه سخنوران در ستودن او بمانند وشمارندگان شمردن نعمت های او ندانند، و سلام ودرود بر محمد و طاهران معصوم او، خدای را بسی شاکرم که ازروی کرم پدر و مادر مهربان و فداکار نصیبم ساخته که در سایه وجودشان در راه کسب علم و دانش تلاش نمایم والدینی که وجودشان تاج افتخاری ست بر سرم ونامشان دلیلی ست بر بودنم چرا که این دو پس از پروردگار مایه هستی ام بوده اند دستم را گرفته اند و راه رفتن رادر این وادی زندگی پراز فراز نشیب به من اموخته اندکه اکنون حاصل دستان خسته شان رمز موفقیت من است، و به رسم ادب تشکرو سپاس فراوان از خواهرانم که وجودشان شادی بخش و صفای زندگی ام است وبرادرانم که مایه ارامش و غرورم هستند و همسرم که نشانه لطف الهی در زندگیم هست و با تشکر از شما ازادمردانی که نیک می اندیشید وعقل ومنطق را پیشه خود نموده وجز رضای اللهی وپیشرفت وسعادت جامعه هدفی ندارید جوانمردانی که در حفظ واعتلای این مرزو بوم می کوشید، فاطمه گل زاده گروی هستم دکترای زبان انگلیسی مدرس دانشگاه ومحقق قران به زبان عربی وانگلیسی وهم اکنون درحال تثبیت وحفط قران به دو زبان مشغولم.
در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم، از کودکی به قرآن علاقهمند بودم زیرا در خانوادهای مذهبی متولد شدم، پدرم اقامه کننده نماز و تلاوت کننده قرآن بود و به عنوان مثال اگر در تلویزیون قرآن تلاوت و همزمان برنامه کودک پخش میشد انتخاب خانواده ما، تلاوت قرآن بود، بعدها متوجه شدیم که دلیل اصلی این انتخاب آشنائی ما با قرآن بوده است تا ارزش آن را نسبت به دیگر امور به فرزندان خود بفهماند.
در کودکی بنابر سن و سال خود، از پدرم میخواستم که برنامه کودک ببینم اما وی در پاسخ میگفت اگر بدانی در این برنامه چه میزان سعادت و برنامه زندگی است، قطعا این سخن را نمیگفتید.
از آنجایی که در منزلمان خانواده و نزدیکانمان با قرآن بسیار مأنوس بودند و من نیز چون به پدرم علاقه زیادی داشتم و دوست داشتم وی را شاد کنم بر خلاف نظرشان حرکتی نمیکردم.
پدرم میگفت دوست دارد یکی از فرزندانش دکتر شود و با توجه به اینکه من در خانواده پرجمعیت با پنج خواهر و دو برادر زندگی میکنم اما من حرفهای پدرم را تک تک اجرا کردم.
نظر پدرم این بود که من سخنور خوبی هستم و میتوانم افراد فراوانی را با قرآن آشنا کرده و به خواندن آن دعوت کنم، سخنان پدرم که هموازه راهنماگر من و زندگیام بود بر من بسیار تاثیر گذاشت و نتیجه آن را این روزها شاهد هستید که همه نشات گرفته از هدایتهای پدرم است.
پس از اتمام تحصیلاتم، به دنبال گمشده خود رفتم
از سال ۸۰ پیش از ورود به دانشگاه کلاس حفظ قرآن میرفتم و چندین لوح تقدیر از حجتالاسلام هادی روحانی امام جمعه فقید بابل دریافت کردم.
پس از قبولی در دانشگاه رابطهام با قرآن محدود شد بنابراین بسیار ناراحت شدم و در طی چهار سال کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری هنگامی که به دکتری رسیدم احساس کردم تحصیلاتم به اتمام رسید اما آرامشی که باید میبود را نداشتم، من تمامی راهها از جمله بازیهای کودکانه٬ تماشای تلویزیون و تحصلات را انجام دادم اما نیاز به آرامشی داشتم که همچنان در من مغفول مانده بود و دنبال گمشدهای در خود بودم.
در خانوادهای بسیار مذهبی ازدواج کردم که در منزل آنها آرامش برایم فراهم بود و در این حالت به دنبال گمشدهام رفتم.
پس از ازدواج در محل زندگیام با همسرم برای پیدا کردن گمشدهام به سازمان تبلیغات زنگ زدم و به کلاس حفظ قرآن در محمودآباد با استادی با نام زارع که تا کنون ۱۵۰۰ حافظ روانه جامعه کرده آشنا شدم، پس از گفتوگویی که با استاد زراع انجام شد، وی گفت چه جالب که فردی در این سطح تحصیلات به سمت قرآن نیز آمده و میخواهد در این زمینه فعالیت کند و به وی گفتم من علاقهمند هستم و چیزی در درونم است که باید آن را طی کنم.
استاد زارع عنوان کردند که در این مرکز دوره حفظ قرآن به زبان انگلیسی و عربی دایر است که من هر دو را انتخاب کردم، در حال حاضر حفظ قرآن به زبان انگلیسی را با استاد زراع ادامه میدهم اما ثبیت قرآن را نیز باید آغاز کنم و زبان عربی نیز به اتمام رسید.
نزدیک شدن ارتباط با دانشجویان از طریق قرآن
در دانشگاه برای دانشجویانی که رشته آنها معماری و کامپیوتر بوده است پنج نمره میان ترم را پس از تحقیق در خصوص ساختمان و طراحی آن به صورت یک ساختمان زیبا به آنها میدادم، اما دانشجوها فقط کپی میکردند و این درست نبود.
اما این موضوع برای به دانشجویانم اینطور خواستم که برای نمره میانترم یک جز از قرآن را با زبان عامیانه بنویسند و با خط خود سر کلاس بیاورند، با این اقدام دانشجویان قرآن را متوجه شده و در این حالت آنان با مضمون آن بیشتر آشنا میشدند.
یکی از دانشجویان به من گفته بود حدود سی سال است که قرآن بر روی طاقچه خانهشان مدتها باز نشد اما حال باید این طرح من توانستم قرآن را بخوانم و در نهایت شاهد بودم که این دانشجو متن مربوط به بخش خود را با روکش طلا آورد.
متن دانشجویی که با خط خودش به شکل عامیانه نوشته بود:
به نام خداوند بخشنده مهربان
کنار مادرم نشسته بودیم و از گذر ایام حرف میزدیم و از غصهها و درد و دلها و ناامیدیها و چون مادر به آرامش معروف بود به من گفت دختر زیبایم یادت باشد که در هر گرفتاری این ذکر را فراموش نکن: الا بذکرالله تطمئن القلوب.
حرف مادر همیشه برایم آرامشبخش و سند بود، بیاختیار به سمت طاقچه رفتم و قرآن را برداشتم و با یاد او که آرامش دهنده دلها است سخنم را اینگونه قرآن با من اینگونه آغاز کرده است که «و چنان در کفر و بیدینی فرو رفتهاند که ثابت شدهاند که اگر فرشتگان و مردههای قبرستان را هم مجبور به حرف زدن کنیم باز آنها ایمان نمیآوردند»
وقتی دانشجویان با خط خود برایم این متنها را آوردند من امتحانی برگزار کردم البته استاد سختگیری نیستم اما علاقهمندم تا آنان راستگویی خود را از این متن نشان دهند بنابراین از هر سی نفر دانشجویم درخواست کردم که برای اثبات سخنانشان بر روی برگهای دیگر نتیجهگیری کنند و بگویند نقش قرآن بر روی روحیه آنان و حسی که از خواندن قرآن برایشان به ارمغان آورد را در یک صفحه بنویسید.
همه دانشجویان بدون در دست داشتن قرآن و متنهای که برای میانترم آورده بودند برایم متنهایی را از ترجمه قرآن نوشتند، امتحان عالی و لذت زیادی برای من و دانشجویانم ایجاد شده بود و بسیار برای آنان و خانوادههایشان به دنبال ارتباط بیشتر با من بودند.
تنها با تلاوت قرآن میتوانم درونم را آرام کنم
وقتی انسان قرآن تلاوت میکند آرامشی وجودش را فرا گرفته که قابل وصف نیست و تمامی انرژی مثبت کائنات وارد جسم انسان میشود، هنگامی که یک روز قرآن را باز نمیکنم آرامش ندارم و تنها با تلاوت قرآن میتوانم درونم را آرام کنم.
پیامبر در احادیث خود میفرماید «دلی که در آن حکمت نیست همانند خانهای ویران است پس بیاموزید و آموزش دهید و بفهمید و نادان نمیرید به راستی که خداوند بهانهای را برای نادانی نمیپذیرد».
من در زمان یادگیری کلام خدا در محضر استاد زارع٬ وی به من پیشنهاد دادند که «چرا قرآن به زبان انگلیسی را یاد نمیگیرم» و پس از اندکی تفکر در این زمینه و کندوکاو با استادم که حفظ قرآن به زبان عربی عمومیت دارد و انگلیسی اینطور نیست٬ ایشان به من گفتند از آنجایی که من زبان انگلیسی بلد هستم میتوانم در کشورهای دیگر قرآن را با این زبان پرورش بدهم و وسیع کنم و از آنجایی که سبک تلاوت قرآن به روش «دیالوگ» را فقط استاد زارع کار میکند و در حال حاضر این سبک را به زبان انگلیسی به من آموزش میدهد که بعدها در کشورهای دیگر در همایش و یا کنفرانس این سبک را ادامه دهیم.
معجزه قرآن
من یکی از دوستانم اهل تسنن بود و از آنجایی که بسیار در منزلمان رابطه نزدیکی بینمان ایجاد شد و وی مشاهده کرد که من هنگام تلاوت قرآن معنی آن را نیز با صدای بلند میخوانم و با سبک دیالوگی هم بیان میکنم.
این فرد اهل تسنن روزی در کنارم نشست و گفت از این سبک که به شکل دیالوگ قرآن را میخوانی برایم توضیح بدهید و من تا کلاس چهارم تحصیل کردم و خانوادهام وضعیت مالی مساعدی ندارند اما به دنبال آن هستم که بدانم فرق سنی و شیعه چیست؟ و سپس من در کتابهای مختلف پس از تحقیقات فراوان برایش توضیح دادم.
در قرآن آمده کسی که دین دیگری دارد و برای آنکه وی را در راه شیعه و اسلام قرار دهید از جایگاه ویژهای نزد خداوند برخوردارید.
بنابراین از وی پرسیدم از سنت شیعه کدام اصول را قبول ندارید گفت امام حسین (ع) را به عنوان امام نمیدانیم و حضرت علی (ع) را جز امام چهارم میدانیم و مذهبمان «حنفی» است و در نهایت من درباره امام علی (ع) و یتیم نوازیش و امام حسین(ع) و رشادتها و جنگهایی که انجام داد بیان کردم که این سخنانم برایش تازگی داشت چرا که در فرهنگشان این رشادتهای امامان به درستی انتشار داده نشده بود و آن فرد سنی گفت میخواهد بدون سر و صدا شیعه شود زیرا در آینده مورد آزار قرار میگیرد و سپس با همکاری اساتید و مطالعه خودش شیعه شد.
نقش پدر و مادر در سعادت فرزندان
خانوادهام بسیار قرآن دوست هستند به طوری که پدرم به پیر غلام اهلبیت معروف است و هر ساله بزرگان شهر به دید و بازدیدش میآیند و از وی تجلیل میکنند و همچنین خواهرم که فوق لیسانس حقوق و رئیس شورای حل اختلاف دادگستری بابل است در کارهای قرآنی و بسیجی بسیار فعالیت دارد و در حال حاضر کلاس حفظ قرآن میرود و فرزندشان هم به همین شکل و برادرم در زمینه قرآنی فعالیت دارد.
