بعد از سال ها حضور یکنواخت برنامه «صبح بخیر ایران» بالاخره شبکه یک تصمیم گرفت برنامه صبحگاهی اش را به طور کامل تغییر دهد. این اتفاق یک امتیاز ویژه است و می شود گفت ورود تو با این برنامه جدید صبحگاهی، می تواند برگ برنده خوبی برایت باشد. تجربه نشان داده بود که ساختار ذهنی تو برنامه هایی مثل «صبح بخیر ایران» نیست. تو زمان «ویتامین 3» یا «نیمروز» ساختار جدیدی را به برنامه صبحگاهی یا روزانه آوردی و می شد پیش بینی کرد که برنامه ای مثل «صبح بخیر ایران» را نمی توانی پیش ببری. زمانی که پیشنهاد شد یک برنامه صبحگاهی جدید به شبکه یک بیاوری برآورد اولیه ات از برنامه چه بود؟
بگذارید برای اولین بار اعتراف کنم. اول امسال آقای شریعت پناهی، مدیرگروه اجتماعی شبکه یک به من گفت برو «صبح بخیر ایران» را اجرا کن. ما با بچه های اتاق فکر هر مشورتی می کردیم، به نتیجه نمی رسیدیم تا اینکه طرحی را آماده کردیم برای بعدازظهرها. از آقای شریعت پناهی خواستیم تایم بعدازظهر را در اختیار ما بگذارد. آن طرح را خیلی دوست داشتیم.
بعد از تغییرات مدیریتی، اعلام کردند تنها تایمی که برای اجرای یک برنامه روتین خالی دارند، باکس صبح است. ما طرحی را آماده کردیم و به آقای شریعت پناهی دادیم. با مدیران شبکه یک صحبت کردند و همه پسندیدند. از اییشان خواهش کردیم اسم «صبح بخیر ایران» را تغییر دهیم. اسم های زیادی پیشنهاد دادیم؛ از «شاداب شو» بگیر تا «صبح زود» و… اسم «فرمول یک» را افشین حسین خانی پیشنهاد داد. مدیران هم خیلی خوششان آمد و استقبال کردند. به هر حال کار را شروع کردیم.
از اول قرار بود ساختار برنامه کاملا تغییر کند یا این که روی محور اصلی «صبح بخیر ایران» باقی بماند و فقط یک مقدار حال و هوایش عوض شود؟
راستش اصلا بلد نبودم «صبح بخیر ایران» را اجرا کنم. هر کسی یک استایل و قالبی دارد. قالب من صبح به خیر ایران نمی خورد. درواقع نوع دیگری از اجرا را طلب می کرد که با قالب اجرای من جور در نمی آمد. ما باید ژانری را متناسب با اجرا انتخاب می کردیم.
مخاطب صبحگاهی شبکه یک کاملا با مخاطب صبحگاهی شبکه سه و دیگر شبکه ها فرق می کند. این را در نظر گرفته بودی؟
اعتقاد دارم ما دو جور مخاطب داریم. یک مخاطب که هر روز برنامه های شبکه یک را دنبال می کند و یک مخاطب که ممکن است شبکه یک یا اصلا تلویزیون را در این ساعت تماشا نکند. در «نیمروز» اگر یادتان باشد سعی کردیم غیر از مادرها که معمولا مخاطبان ساعت 11 ظهر تلویزیون هستند، مخاطبان دیگری را هم جذب کنیم. یعنی سعی کردیم برنامه ای بسازیم که علاوه بر مادرها، جوان ها هم دوستش داشته باشند. الان هم همین طور است. برای همین است که برنامه سیاسی هم داریم و مسئولان را هم به برنامه دعوت می کنیم. به خاطر این که می خواهیم مخاطبان خاص شبکه یک آن را ببینند و انتظارشان برآورده شود. ولی در عین حال سعی می کنیم سوالاتی از مسئولان بپرسیم که مقداری جوانانه تر باشد تا جوان ها هم ترغیب شوند برنامه را ببینند.
چرا اصراری داری برای جوانانه شدن برنامه، شوخی های بی مزه وارد کار کنی! واقعا یک سری از بخش ها اصلا بامزه نیست.
من بامزه نیستم!
بد تعبیر نشود. تو به اندازه کافی جذابیت برای جلب مخاطب داری اما چرا اصرار داری دُز شوخی هایت را بالا ببری در صورتی که اگر همان اجرای سرزنده خودت را داشته باشی خیلی بهتر است. بعضی وقت ها شوخی ها جواب نمی دهند. چرا اصرار داری با همه چیز شوخی کنی؟
راستش با نظرت موافقم. بعضی روزها حس می کنم واقعا لوس بودم. یک جاهایی شوخی ها زیادند یا بی مزه و باید کاملا ویرایش شوند. در جلسات هفتگی ای که می گذاریم خیلی از رفقا در اتاق فکر صحبت می کنند. مثلا می گویند چرا این جا شوخی کردی یا چرا مطالعه نکرده رفتی سر برنامه؟ به هر حال هر روز که نمی شود خوب بود. روی ما هم فشار زیاد است. به هر حال من هم آدمم.
یک شب هایی حالم خوب است و یک شب هایی کسی نمی تواند از کنارم رد شود! خب این ها توی اجرای صبحم اثر می گذارند. در «ویتامین 3» من خیلی جوان بودم یا متوجه فشارها نمی شدم یا مثلا می گفتند این خیلی بچه است، کاری به کارش نداشته باشیم! الان سنم رفته بالا، دیگر نمی گویند این بچه است. فشارها خیلی رویم زیاداست. خیلی وقت ها حالم بد می شود و هنوز یاد نگرفته ام با آن مقابله کنم. برای همین ممکن است شوخی ای بکنم که لوس باشد یا جایش نباشد یا اصلا به درد نخورد.
بعضی موقع ها روی موضوعی که مطرح می کنی تسلط خاصی نداری. انگار همان موقع موضوع را به تو گفته اند و هیچ اطلاعی راجع به آن کسب نکرده ای. رصدت روی خبرها چقدر است؟
درباره خبر خیلی این اتفاق نمی افتد. چون خبرها در اتاق فکری گفته می شود که من هم داخلش هستم اما در اجرا حرفت را قبول دارم. مقلا پیش آمده مهمانی آمده جلوی من نشسته که هیچ چیز درباره اش نمی دانستم.
مظنورم دقیقا همین بخش است؛ این که برای تحلیل یا پیگیری یک خبر، مهمانی به برنامه دعوت می شود اما رویارویی با او خوب نیست.
شاید درباره پیگیری خبر شاید این اتفاق افتاده باشد. ما یک زمان ایده ای داشتیم که از خبرنگارهایی که یک خبر را تهیه می کنند دعوت کنیم بیایند داخل برنامه، خودشان راجع به آن توضیح دهند، خودشان مصاحبه با مهمان مرتبط را پیش ببرند و من فقط اداره کننده مصاحبه باشم. الان هم ترجیح مان این است که چنین اتفاقی بیفتد اما دسترسی به خبرنگارها سخت است.
البته این گفت و گوها یک مقدار بهتر شده. مثلا در گفت و گویی که درباره کنسل شدن پروازها با مدیرعامل شرکت فرودگاه ها داشتی خیلی خوب به موضوع مسلط بودی و کاملا با اطلاعات وارد مصاحبه شدی اما نکته اصلی اش این است که طولانی بود.
همه گفت و گوهایمان غیر از این گفت و گو ریتم تندی داشته ولی درباره رییس فرودگاه ها هر کاری می کردم ریتم تند نمی شد. چند بار پردیم وسط صحبت شان دیدم نمی شود.
