بصیر

محصول تروریسم سعودی این بار در بیروت چیده شد

به گزارش بصیر از بلاغ، دو گروه تروریستی «داعش» و «جبهه النصره» که هر دو تحت حمایت عربستان سعودی قرار دارند و عربستان هم این حمایت را بخشی از وظیفه خود در ارتباط با سوریه قلمداد می‌کند، به محض آن که دریافتند عربستان هم در حال کنار آمدن با تداوم حکومت بشار اسد است، لبه حملات خود را متوجه وابستگان به عربستان در لبنان کردند و محصول اولین اقدام آنان کشته و زخمی شدن نزدیک به 80 نفر در بیروت غربی بود.

انفجار سنگین سه روز پیش بیروت غربی که در نوع خود بی‌سابقه بود، به کشته شدن یک مقام با سابقه لبنانی «محمد شطح» مشاور سعد حریری و وزیر سابق دارایی منجر شد. شطح در زمره شخصیت‌های فعال در لبنان به حساب نمی‌آمد، مشی سیاسی او مورد قبول اکثر شخصیت‌های سیاسی لبنان بود و لذا می‌توان با قاطعیت گفت او در لبنان یا سوریه، دشمنی نداشت تا برنامه‌ای برای کشتن وی تدارک دیده باشند بر این اساس به نظر می‌آید، انفجار اصولا با هدف به قتل رساندن شطح برنامه‌ریزی نشده باشد. اما در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:

1- بلافاصله پس از حادثه انفجار مهیب روز جمعه، انگشت رسانه‌ها و محافل وابسته به عربستان به سمت حزب‌الله لبنان نشانه رفتند این در حالی است که از یک سو حزب‌الله با چنین روشی که عده‌ای مسلمان بی‌گناه با یک بمب کشته شوند، بیگانه است و از سوی دیگر در شرایطی که جبهه مقاومت در حال سامان دادن و به پایان رساندن یک فتنه خونین در سوریه هستند و برای تحقق آن، به مرور کشورهای همسایه سوریه را از موضع خصومت نسبت به دولت دمشق به موضع بیطرفی سوق داده است، دست زدن به یک اقدام دارای ریسک (خطرپذیری) بالا به هیچ وجه منطقی نیست و وقوع چنین اقدامی از سوی یک جریان قوی با سابقه 30 ساله امکان‌پذیر نیست.

حزب‌الله در حوادث چند سال اخیر هم ثابت کرده که به شدت از ورود به درگیری‌های داخلی، علی‌ر‌غم توانمندی بلامعارض، اجتناب می‌کند. 
2- بعضی‌ها نظام سوریه را متهم به دخالت در این انفجار کرده‌اند. سعد حریری به طور ضمنی سوریه را عامل انفجار بیروت غربی معرفی کرد ولی به همان دلایلی که در رد نقش حزب‌الله ذکر شد، سوریه هم نمی‌تواند نقشی در این موضوع داشته باشد. اضافه بر این، توسل به چنین اقدامی در آن زمان که با حمایت جریان حریری و… روزانه صدها هزار قبضه سلاح از لبنان به سوریه منتقل می‌شد، منطقی‌تر بود در حالی که حتی در آن شرایط هم سوریه اقدامی علیه امنیت لبنان انجام نداد.

3- نظام تروریستی اسرائیل یکی از متهم‌های این اقدامات تروریستی است. بدون شک رژیم صهیونیستی از وخامت روابط بین بخش‌های مختلف لبنان از یک سو و وخامت روابط لبنان و سوریه از سوی دیگر نفع جدی می‌برد و سیاست‌های این رژیم هم بر مبنای طراحی یا حمایت از چنین اقداماتی قرار دارد. اما در عین حال این به معنای آن نیست که در هر اقدام تروریستی الزاما دستگاه‌های امنیتی و… آن نقش ایفا می‌کنند. با نگاه به این که اقدام تروریستی روز جمعه علیه یک مرکز حساس یا علیه یک شخصیت مهم و تاثیرگذار به اجرا درنیامده است و نیز با مقایسه این اقدام با اقداماتی که در ارتکاب آن توسط رژیم غاصب صهیونیستی تردیدی نیست- مثل حمله اخیر به یک مرکز نظامی در حومه دمشق و یا حمله اخیر به یک منطقه در بعلبک و یا عملیات ترور علیه شهید عماد مغنیه در 23 بهمن 1386 و حسان ‌اللقیس در 12 آذر 1392- درمی‌یابیم که این رژیم به احتمال زیاد به طور کلی پشت یک چنین اقداماتی قرار دارد ولی با نگاه به تفاوت‌ها می‌توان گفت سطح این عملیات نازل‌تر از آن است که دستگاه باتجربه رژیم غاصب، آن را مستقیما انجام داده باشد.

