تهدید، ارعاب و جنگ روانی غرب در طول مذاکرات و لزوم اصل هوشیاری و عدم غفلت سران دیپلماسی

بصیر، این برای چندمین بار در روند مذاکره است که گستاخیهای غرب و تحریمهای انواع شرکتهای ایرانی همچنان ادامه دارد و ما نیز همچنان به حصول توافق خوشبینیم.
هرچند که میتوان این نوع حرکات غرب در برخورد با جمهوری اسلامی ایران را به شیوههای متفاوت تعبیر و تفسیر کرد اما نوع نگاه برخی از افراد در داخل همچنان جای تعجب برای افراد انقلابی و کسانی که میدانند مذاکره با شیطان و استکبار بیفایده است، را بر جای گذاشته است.
البته با توجه به اینکه افراد انقلابی همواره حامی و گوش به فرمان مقام معظم رهبری هستند و به فرمودههای ایشان توجه میکنند سعی در حمایت از تیم مذاکرهکننده دارند اما همانطوری که رهبری بارها بر حصول توافق خوشبین نبودند این افراد انقلابی نیز بنا بر تجربه تاریخی استعمار استکبار به ویژه غرب به سرکردگی آمریکا خوشبین نیستند.
اما چند نکته که باید به تیم مذاکره کننده برای چندمین بار یادآور کنیم تا خدای ناکرده از مسیر حرکت خارج نشوند، این است که هر قدر که مقصد و منتهای یک حرکت، متعالی و ارزشمند باشد موانع و گردنههای مسیر رسیدن به آن، سختتر و سهمگینتر است.
در مسیر حرکت جامعه اسلامی به سوی آرمانهای خود دشمنان شرورتر دشمنیهای آنها سختتر میشود، بنابراین اگر در مرحله اول وجود دشمن را انکار کنیم و منکر دشمنی آن شویم سادهلوحی و حماقت بزرگی را انجام دادهایم.
ما معتقدیم که آمریکا شیطان بزرگ است و جز حیلههای شیطانی به چیز دیگری فکر نمیکند، تنها رمز ماندگاری و حیات جامعه اسلامی دشمنی با این شیطان بزرگ است و اگر لحظهای در فرمان قرآن کریم تردید کنیم نباید پس از نابودی کسی جز خود را ملامت کنیم.
به نظر نگارنده این تحریمهای صورت گرفته در خلال مذاکرات، به نوعی تاکتیک تهدید، ارعاب و جنگ روانی از سوی مستکبران است، همواره سردمداران ظلم و کفر در اوهام خود اینگونه سیر میکنند که میتوانند با این حربههای ذکر شده قلبهای مطمئن به نور خدا در جامعه اسلامی به ویژه ایران را که مقاومت را در دستور کار خود قرار داده است متزلزل کنند و چون خود را مالکان مطلق همه چیز میدانند، با محدودسازی و تهدیدهایشان علیه دیگران، آن جامعه را نابود میکنند.
امام راحل(ره) در این زمینه میفرماید«اداره کنندگان کاخ سفید باید بدانند که دنیا عوض شده است و قدرتهای شیطانی از حربههای استعماری کهنه و نو خلع سلاح شدهاند، کارگزاران سیاست آمریکا باید از طرز تفکر و سیاستهای خود را تغییر دهند و گمان نکنند اداره کل جهان در دست آنها است و تمامی کشورها چشم و گوش بسته در اختیار آنان هستند، باید توجه کنند که قطع رابطه و تحریم اقتصادی و لیستهای دروغین آنها دنیا را بر کشوری تنگ نخواهد کرد.»
اما نکتهای که در این مذاکرات تا به این لحظه رعایت نشده است تعریف «مذاکره» است، همانطوری که تا به حال این موضوع را تمامی ما درک کردهایم این است که مذاکره یک روش صلحآمیز همراه با قدرت چانهزنی، برای حصول یک توافق مشترک بین دو دو یا چند کشوری است که با یکدیگر اختلاف دارند و برای حفظ دستیابی به منافع مشترک ناگزیرند از بخشی از خواستهها و منافع خود بگذرند و به یک امتیاز حداقلی بسنده کنند.
با این تعریف به خوبی در مییابیم که در این مذاکرات ما از منافع ملی و عمومی خود به آسانی گذشتیم اما همواره مورد تحریمهای نامربوط دشمنان حتی در طول این مذاکرات قرار گرفتیم، البته سوالی که در اینجا قابل بحث و کنکاش است اینکه انقلاب اسلامی باید از کدام یک از اصول و بنیانهای وجودیاش که استکبار با آنها ضدیت دارد دست بردارد تا بتواند در میز مذاکره با آمریکا برای رسیدن به یک منفعت مشترک چانهزنی کند؟
باز هم به سخنان رهبری برمیگردیم که موضوع نرمش قهرمانانه را مطرح میکنند، در این نوع نگاه، با حمایت از مذاکره و اینکه با این عمل مشکلی نداریم، خواستار حفظ عزت و آرمانهای انقلاب اسلامی شدند و سران دیپلماسی کشور تذکر دادند که آمریکا دشمن است و کار او دشمنی است و نباید با خندههای مکارانه آنها گول بخوریم.
البته به نظر نگارنده این بحث میتواند به صورت کارشناسانه بررسی شود اما در این مجال اندک اگر بخواهیم به عنوان یک جوان انقلاب توصیهای به تیم مذاکره کننده کنیم آن است که قرآن و روایات، تاکتیک مواجهه با چنین دشمنی را مراعات اصل هوشیاری و عدم غفلت و یا تغافل نسبت به آن میداند، در واقع رویارویی جبهه حق و باطل یک مبارزه تمام عیار است که هر گروهی در این نبرد به خواب رود شکست میخورد.