پس از به فنا رفتن برجام؛

تلاش اصلاحات برای پنهان ماندن ناکارآمدی برجام/ توهم خواهش از اروپا برای فرار از جنگ ساختگی!

بصیر،

سیداحمد حسینی – دانشجوی دکترای اندیشه سیاسی

پس از آنکه تمامی اصلاح‌طلبان و برخی از کدخدادوستان داخلی برای رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی کشور به دنبال آب نبات برجام رفته بودند، پس از پایان شیرینی اولیه این آب نبات پوشالی دریافتند که نه چندان تحریم‌ها از بین نرفت و کلاه بزرگی بر سرشان و ملت ایران رفته است، بلکه حقیرتر از گذشته شده‌اند این بار دست بر روی برنامه‌های موشکی‌مان گذاشته‌اند.
دیروز شنبه در سرمقاله روزنامه «آرمان امروز» نقیب‌زاده مدرس غرب‌گرای علوم سیاسی دانشگاه‌ها با اشاره به مواضع موشکی ایران و نسبت آن با رفع تحریم‌ها و جنگ، خواستار مذاکره جمهوری اسلامی ایران بر سر موضوع موشکی کشور شد و بهتر است که ما با آغاز مذاکره موشکی خطر جنگ و تحریم را از سر بگذرانیم! اگر مذاکره نکنیم ممکن است اروپائی‌ها مواضع تند تیز آمریکائی‌ها را همراهی کنند.
این ترس و نگرانی غرب‌گراهای داخلی آنقدر به وضوح قابل مشخص است که تنها به طیف خود می‌نگرند و منافع مردم کمترین اهمیتی برای آنها ندارد.
به طور کلی و بر اساس تجربه ثابت شده است هرگاه امور اجرایی کشور در اختیار طیف اصلاحات و دوستان آنها قرار بگیرد تنها به منافع گروه خود توجه می‌کنند و 4 عنصر نگرانی، ناتوانی، نیازمندی و نادانی بر آنها چیره می‌شوند.
به همین دلیل است که غربگراهای اصلاح‌طلب که از دیوار برجام بالا رفته و در مناسبت‌های مختلف از رفع کامل تحریم سخن می‌گفتند با نادانی تمام این حرکات را انجام داده و حال فهمیدند که تمامی وعده‌های آمریکا و متحدانش دروغی بیش نبود.
نگرانی آنها از ایجاد جنگ، نیازمندی آنها به کدخدا و ناتوانی در رسیدن به نتیجه مطلوب و تحقیرهای پشت هم، موجب مستاصل شدن این افراد شده است تا جائیکه دست پیش را گرفتند تا پس نیفتد.
نکته مهم اینجاست که در این موقعیت زمانی باید پرسید این است که اگر قرار بود مذاکره پاسخگوی نیازهایمان باشد و تحریم‌ها را رفع کرده و شرایط را مطلوب کند، چرا برجام یک معاهده شکست خورده است.
اگر مذاکره فایده داشت چرا روحانی رئیس جمهور کشور آن را دیوانگی می‌داند و حال این لیبرال‌های داخلی به دنبال آن هستند.
به نظر نگارنده آنچه مشخص است برجام با تمام روح و متنش، نتوانست مشکلات این کشور را برطرف کند، برجامی که اصلاح‌طلبان برای انعقاد آن حتی از شرف خود نیز گذشتند و به نتیجه نرسیدند، حال چگونه پیشنهاد مذاکره در خصوص حساس‌ترین موضوع کشور را می‌دهند.
هر چند برخی از اصلاح طلبان تندرو می کوشند تا از فضایی که به وجود آمده قدمی در مسیر تحقق برنامه‌های بر زمین مانده‌شان بردارند، این اندیشه که از خط فکری کدخدای جهان دانستن آمریکا نشات می گیرد، تا جایی ادامه یافته که اینک برخی از رگه های خوشبین به آمریکا در دولت و جریان اصلاحات برای جلوگیری از سقوط دیپلماسی دوستی با دشمن یا لااقل ایجاد تاخیر در زمان آن، توطئه های چند ده ساله آمریکا علیه انقلاب اسلامی را با ادبیات مختلف توجیه می کنند و گاهی اوقات هم آن موارد را وارونه می نگرند اما باید بدانند به فرموده ولایت، آمریکا دشمن شماره یک است و نمی‌توان حتی با متحدانش نیز رابطه دوستی برقرار کرد، چرا که آنها نیز به مانند ارباب خود تنها به دنبال دستیابی به اهدافشان هستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا