اشتباهات استراتژیک در سایه ارتباطات استراتژیک

به گزارش پایگاه خبری بصیر، همانطور که می شد حدث هم زد بالاخره اوباما نتوانست فشارهای داخلی و اعمال نفوذ از ناحیه رژیم اشغالگر قدس را تحمل کند و در کمتر از ۷۲ ساعت چرخشی معنا دار در سیاست خارجی ( شما بخوانید داخلی ) خود ایجاد نمود . برای تفسیر اینچنین چرخشهای استراتژیک و ناگهانی در ابعاد بین المللی نمی توان فقط به یک نقطه ثقل اشاره نمود و با تکیه بر آن ارائه تحلیل را در بستری از توهمات و خیالات پیش برد .
اوباما بعنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در حال حاضر نهایتاً می تواند بعنوان یک بازیگر ، سیاستهای کلان کشورش را پیاده کند . به جای اوباما هرشخص دیگری هم که بود مجبور بود قسمت اعظمی از سیاستهای از پیش تعیین شده آمریکا را اجرا کند .
ایالات متحده آمریکا مطمئناً در یک برنامه ریزی دقیق ، قدم به قدم برخوردها و اقدامات عملی خود را در جریان سفر هیئت ایرانی به نیویورک و همچنین رویدادهای بعد از آن را طراحی کرده بود . این طراحی یک پیش زمینه تئوری دارد و یک پیش زمینه استراتژیک در میدان عمل . جالب اینجاست که در خیلی از رسانه ها این دو مفهوم را به یک قرینه می گیرند ! بگذریم ، در بررسی این مورد ابتدای پیش زمینه تئوری این اقدامات را با هم مرور خواهیم نمود و سپس به پیش زمینه عملی و اقداماتی که به ناچار مجبور به انجام آنها خواهد بود ، خواهیم پرداخت .
قطعاً اتفاقات و جریانات اخیر در منطقه خاورمیانه از یک سو و رخ دادن مشکلات شدید اقتصادی از سوی دیگر ، عامل مهمی بوده برای کلید زدن سناریوی ایجاد رابطه با جمهوری اسلامی ایران . در این میان و برای پیش برد این راهبرد یک عامل مهم و کلیدی در دستان آمریکا وجود داشت و آنهم استفاده از غول های رسانه ای اش برای القاء و جرین سازی مسائل ، طبق میل و برنامه خود بود .
آمریکا بعد از اتفاقاتی که در سوریه رخ داد و نتوانست با آن هجمه سنگین آنهم با پشتوانه بین المللی راه به جایی ببرد و وقتی دریافت که جمهوری اسلامی ایران طراح اصلی خلع سلاح شیمیای سوریه بود ، به شدت سرخورده شد و در همین اثنا بود که قدرت عملی جمهوری اسلامی در میدان های مبارزه را با حس بیشتری درک نمود . آمریکا به خوبی دریافته است که انجام هرگونه حرکتی در خاورمیانه بدون تایید و هدایت ایران امکان پذیر نیست . این حس ، وقتی اوباما مجبور شد با پوتین بر سر سوریه توافق کند به یک حس ملموس تبدیل شد .
اوباما به خوبی می داند که اعلام وجود گزینه نظامی بر علیه ایران بر روی میز ، بیشتر به یک طنز سال شبیه است تا یک تهدید که اگر غیر از این بود این چند سال ( به خصوص یک سال اخیر ) در مقابل فشار نتانیاهو برای اقدام نظامی علیه ایران تحمل نمی کرد . اوباما بر خلاف نتانیاهو عقل از کف نبرده و می داند که در صورت اقدامی هر چند بسیار ناچیز بر علیه ایران ( در بعد نظامی ) قطعاً شکستهای سنگینی برایش به ارمغان خواهد آمد . البته این خطرات بیشتر خودِ اسرائیل را تهدید می کند .
در سمت دیگر ماجرا مسائل و مشکلات داخلی آمریکا قرار دارد که البته در کنار واقعیات بین المللی اش به طراحی این راهبرد در قبال ایران انجامید . ایالات متحده آمریکا این روزها به شدت با مشکلات بزرگ اقتصادی در داخل دست و پنجه نرم می کند . این مشکلات به حدی حاد شده است که بعد از عدم موافقت مجلس سنا با بودجه پیشنهادی اوباما ، از دو روز قبل قسمت قابل توجهی از ادارت دولتی آمریکا ( به جز بخشهای خدمات رسانی عمومی و فوریتی ) در تعطیلی به سر می برند .
خوب ، همانطور که ذکر شد این مسائل سبب شدند که ایالات متحده در سیاست خارجی خود علیه ایران تجدید نظر کند . البته این نکته را نباید فراموش نمود که این تجدید نظر بدون لغو و نادیده گرفتن خوی استکبار طلبی اش خواهد بود !!! جمهوری اسلامی ایران هم انصافاً در اکثر موارد با هوشیاری با این برنامه ها برخورد کرد ( به جز یک مورد که اگر اتفاق نمی افتاد ، قدرت برگ برنده جمهوری اسلامی ایران بیشتر از پیش می بود ) . سخنان سنجیده آقای روحانی در مجمع عمومی و موضع گیریهای به جا و صحیح آقای ظریف در مواجهه با این برنامه ها قابل ستودن است .