عامل اصلی سعادت فرزندان و خانواده پدر و مادر نقش بسیاری دارند و با توجه به فاصلهای که پس از ازدواجم ایجاد شد اما نبود آنان برایم قابل لمس است و سخنان پدرم بسیار تأثیرگذار است.
دنیای مجازی امروز ما را از قرآن دور کرده است
در گذشته پدر و مادرها هر لحظه یاد خدا بر لبانشان جاری بود اما در حال حاضر دنیا بسیار مجازی شد و جوانان در دنیای مجازی بسیار قدم میزنند و اگر آنان اندکی از دنیای مجازی فاصله گرفته و خود را به قرآن نزدیک کنند زیرا آرامشی که در قرآن و تفسیرش است در این دنیایی که آنها فکر میکنند باید باشد وجود ندارد.
نقش موثر و مثبت همسر در فراگیری قرآن
همسرم آرامش زیادی برایم فراهم کرد و از آنجایی که من فعالیتهای قرآنی و دانشگاهیام بسیار زیاد بوده و به منزل کمتر سر میزنم ایشان مشوق خوبی برایم است تا در این راه گام بردارم، شاید اگر روزی همسرم کتاب قرآن در آغوشم نبیند تعجب میکند و صحبتهای میان من و همسرم نیز قرآنی شده است.
من تز پایاننامهام را در دانشگاه بوشهر در حال انجام هستم و در دانشگاه بابل٬ بابلسر٬ فریدونکنار و محمودآباد تدریس میکنم، با همکاری همسرم در آینده نزدیک موسسه قرآنی احداث میکنیم و از کودکان بالای ۸ سال دعوت کرده تا با آنان فعالیتهای قرآنی انجام دهیم.
از آنجایی که عربی به عنوان زبان واحد انتخاب شده و از آنجایی که تمام انسانهای جهان قرآن را به زبان عربی تلاوت میکنند و همچنین زبان انگلیسی زبان بینالمللی است بنابراین قرآن تنها نباید به زبان عربی باشد و میتوانیم به سبک «دیالوگ»٬ انگلیسی زبانان را با قرآن آشنا کنیم.
امام صادق میفرماید منظور از تلاوت قرآن٬ تلاوت به همراه درس و فراگیری برای خودسازی و پرورش ایمان و تقوا است و در آیه ۱۲۱ سوره بقره فرمود «حق تلاوت آن است که در معانی قرآن تحقیق و بررسی کنید و احکام آن را بیاموزید و به وعدههای آن امیدوار باشید و از عذابهای آن بترسید و از داستانها و مثلهای آن پند بگیرید و به اوامر آن عمل کنید».
پیامبر اکرم در جایی دیگر میفرماید «هر کس قرآن بخواند و به آن عمل نکند کور محشور میشود و چه بسا افرادی که قرآن میخوانند اما به علت عمل نکردن به دستورات آن٬ قرآن آنان را نفرین میکند» و در جای دیگری میفرماید «ایمان بدون عمل ارزشی ندارد و مفید نیست» و حتی در پنجاه آیه قرآن از ایمان و عمل با هم یاد کرده است.
همه باید قرآن را در متن زندگی خود قرار دهند
هدفم از اینکه دانشجویان قرآن را به شکل عامیانه ترجمه کنند زیرا قرآن تنها برای تلاوت نیست بلکه کتابی آسمانی که هدف نهاییش ذکر٬ تدبر و خارج کردن انسان از ظلمات به نور است.
همگان باید قرآن را در متن زندگی خود قرار دهند اما متأسفانه برخورد گروهی از مسلمانان با قرآن مناسب نیست و آنان به تلاوت قرآن بدون توجه به پیام آن میپردازند و برخی فقط به تجوید و صوت و لحن آن اهمیت میدهند و بیشترین گرفتاری مسلمان ناشی از بیتوجهی و بیتدبری به آیههای قرآن است.