4- بعضی از گمانه‌زنی‌ها به سمت عربستان رفته است. بعضی گفته‌اند رژیم عربستان به دنبال ناکامی شدید در سوریه و بخصوص پس از شکست در اقدامات اخیر علیه دمشق به صورت دیوانه‌وار عملیاتی را در لبنان با هدف برگرداندن حزب‌الله به فضای داخلی لبنان به اجرا گذاشته است. بعضی از تحلیلگران، متهم شدن فوری حزب‌الله به دست داشتن در این اقدام از سوی محافل سیاسی و رسانه‌های وابسته به عربستان را مهمترین قرینه‌های دخالت دستگاه امنیتی سعودی تحت فرماندهی شاهزاده شرور- بندر بن ‌سلطان- دانسته‌اند. اما دلایلی وجود دارد که چنین احتمالی را تضعیف می‌کند.

این درست است که عربستان در مواجهه با تحولات نوعا کنترل خود را از دست می‌دهد و به اقداماتی دست می‌زند که در نهایت به ضرر او تمام می‌شود. نمونه‌های این اقدام را می‌توانیم در بحرین، عراق و… ملاحظه کنیم.

این هم درست است که عنان سیاست‌های امنیتی ریاض، اکنون به دست یک عنصر افراطی است که در غیاب پادشاهی، هزینه‌های زیادی را روی دست عربستان می‌گذارد، اما در عین حال انجام اقدام تروریستی در منطقه تحت نفوذ این کشور و در حالی که احتمال افشا شدن دست‌های عمل کننده زیاد است، چنین احتمالی را به شدت تضعیف می‌کند و از یک سازمان منسجم اطلاعاتی بعید به نظر می‌رسد. در واقع در این صحنه عربستان خود یک قربانی است. از سوی دیگر عربستان به خوبی می‌داند که حزب‌الله در زمین کسی بازی نمی‌کند تا با متهم کردن آن، قدرت درک و راهبری از حزب‌الله سلب شود.

حزب‌الله بارها از افتادن به دام چنین فتنه‌هایی اجتناب کرده است. مثلا شش سال پیش و و در ماجرای به شهادت رسیدن عماد مغنیه، حزب‌الله به اسنادی دست یافته بود که دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی به همراه دستگاه امنیتی عربستان سعودی این شخصیت برجسته را به شهادت رسانده‌اند ولی حزب‌الله در مواجهه با این موضوع و به منظور پرهیز از فرقه‌گرایی از اقدام متقابل علیه سعودی که حق حزب‌الله بود، خودداری کرد.

5- دو جریان تروریستی تحت حمایت عربستان یعنی «جبهه النصره» و «داعش» بیش از هر جریان دیگر به عنوان عامل اقدام تروریستی روز جمعه مورد توجه می‌باشند. اقدام تروریستی علیه جریان 14 مارس در واقع ابراز نارضایتی از انفعال آنان به حساب می‌آید. جدای از این که گروه «عبدالله عزام» یکی از شعب تروریستی تحت حمایت سعودی، مسئولیت خود در این انفجار را پذیرفت، همانگونه که مسئولیت انفجار مقابل سفارت ایران در بیروت را پذیرفت، شواهد و قرائن همه از نقش‌آفرینی آنان حکایت می‌کند. یکی از شواهد، ناپختگی عملیاتی است.

این ناپختگی یک بار در جریان انفجار مقابل سفارت ایران بروز کرد چرا که عدم پیش‌بینی توقف خودروهای عبوری که می‌توانند مانع حرکت خودروی بمب‌گذاری شده شوند به خوبی از نقصان طرح تروریستی آنان حکایت می‌کرد. در اینجا هم این انفجار اگرچه به کشته شدن 8 نفر و زخمی شدن حدود 70 نفر دیگر انجامید اما مقتولین و مجروحین – به جز یک نفر- از مردم عادی بودند و این موضوع به جای آنکه تأثیر مثبتی در پی داشته باشد تأثیر منفی بر جای می‌گذارد.

