قیام ۱۵ خرداد، اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست / قیام خونین
بصیر، پانزده خرداد ۱۳۴۲ در پی بازداشت امام خمینی (ره) در انتقاد به لایحهٔ انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید منجر به تظاهرات در تهران و قم علیه دولت اسدالله علم شد. تظاهرات به زد و خورد بین مأموران شهربانی و تظاهرکنندگان تغییر یافت. امام قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را بهعنوان نقطه عطف در آغاز انقلاب اسلامی عنوان میکنند.
قیام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست
امام خمینی رحمهالله آن پیر فرزانه انقلاب، درباره روز پانزده خرداد ۱۳۴۲ چنین فرمودند: «روز پانزده خرداد، در عین حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملت مظلوم است، روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان است. بزرگداشت روز حماسه آفرین ۱۵۵ خرداد، بزرگداشت ارزشهای انسانی در طول تاریخ است». ایشان در سخنانی دیگر فرمودند: «قیام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست و افسانهها و افسونها را باطل کرد. شهادت جوانان رشید و زنان و مردان در آن روز، سد عظیم قدرت شیطانی را از بنیان سست کرد. خون سلحشوران کوخنشین، کاخهای ستم را در هم کوبید. ملت عظیمالشأن با قیام و نثار خون فرزندان عزیز خویش، راه قیام را برای نسلهای آینده گشود و ناشدنیها را شدنی کرد».
رمزگشایی مقام معظم رهبری درباه قیام ۱۵ خرداد
رهبر معظم انقلاب در خطبه دوم نماز جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۶۳ تهران در مورد پانزدهم خرداد، میفرمایند: اسلام، امام، مردم. حالا مسأله ۱۵ خرداد را مرور کنید و ببینید مسأله چه بوده است متأسفانه در بعضی از رسانههای گروهی هم ۱۵ خرداد را اینطور تفسیر میکردند که چون امام راجع به کاپیتولاسیون و امتیازات دیوان داوری خارجیها و آمریکاییها صحبت کردند، از این جهت بود که امام را دستگیر کردند، در ارتباط با ۱۵ خرداد این کاملاً خلاف واقع است چنین چیزی نیست. قضیه کاپیتولاسیون در سال ۴۳ واقع شد یعنی امام از زندان هشت ماهه، ۱۰ ماههشان به قم بازگشته بودند – حتی یکی دو ماه هم گذشته بود – که مسأله کاپیتولاسیون پیش آمد و امام هم سخنرانی کردند. و این بار بود که امام را دستگیر و به ترکیه تبعید کردند.
ماجرای دستگیری و بازداشت امام در ۱۵ خرداد که آن قیامت کبری را به وجود آورد، مربوط به مبارزات چند ماهه روحانیت بود که نقطه اوج آن مبارزات روز عاشورا و سخنرانی امام در مدرسه فیضیه قم بود. این مبارزات چند ماهه روحانیت یک شعار بیشتر نداشت و آن شعار دین بود و اینکه «مردم، دین در خطر است احکام اسلام در خطر است. فقه اسلامی در خطر است. دستگاه با دین مخالف است» شعار اصلی مبارزه فقط همین بود.
اعلامیههای امام که آن وقت صادر فرمودهاند الان هم هست بردارند و نگاه کنند. مسأله، مسأله تخلف از احکام اسلامی بود که در یک تصویبنامه دولت آمده بود و بعد که مبارزات مردم و روحانیون ادامه پیدا کرد، دولت وقت مجبور شد که این تصویبنامه را پس بگیرد پس از چند ماه هم مسأله رفراندوم قلابی شاه ملعون پیش آمد و آن اصول ششگانهای که آنها اعلام میکردند، مطرح شد. و شعار آن ضدیت با دین بود و آنها مبارزهای را با دین آغاز کرده بودند. لذا وقتی شما سخنرانی امام را که در ۱۲ خرداد (روز عاشورا) در مدرسه فیضیه قم ایراد فرمودند نگاه میکنید میبینید که امام روی اسلام، روی ضدیت شاه با اسلام، روی تبعیت آنها از دشمنان اسلام و روی تسلط اسرائیل، تکیه فرمودهاند. شعار اصلی آن آنروز جز این که «دین و قرآن و شرایع اسلامی و شریعت اسلامی، در خطر است» چیز دیگری نبود. بعدها مسائل دیگری هم اضافه شد البته در حاشیه این شعار اصلی شعارهای دیگری هم وجود داشت که آنها زمینههای این مبارزه را تشکیل میدادند ظلمهایی که به مردم میکردند، وضع نابسامانی که مرئم داشتند کتکهایی که به دانشجویان یا بعضی از قشرها زده بودند، کتکهایی که به بعضی از علما زده بودند زندانهایی که بعضیها را برده بودند، همه این مسائل در حاشیه آن محور اصلی مبارزه – که بیان شد – به عنوان شعار مطرح میشد.
امام خامنهای در صحبتهای دیگر درباره قیام ۱۵ خرداد میفرمایند:۱۵ خرداد یک قیام مردمی بود. علت این قیام هم این بود که در روز عاشورای آن سال که مصادف با سیزدهم خرداد میشد، امام امت حقایق افشا نشدهای تا آن روز را با مردم بیواسطه در میان گذاشتند، که دربارهی این ارتباط بیواسطهی امام و امت حرفی دارم که عرض میکنم. در این گفتار، که توصیهمیکنم اگر نوار قابل فهمی و سالمی از آن هست، رسانههای همگانی آن را پخش کنند تا مردم بفهمند نوزده سال قبل امام چه میگفتند، حقایقی را بیان کردند که این حقایق آن روز برای خیلیها حتی دستاندرکاران سیاست، قابل فهم نبود. اگر حافظه خطا نکرده باشد، جملات امام اینها بود که «اسرائیل میخواهد در ایران قرآن نباشد. اسرائیل میخواهد در ایران روحانیون نباشند. اسرائیل میخواهد در ایران اسلام نباشد.»
آن روز برای خیلیها این مطلب قابل فهم نبود که اسرائیل کجا، ایران کجا؟ اسرائیل چه دشمنی با قرآن و با روحانیت دارد آن هم در ایران؟ حساسیت دستگاه در مقابل این مطالب به قدری بود که شب بعد از این سخنرانی، یعنی شب نیمهی خرداد که مصادف با دوازده محرم بود، امام را دزدانه، نیمهشب از منزلشان در قم ربودند و به تهران آوردند و زندانی کردند. روز نیمهی خرداد مردم به مجرد این که فهمیدند که امام دستگیر و ربوده شده است، بدون اینکه فرماندهیای، رهبریای از سوی شخصیتی، از سوی حزبی، گروهی وجود داشته باشد، به خیابانها ریختند. در تهران، در قم، در شیراز، در مشهد، در بعضی شهرهای دیگر و حتی در بعضی از روستاها در ورامین.
و دستگاه جبار که باور نمیکرد نفوذ روحانیت و مرجعیت در این حد باشد، غافلگیر شد و دست به یک عمل تند وحشیانهی حساب نشده زد. مردم را در خیابانها و میدانها به رگبار بستند و آن روزها رقم پانزده هزاز شهید در زبانها میگشت.
این قیام یک نقطه عطف شد. اگر چه عدهای را مرعوب کرد، اما خط مبارزه را روشن و واضح کرد. از آن روز حرکت انقلابی مردم ایران که از تقریباً نه ماه قبل از آن یا یک سال قبل از آن به تدریج آغاز شده بود، شکل قطعی و جدی گرفت و این قیام به انقلاب ۲۲ بهمن منتهی شد و در مآل جمهوری اسلامی را به وجود آورد.
چرای ۱۵ خرداد
در دیماه ۱۳۴۱ اصلاحات اقتصادی _ اجتماعی توسط محمدرضا شاه با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و میهن» اعلام و طی رفراندومی مصوب شد. طرح انقلاب سفید، با مخالفت هایی از سوی جبهه ملی و همچنین محافل مذهبی، روبرو شد.
در پی مخالفت امام طرح انقلاب سفید ایشان را دستگیر کردند که پس از انتشار خبر دستگیری امام در پانزده خرداد ۱۳۴۲، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی رحمه الله ، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابانهای اطراف، لبریز از جمعیت شد که شعارِ «یا مرگ یا خمینی» را با هیجان شدیدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام شدند. در حدود ساعت ۱۰ صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسلها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.
پس از فرو نشستن قیام، اسداله اعلم نخستوزیر، در مصاحبهای با روزنامه هرالد تریبون در روز ۱۷ خرداد ۴۲ تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. شاه دو روز بعد طی سخنرانی بیانات امام و تظاهرات مردم را به تحریک و پول بیگانگان- جمالعبدالناصر- دانست زیرا جمالعبدالناصر در آن زمان به دلیل همکاری شاه و اسرائیل روابط خصمانهای با شاه داشت.
یک روز پس از انتقال امام (۱۲ مرداد) روزنامههای کثیرالانتشار کشور چیزی رابه دستور ساواک منتشر کردند. تا در نظر مردم چنین وانمود کنند که انتقال امام از زندان به محل جدید به دلیل تفاهمی بوده که میان ایشان و مقامات انتظامی بوجود آمده است. این خبر که شایعهای بیش نبود و امام بعداً پس از آزادی کامل و بازگشت به قم در اولین فرصت طی یک سخنرانی آنرا به شدت تکذیب کرد.
شاه که تصور میکرد با سرکوب قیام ۱۵ خرداد، دستگیری امام، کوتاه آمدن برخی از علما و از همه مهمتر شایعه تفاهم امام را منزوی ساخته است بتدریج در جهت عادی نشان دادن اوضاع حرکت کرد. از اینرو اسدا… علم را در ۱۷ اسفند ۴۲ برکنار ساخت و وانمود کرد او مسبب حوادث اخیر بوده و عزل وی به دنبال تفاهم با امام تحقق یافته است.
در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی رحمهالله به خیابانها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کَنْ و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد. انبوه جمعیّتِ بازاری، بارفروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعدآسای «یا مرگ یا خمینی» و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه در آورد. شاه که در برابر قیام قهرآلود ملت، تاج و تخت خود را در حال زوال می دید، با رگبار مسلسل به جنگ ملّت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.
پس از واقعه خونین پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ و کشتار مردم ایران، شخصیتهای سیاسی و علمیِ نقاط مختلف جهان، با صدور اطلاعیههایی، مراتب اعتراض خویش را اعلام میداشتند. از آن جمله میتوان به اعلامیه اعتراض آمیز شیخ محمود شلتوت، مُفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قیام پانزدهم خرداد صادر شد. در این بیانیه، دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدس آنان، داغ ننگی بر پیشانی عالم انسانی معرفی گردیده است. وی طی تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام خودداری کند و هر چه زودتر، علمای بازداشت شده را آزاد سازد.