آسیبهای واقعی با ابزار مجازی
بصیر، این روزها از محافل و مجالس خانوادگی گرفته تا کلاس و درس و بحث جامعه شناسان و روانشناسان، سفره بحث مهمی پهنشده که شاید در عین سادگی و روزمره بودن، حیات و آینده جامعه به آن وابسته باشد.
این روزها وقتی پای درد و دل پدر و مادرهای میانسال مینشینیم قریب به اتفاقشان و مخصوصاً آنهایی که بعضاً از تحصیلات کمتری برخوردارند، میگویند که “خوشا دوران قدیم، حداقل اون روزها با بچهها حرف میزدیم میفهمیدن چی میگیم حالا که نه ما از کارای این بچهها سردر میاریم نه اونا از کارای ما”
از وقتی هم که 3 G و 4G کمکم از شخصیترین و خصوصیترین فضاها و مکانهای خانوادگی و فردی سر درآورده و گوشیهای هوشمند و اپلیکیشنهای پرقدرت شبکههای اجتماعی 24 ساعته همدم و همراه نسل جوان و نوجوان کشور شده، همین بحثها و چالشهای روزمره و بعضاً جدی و عمیق بین فرزندان و والدین بیشتر شده است.
پدر و مادرها گله میکنند که رابطه فرزندانشان با کانون خانواده کمرنگ شده، فرزندان خواستهها و مطلوبیتهای متفاوتی نسبت به دیگر اعضای خانواده دارند و جامعه شناسان به زبان علمیشان میگویند که “شکاف بین نسلها” با تغییرات پرسرعت اجتماعی بهویژه تغییراتی که تحت تأثیر جامع غربی در کشور حاصل میشود، بهصورت فزایندهای به وجود آمده و در حال تعمیق است.
از روزی هم که به مدد شبکههای اجتماعی دهه هفتاد و هشتادیها به سرعت یکدیگر را پیدا میکنند و “گروه” میشوند و از این میتینگ و آن میتینگ استقبال میکنند، مسئله جدیتر هم شده است، آنچنان جدی که حتی پای اینگونه رفتارهای متفاوت جوانان و نوجوانان به جلسات و نشستهای انتظامی و امنیتی هم بازشده است.
هرچند که برخی جامعهشناسان میگویند تفاوت نگاه و رفتار بین نسلها به عبارتی نگاه متفاوت فرزندان نسبت به والدینشان لازمه پیشرفت و پویایی جامعه است اما همه آنها به این هم اذعان میکنند که اگر این تغییرات به فراموشی و دست کشیدن از اصول و پایههای فرهنگی جامعه تبدیل شود آنگاه تعالی آینده جامعه با شک و تردید و نقصان همراه خواهد شد. آنها به صراحت میگویند که “تداوم فرهنگ و تمدن از طریق انتقال ارزشها و هنجارها از نسلی به نسل دیگر ممکن است و اگر این ارزشها منتقل نشود، آن تمدن محکوم به فنا است.”
کارشناسان معتقدند که نسلهای جوان امروز جامعه در تلاش برای به دست آوردن هویت و موقعیت اجتماعی هستند و اگر میبینیم که به ناگاه تعداد قابل توجهی از آنها از وعده حضور دستهجمعی در یک پاساژ مدرن استقبال میکنند، باید بدانیم که آنها برای عرض اندام و دست و پا کردن یک جایگاه مورد اعتنا و به عبارت دیگر برای اثبات خود به کل جامعه دست به چنین کاری زده اند.
در ایران بهویژه در کلانشهرهایی مثل تهران که نشانههای جوامع مدرن غربی در آنها کم دیده نمیشود، این نوعِ تقاضا و الگوی مصرف جوانان است که تفاوت آنها را با دیگران مشخص میکند، چیزی که دقیقاً در مقابل تعیینکننده بودن نظام تولید در تعیین طبقه اجتماعی نسلهای گذشته قرار دارد.
نوجوانان با تمرد از سنتهای نسلهای قبلی خود، میخواهند جهانی شوند و همگام با مدرنیسم غربی که غالباً در ذهنشان با عنوان پیشرفت علمی، صنعتی و مادی تلقی میشود حرکت کنند. آنها با قرار گرفتن بهعنوان مخاطب رسانههای مدرن در فضای مجازی بدون وجود محدودیتهای رسانههای سنتی، در کمترین زمان ممکن و بدون “سانسور” در جریان وقایع، اخبار و مسائل مربوط به اقصی نقاط جهان قرار میگیرند و بعضاً آنچنان تحت تأثیر این مشاهدات واقع میشوند که تشخیص سره از ناسره برای آنها غیرممکن میشود که بالقوه میتوانند در مرکز سیبل عملیات روانی هم باشند.
ناظران اجتماعی در کنار توسعه بیقیدوبند رسانههای مجازی بدون پیوست فرهنگی و آموزش اجتماعی، جوان بودن جامعه ایرانی را نیز بهعنوان عامل مهمی در تشدید تفاوت فرهنگی بین والدین و فرزندان ذکر میکنند.
آنها میگویند اکثریت جوان جامعه به نوعی در حال غالب شدن بر گذشتگان خود هستند، جامعهای که ۷۰ درصد اعضای آن زیر ۳۰ سال سن دارند و همین امر هم میانگین سنی جامعه را به حدود 25 سال رسانده است.
ناکارآمدی نهادهای پرتعداد فرهنگی در کشور در راه حفظ و صیانت از بنیانهای جامعه و ارائه الگویی مناسب برای نسلهای بعدی معضل دیگر است. الگوهای رسمی تبلیغشده در تلویزیون و دیگر رسانههای دولتی و غیردولتی بعضاً هیچ همخوانی با فرهنگ اصیل ایرانی –اسلامی ندارد و حتی منطبق با مقتضیات جوانی و نوجوانی هم نیست. الگوهای ناکارآمدی که ناشی از عدم فهم درست، موازیکاری و نبود نظارت بر متولیان فرهنگی کشور است و در مقابل الگوهای جذاب غربی حرفی برای گفتن ندارد.
فرهنگ نیوز