اتفاقات آذر ۳۲ از نگاه بصیر

بصیر، آمریکایىها که به دنبال جاى پاى محکمترى در ایران مىگشتند و در قرارداد کنسرسیوم نفتى در پى سهم بیشترى بودند به سرعت مورد قضاوت افکار عمومى ایران قرار گرفتند و البته با توجه به روابطه حسنه دولت سپهبد زاهدى با دولت امریکا و نیز سابقه عدم همکارى قبلى این دولت در حل مشکلات مالى دولت دکتر مصدق قضاوت افکار عمومى نمىتوانست مثبت باشد.
در روز 5 آذر 32 نیروهاى نظامى و امنیتى شدیم شاه به منظور کنترل اوضاع و حفظ آرامش سفر نیکسون، در دانشگاه تهران مستقر شدند تا از هر گونه مخالفت احتمالى جلوگیرى کنند.
در همین روز یکى از دربانهاى دانشگاه شنیده بود که تلفنى به یکى از افسران گارد مستقر در دانشگاه دستور مىرسد «باید یک دانشجو را شقه کرد و جلوى درب بزرگ دانشگاه آویخت تا عبرت همه شود و هنگام ورود میهمانان خارجى صداها خفه گردد و جنبندهاى نجنبد». انتشار این خبر در فرداى آن روز بر جو ملتهب دانشگاه افزود..
در روز 16 آذر نیروهاى نظامى مستقر در دانشگاه، با ورود به دانشکدههاى پزشکى، داروسازى، حقوق و علوم عده زیادى را دستگیر کردند. مهندس مصطفى چمران که خود شاهد این واقعه بوده است بعدها در انجمن اسلامى دانشجویان امریکا روایت مستندى از واقعه را مکتوب و ارائه کرد که همواره مورد استناد دیگر نویسندگان سیاسى دهه 40 و 50 و بعد از آن بوده است. مطابق این روایت، دستگیرشدگان به وسیله کامیون به نقطه دیگرى منتقل شدند و رییس وقت دانشگاه تهران از بیم ناآرامىهاى گستردهتر دانشگاه را تعطیل اعلام کرد. در پى اعتراض چند دانشجو به حضور سرکوبگرانه نظامیان در دانشگاه، ارتشىها براى دستگیرى آنان وارد دانشکده فنى شدند. درگیرى دانشجویان و نظامیان در دانشکده فنى اوج گرفت و نظامیان به سوى دانشجویان آتش گشودند و سه دانشجو به نامهاى مصطفى بزرگنیا، آذر شریعت رضوى و احمد قندچى به ضرب گلوله کشته شدند.
در روز 17 آذر همزمان با ورود نیکسون به تهران تمام دانشگاههاى پایتخت در اعتصاب کامل به سر مىبردند و وقتى که نیکسون براى دریافت دکتراى افتخارى حقوق در دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران حاضر شد یکى از مطبوعات در سر مقاله خود با عنوان «سه قطره خون» در قالب نامه سرگشادهاى خطاب به نیکسون، ضمن اشاره به سنت مهماننوازى ایرانیان و رسم سر بریدن یک قربانى در پیش قدم مهمان، نوشته بود: «آقاى نیکسون! وجود شما آن قدر گرامى و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنى دانشجویان دانشگاه را قربانى کردند».
چند روز بعد از ناآرامىهاى 16 آذر، ورود دنیس رایت کاردار موقت بریتانیا در تهران که اتفاقا با محکومیت دکتر مصدق در دادگاه نظامى همزمان شده بود، نیز خشم و نارضایتى افکار عمومى را برانگیخت.در 4 بهمن همان سال علی سهیلی به عنوان سفیر ایران در لندن تعیین شد.
سهیلى که پیش از تعطیلى کنسولگرىهاى انگلیس در ایران در دى ماه 1330 و احضار وى به تهران، به عنوان سفیر ایران در لندن به سر مىبرد، همان کسى بود که هنگام خداحافظى با مقامات وزارت خارجه انگلیس در سال 1330 ایشان را به پایدارى در برابر دولت ملى ایران و سرنگونى دولت مصدق تشویق کرده بود .
منبع : سایت شریف نیوز