روابط اقتصادی و سیاسی ایران و چین از نگاهی نزدیک

بصیر، روابط سیاسی و اقتصادی ایران و چین به واسطه داشتن تاریخ و تمدن کهن هر دو کشور در دو سری قاره کهن آسیا، از سابقهای طولانی برخوردار است. از آنجا که این دو تمدن بزرگ از آغاز حیات شان با امپراتوری همراه بودند، طبیعی است روابط ویژهای نیز در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و…. با یکدیگر برقرار کنند. بنابراین میتوان ادعا کرد روابط ایران و چین به قدمت یک تاریخ کهن است. تاریخی که از زمان هخامنشیان تا همین امروز به طور انجامیده و در سدههای مختلف با فراز و فرودهای بیشماری همراه بوده است.
با شروع دوران مدرن و به دلیل ناتوانی در تطبیق یافتن با مقتضیات زمان، این دو قدرت جهان مدرن و به دلیل ناتوانی در تطبیق یافتن با مقتضیات زمان، این دو قدرت جهان رو به زوال رفتند تا جایی که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، خاک، منابع و اقتصاد آنها عرصه تاخت و تازهای دشمن قرار گرفتند و با کاهش قدرت سیاسی و اقتصادیشان روابط این دو کشور نیز به سردی گرایید و از هم فاصله گرفتند. روند بازیابی قدرت و جایگاهشان نیز شدت گرفت و روابط آنان مجددا برقرار شده و رو به گسترش رفت.
جاده ابراشم، جاده قدیمی تجارت ایران و چین بود که بیش از دو هزار سال پیش مورد استفاده قرار میگرفت و کماکان در جهان بسیار شهرت دارد. این جاده همواره به عنوان پلی مابین چین، ایران و سایر کشورهای اروپا، آسیا و آفریقا برای تبادلات مادی و تمدنی شرقی و غربی سهم مهمی ادا کرده است.
جاده ابریشم منطقه مشرق و مغرب قاره آسیا را در بر می گیرد و ترافیک دریایی را از دریای جنوب چین تا خلیج فارس انتقال میدهد. در زمانهای گذشته کشور چین و ایران به واسطه همین جاده یک ارتباط نزدیک با یکدیگر برقرار ساختند.
با افزایش روابط تجاری، حدود دو هزار ریال پیش، مردم این دو کشور دوستی ایجاد کردند و دولت چین و ایران فرستادههای سیاسی به یکدیگر اعزام کردند. در دهههای اخیر و با آغاز دوران « اصطلاحات و سیاستهای درهای باز» در چین، این کشور به سرعت قدرت خود را بازیافت و در طول این زمان به رده سوم جهان ارتقا یافت و نقشی پر رنگ در صحنه بین المللی پیدا کرد.
اهمیت این نقش به گونهای بود که در حال حاضر کمتر تصمیمی در سطح بین المللی بدون مشورت با کشور چین و در نظر گرفتن دیدگاههای آن اخذ میشود. نزدیکی جغرافیایی دو کشور ایران و چین و همچنین اشتراکات فرهنگی و سابقه طولانی مراودات بهانههای لازم را برای گسترش هرچه بیشتر این روابط در راستاهای مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در جهت توسعه شاخصها فراهم آورد.
به طوری که دوران پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، دورانی نوین در روابط این دو کشور رقم خورد و با وجود اشتراکات وسیع منفعتی و ارزشی، روابط را به سرعت توسعه داد. این روابط با فراز و فرودهایی توامان شد اما تداوم پیدا کرد. شروع روابط جدی ایران و چین به سال 1351 بر میگردد که البته باید این دوره را به سه مقطع تقسیم کرد: مقطع اول سالهای 1351 تا 1360 را شامل میشود.
روابط در این دوره از سال 51 تا شروع پیروزی انقلاب اسلامی به کندی پیش رفت و پس از آن تا سال 1360 با توقف همراه شد. مقطع دوم دهه 1360 تا 1370 است. در این مرحله روابط دو کشور دوباره برقرار شد اما رشد و سرعت چندانی نداشت. اما در مقطع سوم یعنی 1370 تاکنون، دوره شکوفایی روابط دو کشور بود و با شتاب چشمگیری همراه شد. در این دوره رقم مبادلات تجاری دوطرف هم مبادلات نفتی و هم غیر نفتی، از 200 میلیون دلار به 30 میلیارد در سال 2008 افزایش یافت و با بهبود وضعیت اقتصاد جهانی این رقم در سال 2011 حتی به بیش از 45 میلیارد دلار رسید. شایان ذکر است، در حال حاضر دو کشور ایران و چین، از منظر اقتصادی مکمل یکدیگر قلمداد میشوند. اما با این وجود هیچ گاه از معیار و اصول راهبردی در روند همکاریهای خود مدد نجستند.
توسعه رابط ایران با چین بی گمان یکی از مهمترین تحولات سیاست خارجی ایران در سالیان اخیر بوده، به گونهای که روابط این دو کشور در این سالها در حوزههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به سرعت گسترش پیدا کرد و اکنون چین مهمترین شریک اقتصادی ایران بوده و در صحنه بین المللی نیز از حامیان ایران به شمار میرود. نمیتواند این حقیقت را نادیده گرفت که هر دو کشور ایران و چین خواهان افزایش نقش سازمان ملل در مسائل جهانی به دور از قدرتهای بزرگ و زورگویی جهان، جلوگیری از به کارگیری سلاحهای کشتار جمعی اتمی و شیمیایی، مخالفت با نظم نوین جهانی که از سوی کشور آمریکا پیشنهاد شد و استقرار این نظم نوین سیاسی و اقتصادی با حضور و مشارکت تمامی کشورها به صورت متعادل و مساوی هستند.
منبع: بلاغ