فاصله کم زمانی میان کشته شدن نزدیک به 70 نفر از جبهه النصره در جریان عملیات پاکسازی ارتش سوریه در شمال استان حمص و اقدام تروریستی بیروت غربی دلیل مهم دیگری مبتنی بر دست داشتن جبهه النصره در این اقدام است. کاملاً واضح است که گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره که گفته می‌شود تعداد کشته‌های آنان از مرز 10 هزار نفر فراتر رفته است، وقتی عقب‌نشینی عربستان و لبنان از حمایت خود را مشاهده می‌کنند به هراس می‌افتند چرا که مقامات لبنانی مرتبط با 14 مارس و مقامات سعودی وقتی عقب می‌نشینند یعنی زمان قربانی شدن مطلق آنان فرا رسیده است.

گروههای مزدور مسلح که با دریافت مبالغ کلان پول به سوریه سرازیر شدند تا مدتها از حمایت‌های آمریکا، فرانسه، انگلیس، عربستان، ترکیه، قطر، امارات و حتی لبنان برخوردار بودند. یک آمار بیانگر آن است که در سال 2012 و تا نیمه 2013 میلادی دست کم 20 کشتی حامل سلاح‌های مختلف در سواحل شمالی لبنان پهلو گرفته و سلاح‌ها به دست تروریست‌ها در سوریه رسیده است. این فقط یک قلم از آمار سلاح‌ها و اقدامات است و حال آنکه در طول این مدت مرزهای ترکیه و اردن نیز برای انتقال سلاح و سایر تجهیزات به کار گرفته شده‌اند.

عملیات استراتژیک القصیر که خرداد گذشته با محوریت حزب‌الله لبنان در شمال استان پهناور حمص به اجرا درآمد عملاً فعال‌ترین راه تسلیحاتی تروریست‌ها را مسدود کرد. پس از آن بود که مقامات ترکیه و قطر به این نتیجه رسیدند که پیروزی بر اسد از طریق نظامی امکان‌پذیر نیست و متحدان آن با تمام وجود از بقاء سوریه و اسد دفاع می‌کنند. جدا شدن قطر چندان مهم نبود ولی جدا شدن ترکیه که تا پیش از آن نقش زیادی در تقویت معارضین داشت، تعیین کننده بود چرا که جدا شدن ترکیه،‌اروپا را هم به تردید انداخت و در نهایت اروپا راه خود را از آمریکا و عربستان جدا کرد که این جدایی در جریان مخالفت کشورهای اروپایی با عملیات شهریور ماه آمریکا علیه سوریه به کمال رسید و البته عملیات آمریکا هم به دلایل دیگری متوقف گردید.

شکست سیاست حمله نظامی آمریکا به سوریه، آمریکا را هم از چرخه اقدام نظامی علیه دولت سوریه دور کرد پس از آن بود که سخنگوی کاخ سفید آمریکا رسماً اعلام کرد که سیاست ارسال سلاح به سوریه توسط کشورهای عربی باید متوقف شود و جان‌کری ضمن سفر به عربستان به مقامات سعودی گفت که ما در سیاست نظامی علیه سوریه شکست خورده‌ایم و لذا ناچار به تغییر سیاست خود در سوریه هستیم.

چیزی نگذشت که اولین نشانه‌های چرخش در سیاست امنیتی عربستان در مورد سوریه بروز و ظهور یافت این چرخش موضع ریاض ضمن آنکه عمق وابستگی سعودی‌ها به آمریکا را بر ملا کرد در عین حال این نکته را هم به وضوح نشان داد که فرماندهی اقدامات تروریستی در سوریه در دست آمریکایی‌هاست نه سعودی‌ها یا ترکیه و یا هر کشور دیگر. پس از این عربستان از راه‌اندازی یک گروه جدید تحت عنوان «جبهه‌الاسلام» خبر داد که ترکیبی از هفت گروه سلفی است.

مقامات سعودی اعلام کردند که با بسیاری از اقدامات داعش و جبهه النصره موافق نیستند و فتاوای روحانیون جوان این دو گروه را شرعی ندانسته و در نتیجه درباره اجازه دفن کشته‌های آنان در قبرستان مسلمین تردید دارند. این در حالی است که اولاً این روحانیون جوان، دانشجویان مدارس همین شیوخ وهابی بودند و ثانیاً از حمایت عبدالرحمن آل شیخ- مفتی‌اعظم عربستان- برخوردار بودند.

با این وصف می‌توان گفت به احتمال بسیار زیاد، انفجار روز جمعه بیروت در واقع اولین اقدام گروههای تروریستی تحت حمایت عربستان بود که با هدف انتقام از حامیان منفعل انجام شده است و به گونه‌ای نمونه‌ای از بازتاب پرورش تروریزم توسط عربستان و… به حساب می‌آید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا