بصیرنیوز،در قرن نوزدهم میلادی با اختراع دوربین عکاسی، عکاسان هم از جایگاه و شان خاصی برخوردار شدند. آنها مهمان همیشگی قصر پادشاهان، نجبا و ثروتمندان گردیدند تا از مراسم های مختلف آنها عکس بگیرند.
مردم عادی هم از این موضوع مستثنا نبودند، آنها هم برای مراسم های غم و شادی از عکاسان دعوت می کردند تا لحظه های منحصر به فردشان را ثبت کنند.
عکس گرفتن فقط متعلق به زندگان نبود، ذوق و شوق ناشی از اختراع دوربین عکاسی ثبت لحظه ها را به دنیای مردگان هم باز کرد، به گونه ای که مردم برای ثبت و ضبط آخرین تصویر از عزیزان از دنیا رفته شان عکس می گرفتند.
در آن زمان سر و کار داشتن با مرگ موضوع عجیبی نبود. انسان ها حتی بر اثر ساده ترین بیماری ها هم از دنیا می رفتند، بیماری هایی همچون سل، آبله مرغان، تب زرد و ...جان میلیون ها انسان را به راحتی می گرفت، دیدن صحنه های مرگ برای مردمان آن دوران تصاویری آشنا بود.
نقاب مرگ
انسان ها از دیرباز به زیبایی علاقه داشتند. علاقه به زیبایی ریشه در تاریخ دارد. مردم در دوران باستان با وجود ابتدایی بودن ابزارها و وسایلشان هر آنچه از مهارت و خبرگی داشتند، بر صخره ها و سنگ ها به کار می بردند تا تصویری از چهره بشر را در نزدیکترین شکل ممکن به حقیقت و کمال بسازند. بی گمان تا به حال نقاب طلایی توت عنخ آمون را دیده اید. در اصطلاح به چنین نقاب هایی نقاب مرگ ( Death Mask ) می گفتند.
زمانی که ابزارهای عکس گرفتن همانند امروز وجود نداشت مجسمه سازان سعی می کردند تا با ساخت نقاب های مرگ صورت و چهره افراد مشهور، پادشاهان، نجیب زادگان و بزرگان را ثبت کنند. به همین منظور، سر مرده را درون صندوق های چوبی بسته می گذاشتند و درون آن گچ، گل و یا موم می ریختند و پس از خشک شدن آن را باز می کردند تا قالب چهره مور نظر به دست بیاید.
از زمان فراعنه تا قرن نوزدهم میلادی هزاران نقاب مرگ از چهره افراد مشهور و موثر تاریخی ساخته شد. نقاب های مرگ امروزه به جاذبه های توریستی تبدیل شده اند. برای مثال بازدیدکنندگان از دیدن مجسمه مومی ساخته شده از صورت ناپلئون، نقاب برگرفته از سر قطع شده ماری ملکه اسکاتلند و یا سر خونی روبسپیر که با گیوتین قطع شده و شخص مادام توسو آنها را ساخته است، شگفت زده خواهند شد.
دختر ناشناس رود سن
از جمله زیباترین و جالب ترین نقاب های مرگ به دختر مجهول الهویه و ناشناس تعلق دارد. این نقاب (دختر ناشناس رود سن) نام دارد. برخی زیبایی این نقاب را همپایه لبخند مونالیزای داوینچی می دانند. بر روی چهره دخترک لبخندی مرموز و کم رنگ وجود دارد.
جسد او در سال ۱۸۸۰ میلادی در رودخانه «سن» پیدا شد. هیچ نشانه ای از ضرب و جرح و خشونت بر بدن دختر وجود نداشت و این طور که به نظر می رسید دخترک عمدا خود را درون رودخانه انداخته و فرضیه خودکشی او مطرح شد. با وجود شهرت بسیاری که این مجسمه به دست آورد، هویت دخترک هرگز شناسایی نشد.
عکس گرفتن از مردگان
با ظهور دوربین و انتشار آن در نیمه اول قرن نوزدهم نقاب مرگ جای خود را به عکس گرفتن از مردگان داد. شیوع بیماری های مرگبار از یک سو و عدم پیشرفت های پزشکی از سوی دیگر، سبب شده بود تا مرگ چهره آشنای زندگی مردم باشد.
در این میان، ثروتمندان با صرف هزینه های هنگفت به عکاسان از آنها می خواستند تا از مردگانشان عکس بگیرند تا این گونه یاد و خاطره آنها را زنده نگه دارند. آنها مردگان را روی صندلی نشانده و یا بر روی تخت می خواباندند، چشمهایشان را با چسب و… باز می گذاشتند و با لوازم آرایش و سرخ کردن گونه ها و… رنگ و رویی به مردگان بی جان می دادند و از آنها عکس می گرفتند.
عکس های مردگان امروزه از جمله جذابیت های دنیای عکاسی و ابزاری برای شناخت تفکر غالب مردمان پیشین است.