برای هر مصاحبه چقدر مطالعه می کنی؟
بستگی دارد به مهمانان. بعضی مهمان ها را خودم علاقه مندم که راجع به آن ها اطلاعات به دست بیاورم. مثلا تایر یا کنسل شدن پروازها این هفته خیلی بحث داغی بود. ضمن این که معمولا خودم هفته ای یک بار با هواپیما سفر می کنم و عمدتا هم لطف می کنند و من را می نشانند بغل امنیت پرواز. امنیت پروازها هم چون به من لطف دارند از مشکلاتشان می گویند مثلا این ماجرای باند مهرآباد اصلا جایی مطرح نشده بود مردم هم نمی دانستند.
چرا این قدر بحث خبرهای شبکه های اجتماعی در برنامه پررنگ است؟ برنامه تو و رضا رشیدپور دارد کم کم تبدیل می شود به کانال تلگرامی عمومی. این افت است چون برنامه صبحگاهی این قدر خبر نیاز ندارد. مردم به آرامش نیاز دارند. وقتی اول صبح با این حجم خبر رو به رو می شوند استرس می گیرند.
من درباره برنامه خودم صحبت می کنم. از ساعت 6:45 تا هفت، سه خبر می خوانیم که لحنش اصلا جدی نیست. ساعت 7 تا 7:15 پیگیری خبر داریم. کلا نیم ساعت از برنامه می شود بحث خبری. بعد از آن موضوع هفتگی داریم که ربطی به اتفاقات خبری ندارد. از 7:15 تا 7:45 دیگر خبر نداریم. حتی تبلیغ فضاهای مجازی هم نمی کنیم و بعد از آن هم که بحث کارشناسی داریم. اما در بحث پیگیری خبرها سعی می کنیم واکنش های سریع نشان دهیم. مثلا ساعت11 شب خبری منتشر شده درباره این که سی و سه پل ترک خورده ما ساعت 6 صبح با مسئول آن ارتباط گرفتیم. سعی می کنیم بحث خبریمان به روز باشد.
یکی از بحث هایی که این روزها در شبکه های اجتماعی مطرح شده، شیوه لباس پوشیدن توست. چرا این لباس های عجیب را می پوشی؟ بازیگرانی که اینطوری لباس می پوشند شاید چهره خوبی ندارند و مجبورند با این ترفند پیش بروند اما تو که چنین وضعیتی نداری.
راستش هر قدر پیش رفتم سعی کردم فضاها را تخصصی کنم و از متخصص ها بخواهم به من مشاوره بدهند. مثلا در «نیمروز» یا «ویتامین 3» چنین اتفاق هایی نمی افتاد. آن موقع ها حتی طراح سوال هم نداشتیم. الان درباره لباس، یک عزیزی هست که کار طراحی را انجام می دهد. به نظرم لباس پوشیدن خیلی سلیقه ای است اما خب نظر مخاطبان هم مهم است.
برنامه «فرمول یک»، بعد از پخش 42 قسمت، چه جایگاهی پیدا کرده است؟
لطفا بامزه نباش
نمی شود زیاد روی اتفاق های یک قسمت برنامه حساب کرد و راجع به آن ها تصمیم گرفت. تا به حال 42 قسمت از برنامه فرمول یک روی آنتن رفته. در این مدت بخش هایی به آن اضافه شده و سبک و سیاق اجرا و مصاحبه ها، واکنش به مسائل روز و… تا حد زیادی در ابتدا تا الان تغییر کرده. مثبت و منفی های کلی برنامه ضیا چیست؟
اجرا
مثبت: بعد از سالیان سال حضور تیم «صبح بخیر ایران» و اجرای یکنواخت مجریان این برنامه، علی ضیا با انرژی به میدان آمد و شکل و شمایل اجرای برنامه صبحگاهی را عوض کرد. هر قدر هم که اجرای ضیا ایراد داشته باشد، باز هم همین که چنین تغییر کلیدی در برنامه صبحگاهی شبکه یک به وجود آورده، قابل تمجید است. ضمن این که جنس اجرای ضیا نسبت به قسمت های ابتدایی خیلی اصلاح شده.
منفی: در قسمت های ابتدایی فرمول یک عملا علی ضیا برای اجرا سردرگم بود. به نظر می رسید نمی داند باید با چه سبکی وارد میدان شود. هنوز هم به همان شیوه اجرایش در برنامه نیمروز پایبند بود و خب چنین سبکی برای برنامه صبجگاهی جواب نمی داد. این سبک اجرا در طول زمان کمی تعدیل شد اما اصلاح زیادی اتفاق نیفتاد. ضیا کماکان تمایل دارد خودش را بامزه جلوه دهد، طوری حرف می زند و شور و هیجان ایجاد می کند که برنامه اش شاداب تر به نظر برسد منتها دقیقا از همین جا ضربه می خورد. شوخی های بیجا، مزه پرانی ها، خنده ها و… بیشتر ازاین که جذابیت ایجاد کند، باعث دافعه می شود.
مصاحبه ها
مثبت: الان مدتی است وضعیت مصاحبه های برنامه سر و سامان پیدا کرده. ضیا چند وقتی است کاملا هدفدار دنبال سوژه ها می رود و با اطلاعات کافی مقابل مهمان می نشیند. برخلاف گذشته، سوژه را بی هدف رها نمی کند و گفت و گوهایش تا حدی انسجام پیدا کرده.
منفی: علی ضیا در تمام این سال ها مهمان های درجه یکی به تلویزیون آورد و هیاهوی زیادی به پا کرد. او می توانست با گفت و گوهای چالشی و درجه یک، بترکاند و مصاحبه هایش را برای همیشه ماندگار کند اما هیچ وقت چنین اتفاقی برایش نیفتاد. ضیا اصول گفت و گو با مهمان برنامه را زیاد نمی شناسد. انگار بعد از آوردن مهمان بزرگ و درجه یک، دستپاچه می شود و نمی داند مصاحبه را چطور هدایت کند. در فرمول یک شرایط کاملا فرق می کند. این جا نیازی به دعوت از چهره های مشهور نیست اما در ابتدای همین برنامه هم مصاحبه های خوبی با مهمان ها نمی کرد. روی سوژه مسلط نبود و سوالاتی بی ربط و تاریخ مصرف گذشته می پرسید. حالا چند وقتی است که یک مقدار این ضعف را برطرف کرده.
واکنش به مسائل روز
یکی از مهم ترین ویژگی های برنامه فرمول یک، واکنش سریع به اتفاقات شبکه های اجتماعی است. سر ماجرای شهرداری فومن، درست یک روز بعد، شهردار فومن را روی خط آورد و با او راجع به این مسئله گپ زد. سر ماجرای گورخوابی هم بلافاصله با دادستان شهریار ارتباط گرفت و مسئله را با او درمیان گذاشت. درواقع یک جورهایی سوار موج شبکه های اجتماعی است و سریع به خبرهای این شبکه واکنش نشان می دهد.
تنوع برنامه
مخاطبان سالیان سال به ریتم یکنواخت برنامه صحب بخیر ایران عادت کرده بودند. هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که شبکه یک بالاخره تصمیم بگیرد ساختار برنامه صبحگاهی اش را تغییبر دهد و از پایه و اساس برنامه جدیدی را روی آنتن برد. ضیا با هیجان و تفکر جوان پسندی که دارد، برنامه را با سر و شکلی جدید از نو ساخت.
فروریختن ساختار و بنا کردن آن از ابتدا به خودی خود اتفاق رو به جلویی بود. ضمن این که ضیا سعی کرد با ریز کردن آیتم ها و تقسیم یک ساعت و نیم به چند بخش چند دقیقه ای، ریتم آن را تندتر کند و میان برنامه ها و مهمان های جذابی به برنامه بیاورد.
از طرف دیگر واکنش به اتفاق های روز شبکه های اجتماعی، ارتباط گرفتن سریع با مسئولان، ورود چند کارشناس جوان در بخش های مختلف، گزارش های متنوع و… تا حدی ساختاربرنامه را جوان پسند کرد. با این حال هنوز می توان گفت در مقایسه با صبح بخیر ایران برنامه جذاب تری است اما کماکان ضعف های زیادی دارد.