چرایی عدم اعتماد به آمریکا

بصیر، نخستین قدم برای مبارزه با دشمنان اسلام، شناخت آنها است و باید توجه داشت که دشمنان امروزی اسلام تنها در نام و عنوان با دشمنان صدر اسلام تفاوت دارند اما نقطه مشترک بین همه آنها ضدیت با اسلام ناب محمدی است و همین مطلب علت دشمنی ما با آنها خواهد بود، دشمنانی مانند آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی که ادامه دهنده راه معاویهها و یزیدها هستند.
نکته قابل توجه شناخت دقیق دشمن و ترفندهای او است که به یک دید و آگاهی جامع و کامل نیازمند است و در حوادث و تجربههای تاریخی مورد استفاده قرار میگیرد تا دچار گمراهی و تحیر نشویم.
غرب به سرکردگی آمریکا در طول تاریخ بارها تجربهای تلخ از خود در جامعه اسلامی به ویژه منطقه غرب آسیا و ایران به یادگار گذاشته است و هیچگاه نیز نتوانست با اعمال خود اعتماد این ملت همیشه در صحنه را جلب کند.
اما امروز که در فضای دیپلماسی بحث اعتماد و تعامل با این شیطان بزرگ مطرح است لازم شد تا چند نکته را برای علاقهمندان به ایجاد رابطه با نظام سلطه! مطرح کنیم تا با هوشیاری و دید بیشتر نسبت به نحوه برقراری ارتباط اقدام کنند، هرچند که به نظر بسیاری از مردم کشور این مستکبران قابل اعتماد نیستند و هیچگاه از گرگ نباید انتظار رافت داشت و به آن اعتماد کرد.
کاهش جمعیت دنیا دستورالعملی که در اوایل دهه 70 میلادی برای جنگ با افزایش جمعیت دنیا به بهانه تهدید امنیت ملی آمریکا، یکی از این خدعههای آنان برای جامع اسلامی است و متاسفانه با وجود هشدارهای چندین باره مقام معظم رهبری تا دو سال گذشته این دیدگاه بر کشور به صورت پنهان حاکم شده بود.
تولید بیماریهای فراوان کشنده از جمله ایدز که میتوان از آن به عنوان یک نتیجه هزینهبر کنگره آمریکا برای کشورهای اسلامی دانست که با اهداف شوم به دنبال تحقق وعدههای پلید خود بودند.
جنگهای ساختگی همچون 11 سپتامبر و اشغالهای نظامی در افغانستان و عراق و کشورهای دیگر که با اهدافهایی چون تامین امنیت اسرائیل، مبارزه با تروریسم و اسلامهراسی طراحی شده است.
به تاراج بردن منابع انرژی در کشورهای غرب آسیا همچون عراق و کشتار مردم بیدفاع آنها، که چیزی حدود 6 سال به طول انجامید و خسارت بسیار زیادی به این کشور شیعه و مسلمان وارد شد.
ایجاد فجایع فرهنگی، ترور نخبگان و دانشمندان، تهدید و توقیف اموال و داراییهای کشورهای اسلامی، نسلکشی مسلمانان، تهاجم به لبنان برای درهم شکستن مقاومت حزبالله، حمله به غزه و ارتکاب جنایات جنگی، استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در کشتار مسلمانان، آموزش تروریست و تاسیس گروههای شبه نظامی همچون طالبان، القاعده و داعش، ترویج فحشا و بیبندوباری در ملل اسلامی، توزیع مواد مخدر و مشروبات الکلی، ممنوعیت اسفاده از نمادهای اسلامی همچون حجاب و پوشیه و ساخت مناره برای مساجد و غیره، اهانت به قرآن، اهانت به پیامبر اکرم(ص) و ائومه معصومین(ع)، ایجاد و ترویج فرقههای ضاله همچون شیطانپرستی و فرقههای شبه مذهبی همچون بابیت، بهائیت و وهابیت، تجهیز و حمایت همهجانبه از وهابیهای سلفی و جنایات آنها در کشورهای اسلامی، تخریب مساجد، تکایا، قتل عام عزاداران، کودکان و افراد غیرنظامی و ایجاد تفرقه و اختلاف بین مذاهب و گروهها تنها بخش کوچکی از دشمنی مستکبرانی است که ما خواستار اعتماد به آنها هستیم.
همان کسانی که امورز نیز در شرق کشور با به کارگیری عناصر خودفروخته و مزدور دست به ترور مردم این سرزمین میزنند کمترین برخوردی نیز با آنها صورت نمیگیرد چرا که برخیها معتقدند موضعگیری در برابر آنها، به حیثیت مذاکرات و اعتمادسازی طرفین لطمه وارد میکند و برخی دیگر نیز در داخل به دنبال امید واهی، اختیار خود را به آنها سپردهاند.
قطعا آنچه که باید مردان انقلابی تیم دیپلماسی کشورمان رعایت کند لزوم هوشیاری در برابر این گرگصفتان است و با موضع قدرت و مقاومت در تمامی عرصههای سیاست خارجی حضور یابند اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که با وجود تمامی این جنایات برشمرده شده که تنها بخشی از دشمنیهای نظام سلطه است بار دیگر هم میتوان به آنها اعتماد کرد یا خیر که با توجه به شرایط کنونی تنها زمان تعیینکننده این ادعا است.