دو قطبی رخت بر بست/ شعارهای ابزاری اصلاحات برای کسب قدرت
بصیرنیوز، با اعلام کاندیداتوری حمید بقایی برای انتخابات ریاست جمهوری، عملا فضای انتخابات از حالت دو قطبی بطور کامل خارج شده و قطب قدرتمندی بعنوان قطبسوم فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر خود قرار داد، چیزی که حضرت آقا بدنبال آن هستند و مطلقا راضی به حالت دو قطبی در انتخابات نبوده و نیستند و موید این جمله ام دلیل تصریح شده ای بود که امام خامنه ای در توصیه شان به عدم حضور دکتر احمدی نژاد بیان فرمودند.
اکنون جای این پرسش است که مگر تا قبل از اعلام کاندیداتوری آقای بقایی، شخصیت های مختلفی حتی از وزرای آقای احمدینژاد برای کاندیداتوری اعلام حضور نکردهاند و حتی جناب آقای دکتر جلیلی که از سوی عزیزان پایداری حمایت میشوند فعالیت انتخاباتی خود را خارج از دائره جبهه مردمی نیروی های انقلاب شروع نموده اند، آیا به معنی وجود فضای چند قطبی در انتخابات نیست ؟
به نظرم پاسخ منفی است، زیرا اولا دکتر احمدی نژاد در دولت های نهم و دهم، از مدیران هر دو جناح سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب در اداره امور کشور کم و بیش بهره برده اند و صرف حضور در کابینه ایشان دلیل بر نزدیکی دیدگاه آن شخصیتها با رییس محترم جمهور سابق نیست.
ثانیا قرار نگرفتن کاندیدایی همچون دکتر جلیلی در ذیل حمایت هر یک از دو جناح موصوف دلالت بر آن نمیکند که ایشان را خارج از دایره جریان اصولگرایی تعریف نماییم.
بنابراین همه این شخصیت های عزیزی که تلویحا و یا تصریحا اعلام کاندیداتوری کرده اند یا در دایره جریان اصولگرایی و یا در دایره جناح و جریان مقابل یعنی اصلاح طلبی قابل تعریف اند و البته خودشان هم به اصولگرا یا اصلاح طلب بودن خود اذعان دارند و این همان دو قطبی ای هست که مورد نهی می باشد، آنچه که جای آن خالی بود جریان سومی هست که فارغ از دیدگاه و نظر دو جناح موسوم، دیدگاه مستقلی برای اداره کشور دارد و با ورود نماینده این طیف به عرصه انتخابات فضای سیاسی کشور از حالت دو قطبی خارج گردیده است و موید این نظرم، واکنش وسیع و مختلف و پرشور و هیجانی است که در سطوح گوناگون جامعه به وجود آمده، اما نحوه استقبال دو جناح سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا از اعلام حضور آقای بقایی به عنوان نماینده جریان سوم در انتخابات به یک اندازه و کاملا منفی بوده است.
واکنش منفی از سوی جریان اصلاحات و تصریح ضرورت رد صلاحیت آقای بقایی، ادعای چند صدایی و آزادی حق انتخاب مردم و شعارهای اصلاح طلبانه شان را به شدت زیر سوال برده و نشان داده اند که واقعا اعتقادی در عمل به شعارهای شان ندارند و برایشان این شعارها ابزاری است جهت کسب قدرت.
پس نگرانی این طیف کاملا طبیعی است و جای تعجب برای نخبگان سیاسی جامعه نیست اما از منظری برای شخصیت های جبهه اصولگرایی چنین واکنش منفی ای بسی جای تعجب و تامل هست ، زیرا این عزیزان بارها در موضعگیری های سیاسی خود عنوان نموده اند که تمام مسایل سیاسی باید در راستای منویات رهبری معظم انقلاب باشد ازجمله موضوع پرهیز از ایجاد فضای دوقطبی، اگر چنین است، این عزیزان که دکتر احمدینژاد و همراهانش از جمله مهندس بقایی را از لحاظ فکری و جریانی از خود جدا می دانند چطور قائل به حضور قطب سوم و جریانی جدا از دو جریان موصوف نیستند؟
چنانچه انتخابات بدون حضور قطب سوم برگزار شود و بر فرض ممکن، جبهه اصولگرا در انتخابات پیش رو شکست بخورد و با توجه به مواضع سیاسی اصولگرایان و هزینه کرد از رهبری در موضعگیری هایشان مقابل دولت آیا نتیجه شکست شان در انتخابات به منزله شکست رهبری تعبیر نخواهد شد؟ تجربه تلخ انتخابات خبرگان و مجلس در سال ۹۴ و متاسفانه و دردمندانه تعبیر نادرستی که در اثر سوء رفتار طیف اصولگرا به وجود آمد، برای این عزیزان مایه پند و عبرت نیست؟
بنابراین زیبنده هست عزیزان اصولگرا همراه با رهبری معظم انقلاب و ملت فهیم ایران از وجود جریان های خارج از دو قطب موصوف بدرستی استقبال نمایند قبل از آنکه مردم به آنها بقبولانند
محمد علی آزادی کناری