در این شرایط و با این اوضاع و احوال همه منتظر واکنش های ثانویه مقامات آمریکایی و غربی بودند که البته خیلی هم منتظر نماندند و تنها پس از گذشت ۷۲ ساعت بازخوردهای قابل تاملی دریافت نمودند . شاید خیلی ها در تفاسیر و تحلیل هایشان به این سمت می روند که اصولاً این صحبتها بین دو کشور از پایه اشتباه بوده و دلیل شان را هم عکس العمل مقامات آمریکایی قرار می دهند ولی به نظر من این تحلیل ها با این سبک و برداشتی که ذکر کردم خیلی به واقعیت نزدیک نیستند .
باید مشخص شود که جمهوری اسلامی به هیچ وجه به دنبال حل و فصل تمام اختلافات تاریخی بین دو کشور نبوده و نیست بلکه در راستای اجرای سیاست نرمش قهرمانانه پای به این عرصه گذاشته است و در هر شرایط و تحت هر عنوانی ، حتی با زیر و رو کشی طرف غربی ، بازهم برنده بازی خواهد بود . مواضع ایران در قبال رژیم اشغالگر قدس و جنایاتش و با اعلام این مسئله که داشتن انبارهای عظیم بمب های هسته ای توسط اسرائیل نامشروع ، تهدیدی جدی و بزرگ برای منطقه و حتی دنیاست ، نشان داد که اصول اولیه و اساسی نظام ، به هیچ وجه قابل مذاکره نیستند . این جمله را آقای ظریف هم در مصاحبه تلوزیونی خود تاکید نمودند .
صحبتهای اخیر نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد هم نشان از درماندگی بیش از حد این رژیم در برابر اقتدار جمهوری اسلامی داشت . چیزی که در رسانه ها مشاهده کردم هم این مسئله را اثبات می کند که جامعه جهانی به وضوح میان نحوه سخنرانی صلح طلبانه ایران و سخنرانی بی ادبانه و سرشار از توهم اسرائیل ، تفاوت قائل است .
خوب حالا می رسیم به پیش پرده عملی این بازی . بعد از رد و بدل شدن پیامها و سیگنالهای مودبانه و دوستانه و البته صلح طلبانه با زمینه حفظ اقتدار از سمت ایران که با انتقادهای تندی هم در داخل روبرو بود آمریکائیها خیلی نتوانستند چهره خود را مخفی کنند . هم چهره مضطرب و نگرانشان از نحوه ادامه ارتباط با ایران و هم چهره و خوی استمباری شان .
این نیاز و احتیاج آمریکا برای رابطه با ایران که در این روزها گاهاً به اشتباه بر عکس جلوه داده می شود و حتی خود اوباما هم آن را وارونه جلوه داد ، آنقدر در حد بالای قرار دارد که بعد از اظهارات تند و بی ادابانه اوباما و مشاورش و بعد از موضع گیری محکم و امیدوارکننده آقای ظریف در برابر آن ، روزنامه ها و غولهای رسانه ای بزرگ شان را وادار کند که با تمام قوا به تعدیل در اظهارات نسنجیده اوباما وادارد .
سخنان سخنگوی کاخ سفید که سعی کرد اظهارات اوباما را رفع رجوع کند هم نشان از آن دارد که جمهوری اسلامی همچنان در موضع قدرت قرار دارد و این آمریکاست که باید برای حفظ رضایت ایران در حل مسئله هسته ای ، خود را به آب و آتش بزند . موضع قهرمانانه جمهوری اسلامی هم که از زبان مشاور آقای روحانی مطرح شد نشان از تایید این نظریه دارد که اعلام کردند آمریکا در صورتی که بازه مبر ادعاهای واهی خود بازگردد ، همان پاسخ های قبلی ایران را دریافت خواهد نمود .
همانطور که قبلاً هم ذکر کردم دیپلماسی ایران در قبال این برنامه های آمریکا اگر با تماس تلفنی آقای روحانی و اوباما همراه نمی شد ، دستاوردهای بزرگتری را می توانست به همراه داشته باشد . امیدوارم اینبار مسئولین دولت در مواجه با برنامه استراتژیک و زیرکانه رژیم اشغالگر قدس در مظلوم نمایی و تحریک مقامات ایرانی ، همانند تماس تلفنی عمل نکنند و با هوشیاری بیتشر همانند سالهای گذشته از این بازیهای تهدید گونه ، فرصتهای نابی بوجود آورند برای ارتقاء جایگاه جمهوری اسلامی در صحنه بین المللی . انشاءالله …
در پایان تفسیر این جمله را به عهده شما خواننده عزیز می گذارم …
موضع گیری آقای ظریف در پاسخ به یاوه گویی های مجدد اوباما : از این حرف‌ها زیاد خواهیم شنید. به محکم‌ترین شکل هم جواب خواهیم داد. مهم آن است که بدانیم مسیر دشواری شروع شده است. این مسیر یک نبرد دیپلماتیک است و نه یک رابطه دوستانه و صمیمی ، امر برای هیچ‌کس در دولت مشتبه نشده است …

منبع: بولتن نیوز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا