برف دروغ زیر تابش آفتاب انقلاب

به گزارش بصیرنیوز، حسین شمسیان در کیهان نوشت:

«انقلاب اسلامی هیچ دستاوردی نداشته است»! این خلاصه و عصاره همه تلاش‌ها و برنامه‌ریزی رسانه‌ای آمریکا در سال‌های متمادی و منظور آنها از نفوذ دادن افراد آلوده و فاسد به ساختار نظام است.

برای اثبات بی‌دستاورد بودن نظام اسلامی، هر روز برنامه و دسیسه‌ای در کار است تا نسل‌های بعدی انقلاب به‌خصوص کودک و نوجوان و جوانی که نه انقلاب را دیده و نه جنگ را ،احساس ذلت و خفت کند! احساس کند بیچاره‌تر از او در عالم نیست و هر ملتی حتی قبایل بدوی از او خوشبخت‌تر و سعادتمندتر هستند!

تزریق چنین یاس و نا امیدی به جامعه، نیازمند برنامه‌ریزی وسیعی است؛ از یک‌طرف بی‌خبری و بی‌اطلاعی از وضع ایرانی که بود و تیره و تار نشان دادن آینده و از سوی دیگر برآورده نکردن حوائج اولیه مردم تا باز گذاشتن دست گردنه‌گیران غارتگر و نجومی‌بگیران حرامخواری که پیش از مال، به جان اعتماد مردم افتاده‌اند.

این برنامه‌ریزی سال‌هاست با همراهی برخی در داخل دنبال شده و آنقدر پیش رفته که شماری از جوان امروزی، واقعا بیرون از مرزهای ایران را بهشت می‌دانند! از 57 به قبل را قطعه‌ای رویایی می‌دانند و بی‌آنکه بدانند، آرزوی آن روزها را دارند! در یک عبارت، بی‌خبری یک روی سکه این ماجراست و بی‌عملی روی دیگر آن.

بی خبری برای اینکه حسرت بازگشت زمان ننگین پهلوی احیا شود. تا ندانیم که کشوری با 35 میلیون مردم و فروش روزانه 6 میلیون بشکه نفت، جزء کشورهای عقب مانده عالم در همه حوزه‌ها و عرصه‌ها بود و75 درصد مردمش حتی سواد نوشتن اسم خودشان را هم نداشتند! ندانیم که در سال 50 بدون شلیک حتی یک گلوله یک کشور یعنی بحرین از ایران جدا شد و انگلیس دست ایران را از آن سوی خلیج‌فارس کوتاه کرد! ندانیم که 40 هزار مستشار نظامی آمریکا در ایران بودند و ژنرال ما در پیش پای آنها همچون غلام خوار و بی‌مقدار، مجبور به کرنش و تعظیم بود! جوان دانشجوی ما روزهای ذلتی را ندیده که در مناطق نفت‌خیز جنوب، انگلیس به غارت نفت ما مشغول بود و با همان پول، باشگاه ورزشی درست کرده بود و بر سردر آن نوشته بود: «ورود ایرانی و سگ ممنوع»!

انقلاب اسلامی یعنی عبور از روزگار ذلت و حقارت آن روزها به امروز. به امروز که 20 سال برنامه منطقه‌ای آمریکا در برابر اراده مردم ما رنگ می‌بازد و آنچه ما می‌خواهیم می‌شود. امروز که کشوری 80 میلیونی، با دنیایی تحریم و دشمنی، با فروش حداکثر 5/ 1 میلیون بشکه نفت، در بسیاری از امور، سرآمد عالم است. نمی‌خواهند مردم بدانند که امروز اقتصاد ایران در زمره 20 اقتصاد اول دنیاست،که امروز در برخی علوم در لبه علم جهان هستیم، در علومی پیشتازیم و رتبه 16 در تولید علم را به‌دست آورده‌ایم. به امروز رسیدیم که نه تنها از بی‌سوادی خبری نیست که یک بیستم جمعیت کشور یعنی بیش از 4 میلیون نفر در دانشگاه‌ها مشغول تحصیل‌اند و تازه این به جز فارغ‌التحصیلان دانشگاهی است.

نه می‌توان و نه حق این است که مشکلات را انکار کنیم، اما فرق ما با دشمنان در بیان مشکلات، در یک موضوع ساده است؛ مومنین به انقلاب، با همه کاستی‌ها، قائل و معتقد به این‌اند که «ما می‌توانیم» و اصلاح امور صعب و مشکل در همین چارچوب مقدس و برآمده از جان‌ها و عمرهای ایثار شده در این راه ممکن است و ضدانقلاب با بزرگنمایی کاستی‌ها و یک سره سیاه نشان دادن همه چیز، در صدد برانداختن این قالب است!

آنها از یک پرسش ساده و محوری فرار می‌کنند و آرزو می‌کنند به ذهن کسی نرسد و آن اینکه،اگر واقعا این نظام هیچ دستاوردی ندارد، اگر اوضاع آنگونه است که شما – به دروغ – ترسیم می‌کنید،اگر فقر و فلاکت و بیداد همه جا را فراگرفته و… چرا هرچه گذشت انقلاب جوان‌تر شد!؟ چرا رویش‌های شگفت‌انگیز نسل‌های آتی همچون حججی و… پدید آمدند!؟ چرا احمدی روشن‌ها و شهریاری‌ها و رضایی نژادها و… از بهشت موعود و ترسیمی شما در غرب چشم پوشیدند و با بذل جان، این درخت را شکوفاتر کردند!؟ اصلا اگر این ساختار آن است که می‌گوئید، چرا سرپا مانده و نمی‌ریزد!؟ منطق حکم می‌کند که ساختمانی با اندک پوسیدگی و شکست در ارکان آن فرو بریزد و به ویرانه تبدیل شود، اما نه تنها چنین نشده، بلکه 40 سال است زیر بار سخت‌ترین و تاریخی‌ترین حمله‌ها و هجمه‌ها، قامت برافراشته، رشد کرده و روبه سرمنزل خورشید قد کشیده و بالیده.

دشمنی‌های عمیق و بسیار هوشمندانه‌ای که این سال‌ها در قالب تحریم و محدود کردن ایران شکل گرفت، به روشنی نشان از این واقعیت دارد که جمهوری اسلامی با همه فراز و فرودهایش، نظامی مردمی و مبتنی بر خواست و اراده مردم است و خاری است در چشم آمریکا، پس براندازی آن، آنقدر برای دشمنان مهم است که بیشترین سرمایه و انرژی را نه برای سرنگونی آن- که دیگر امیدی به آن ندارند- بلکه برای توقف این موج برآمده از متن مردم به‌کار می‌گیرند ولی بازهم نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود! آنها می‌کوشند اینگونه تصویر کنند که مردم از انقلاب بریده و خسته شده‌اند، پشت آن را خالی کرده‌اند و دیگر از آن شور، نشاط و هیجان خبری نیست!

فارغ از همه آمار و ارقام، فارغ از نتایج همه نظرسنجی‌های علمی که نتایجی دقیقا برخلاف خواست و میل باطنی آنها می‌دهد، می‌توان منتظر روز 22 بهمن ماند تا واقعیت همه خیال‌بافی‌های آنها را دید که در زیر پای مردم انقلابی لگدمال می‌شود.

این را نباید از نظر دور داشت که امید دشمن به القاء حس دلسردی در مردم، بیش از هر چیز مبتنی بر عملکرد ضعیف و بعضا باز کردن دروازه‌های مهم و حیاتی به روی دشمنان است.

شاید اگر آنها که امروز بر سر سفره انقلاب ،به تصدی منصبی مشغولند و کاری در دست دارند از یاد نمی‌بردند که وارث خون هزاران شهیدند، از یاد نمی‌بردند که روی آرزوی هزاران مادر و همسر و فرزند شهید به جایگاهی رسیده‌اند، اگر کمر به خدمت صادقانه به مردم می‌بستند و اگر…. همین کور سوی امید هم در دشمن شکل نمی‌گرفت و امیدش یکسره ناامید می‌شد.

شاید اگر مسئولان نظارتی و قضایی، چشم و گوش مردم بودند و دست مفسدین و خائنین را قطع می‌کردند، این‌همه دروغ و دغل علیه نظام در همان لحظه اول بی‌اثر می‌شد و مردم به این باور و یقین می‌رسیدند که دزد و خائن در ساختار ما جایی ندارد و خیلی زود رسوا و مجازات می‌شود.

گاهی غفلت، کوتاهی یا بازکردن در به روی دشمن، هزینه‌ای به قیمت انقلاب دارد. دستاوردهای نظام اسلامی قابل شمارش نیست، مردم هم این را می‌دانند ،کافی است مسئولان در عدالت و معیشت، «انقلابی عمل کنند» تا این همه تبلیغات مثل برف زیر آفتاب انقلاب آب شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا