امام علی(ع)، الگوی شهامت برای تمامی انسان‌های جهان و مصداق کامل اسوه حسنه

به گزارش بصیرنیوز، هر سال روز سیزدهم رجب بخاطر زادروز وصی نبی مکرم اسلام، مولای متقیان، امیرمومنان، پیشوای مسلمانان، نخستین امام شیعیان، ابوالسبطین، حضرت امام علی بن ابی طالب(ع) و جشن و شادمانی پیروان اهل بیت(ع)، در جمهوری اسلامی ایران به « روز پدر » نامگذاری شده تا از این طریق از پدران پرتلاش و زحمتکش این مرز و بوم که علاوه بر همت در تامین معاش و اسباب زندگی، نقش بسزایی در آشنایی فرزندان خویش با مکتب اهل بیت(ع) داشته و آنان را از انحرافات فکری و عقیدتی بازداشته و با نور اسلام و قرآن و مکتب حیات بخش اهل بیت(ع) آشنا و سیراب نمودند، تقدیر و تشکری به عمل آید. این سُنتی است حسنه و کرداری است خداپسندانه.

البته این نامگذاری بی‌دلیل نبوده و مستند روایی نیز دارد. زیرا رسول معظم اسلام حضرت محمد(ص) در روایتی خود و امام علی بن ابی طالب(ع) را پدران امت اسلام قلمداد نمود و فرمود:” أنا و علیٌّ أبوا هذه الاُمّه “، یعنی: من و علی پدران این امتیم. بدین جهت روز میلاد خجسته حضرت امیر مؤمنان(ع) به روز پدر نامیده شده است. شـنـاخت مردان بزرگ و شخصیت‌های الهی و آشنا شدن با ویژگی‌ها و خصوصیات روحی و اخلاقی آنان، زمینه تربیت و خودسازی را در ما فـراهم می‌کند و می‌توانیم در رسیدن به صفات متعالی و کمالات انسانی، آنان را الگوی خویش قرار دهیم.

در میان شخصیت‌های بزرگ جهان، علی(ع) از موقعیت فوق‌العاده‌ای بـرخوردار بـود که توانست با بهره‌مندی از الطاف خاص خداوند و قـرار گـرفـتن در شرایط مناسب تربیتی، استعدادهای خود را شکوفا کـرده و در همه ابعاد به اوج قله کمالات انسانی برسد و مظهر همه خوبی‌ها شود که در حق او می‌توان گفت:

کـتـاب فـضل تو را آب بحر کافی نیست      که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم

نگاهی کوتاه به زندگی سراسر افتخار امیرمومنان علی(ع) ما را به ایـن حـقیقت آشنا می‌سازد که فضایل و کمالات علی(ع) چون اقیانوس وسـیـع و عـمـیقی است که شناگران ماهر هم نمی‌توانند به عمق آن رسـیـده و گـوهـرهـای درخـشـان آن را بیرون بیاورند. شخصیت فوق‌الـعـاده حضرت علی(ع) باعث شده تا تمام دانشمندان و نوابغ بزرگ لب به ستایش او بگشایند. علامه محمدتقی جعفری(ره) می‌نویسد:

(در نـتـیجه تحقیقات و بررسی‌های همه‌جانبه‌ای که از آغاز ظهور اسـلام تاکنون درباره شخصیت امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) چه بـه وسـیـلـه مـشـاهـده کـنندگان معاصر او و چه بعدها به وسیله مـتـفـکـران صـاحب نظر اسلامی و دیگر ملل صورت گرفته، این حقیقت پـذیـرفـته شده است که شخصیت علی(ع) چنان که در قلمرو مکتب های الـهـی (مـنـهای نبوت) در ردیف پیامبرانی مانند ابراهیم، موسی، عـیـسـی، محمد (صلوات الله علیهم) قرار دارد، هم چنان در قلمرو پـیـش تـازان کـاروان انـسانی که تکامل در انسانیت را هدف گیری نموده‌اند، در صف اول جای گرفته است.)

علی کیست و راز عظمتش چیست؟

پدر علی(ع) ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد(س) است. زندگی ایشان از زمـان تولد با شگفتی‌های زیادی همراه بود. عموم عالمان شیعه و گـروهی از دانشمندان اهل سنت نوشته‌اند: علی(ع) در خانه کعبه زاده شد.

ای بارگهت قبلگه اهل نیاز       وی روضه حضرت تو خلوتگه راز

در خانه کعبه زادی و زادگهت   شد قبله مسلمین به هنگام نماز

ایـن خـانـه زاد مـعبود، روز به روز و مرحله به مرحله با شرایط خـاصـی روبرو می‌شد که تاییدات الهی و امدادهای غیبی زمینه رشد معنوی و تکامل انسانی را برایش فراهم می‌ساخت. در شش سالگی او، قـریـش دچـار تنگنای اقتصادی و مشکلات زندگی گردید. ابوطالب پدر امـام عـلـی(ع) نیز به علت عیال‌مندی در مضیقه قرار گرفت. رسول خـدا(ص) بـه عـمـوی خـود عباس پیش نهاد داد که بعضی از فرزندان ابـوطـالـب را نـگه داری کنند تا باری از دوش وی برداشته شود و خـود، عـلـی(ع) را بـرگزید و عباس، جعفر را. این کار سبب شد تا عـلـی(ع) تـحت تربیت مستقیم پیغمبر اکرم(ص) قرار گیرد و هر روز یـکـی از صـفات پسندیده او را بیاموزد. چنان که خود فرمود: … او (پـیامبر) هر روز یکی از صفات پسندیده اش را بر من آشکار می‌‌کرد و مرا می فرمود که به او اقتدا کنم….

در سـایـه پـرورش مـربـی والامقامی چون شخص پیامبر از او انسانی سـاخته شده بود که سرلوحه زندگیش، عشق و ایمان به خدا بود. لذا او نـخـسـتـین مردی بود که دعوت اسلام را لبیک گفته و به پیامبر ایـمان آورد. بهترین گواه این مطلب سخن خود حضرت است که فرمود:

روزگـاری جـز خـانـه‌ای کـه رسول خدا(ص) و خدیجه و من در آن می‌زیـسـتیم، اسلام در خانه دیگری نبود، نور وحی و رسالت را به چشم خـود مـی‌دیـدم و عـطر نبوت را استشمام می‌کردم.

هنگامی که وحی نـازل مـی‌شـد مـن صدای ناله شیطان را می‌شنیدم، می‌پرسیدم: یا رسـول الـله! این صدای چیست؟ می‌فرمود: صدای شیطان است، از این کـه او را بپرستند نومید شده است; تو هم می‌شنوی هرچه را من می‌شنوم و می‌بینی آن چه را من می‌بینم، جز آن که تو پیامبر نیستی ولی تو وزیر منی و تو به راه خیر می‌روی.

ایـمـان راسـخ عـلی(ع) که از او فداکاری بی‌نظیر ساخته بود، در صـحنه امتحان‌های بزرگ افتخاراتی نصیب وی کرد و او را از همگان مـمـتاز ساخت. هنوز در عنفوان جوانی بود که قضیه (لیله المبیت) برگ درخشانی بر کتاب زندگیش افزود. شبی که مشرکان قریش از در و دیـوار خـانـه پـیامبر(ص) بالا رفتند تا او را در بستر بکشند به نـاگـاه دیـدند کسی غیر از پیامبر(ص) در بستر خوابیده و او کسی جـز عـلی(ع) نبود که خود را برای رضای خدا و دفاع از پیامبر(ص) در مـعرض خطر جدی قرار داده بود و بدین جهت خدایش این جان بازی و فـداکـاری او را سـتـوده فـرمـود: و از مردم کسی است که برای خـشـنـودی خـدا جـان خـویـش را فدا می‌کند و خدا به این بندگان مهربان است.

پس از مهاجرت مسلمانان به مدینه هم که به آنان اجازه دفاع داده شـد، عـلـی(ع) در هـمـه غـزوات چـون سربازی فداکار شرکت کرد و هـمـواره پـیـشـاپیش سپاه اسلام بر دشمن می‌تاخت. او در راه حفظ اسـلام و مـصـالـح مـسلمانان از هیچ کوششی دریغ نداشت و در تمام مـوضـع گـیـری‌هـا به همین هدف توجه می‌کرد. با این که در زمان پـیـامـبـر(ص) یـکه تاز میدان‌های نبرد بود و برای پیروزی اسلام شـمشیر می زد و از هیچ دشمنی نمی‌هراسید، پس از رحلت پیامبر(ص) وقـتـی دیـد عـده‌ای حق او را نادیده گرفته و مانع رسیدن وی به خـلافـت شـدند، خود را سر دو راهی حساسی دید: یک راه، جنگیدن با مـخـالـفـان و بـه دسـت گـرفـتن قدرت و رسیدن به حق خود که خطر پـراکـنـدگـی مسلمانان و بازگشت از دین را به دنبال داشت و راه دیـگـر، گـذشـتـن از حق مسلم خویش و حفظ اسلام و وحدت مسلمانان. عـلـی(ع) راه دوم را بـرگـزیـد و سـختی‌های آن را به جان خرید.

الـبـتـه ایـن بـدان مـعـنا نیست که از مطالبه حق خویش و اظهار مـظـلـومـیت و روشنگری افکار عمومی سرباز زده باشد بلکه در هر فـرصـتـی که دست می‌داد، شایستگی و حقانیت خود را ابراز می‌کرد امـا دسـت به شمشیر نبرد و قیام نکرد: بلکه با سکوت حساب شده و منطقی خویش در حفظ اسلام کوشید.

چـنان که در سخنی به این حقیقت اشاره کرده فرمود: (وایم الله لـولا مـخـافـه الفرقه بین المسلمین وان یعود الکفر ویبور الدین لـکـنـا عـلی غیر ماکنا لهم علیه: به خدا سوگند، اگر بیم تفرقه مـیـان مـسـلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار من با آنـان طـوری دیـگـر بـود). و در جایی دیگر فرمود: دیدم صبر از تـفـرق کـلـمـه مـسـلمانان و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مـسـلـمـانند و دین مانند مشکی که تکان داده می‌شود کوچک‌ترین سستی تباهش می‌کند و کوچک‌ترین فردی آن را وارونه می‌سازد.

پیدا است علی(ع) همان طوری که در گذشته با جهاد و شمشیر در حفظ اسـلام مـی‌کـوشید، اینک با سکوتی تلخ در فکر حفظ اسلام است. ابن ابـی الـحـدیـد داستانی را نقل می‌کند که گویای این حقیقت است:

(روزی فـاطـمـه(س) عـلـی(ع) را بـه قیام فراخواند، در همین حال فـریـاد مـوذن بـلـند شد: ساشهد ان محمدا رسول اللهز علی(ع) به زهـرا فـرمـود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه، فرمود: سخن من جز این نیست.)

عـلی(ع) برای پست و مقام ارزشی قائل نبود و آن را فقط به عنوان ابزاری برای احقاق حقوق مظلومان و سرکوب ستم گران می‌پذیرفت.

لـذا از هـمان روزهای نخستین که مسلمانان پس از کشته شدن عثمان بـا او بـیعت کردند، برنامه حکومت خود را براساس خدامحوری اعلام کـرد و فـرمود: بیعت شما با من کاری نبوده که به تصادف یا بدون انـدیشه صورت پذیرفته باشد، کار من با شما یکی نیست، من شما را برای انجام کارهای خدایی می‌خواهم و شما مرا برای منافع خود می‌خـواهـید. ای مردم مرا یاری کنید هرچند خلاف میلتان باشد. سوگند بـه خد، که حق ستم دیده را از ستم گر می‌ستانم و مهار در بینی سـتـم گـر کـرده چـون شتر می‌کشانم تا او را به آبشخور حق برم، اگرچه رفتن به آن را ناخوش دارد.

ایـن ایـمـان ثـابت و صلابت در حق و عدالت‌خواهی و ستم‌ستیزی هم چـنان در او بود تا هنگامی که جانش را در این راه فدا کرد و در محراب عبادت به فوز عظیم شهادت نایل آمد.

میسر نگردد به کس این سعادت    به کعبه ولادت به مسجد شهادت

الگوی انسان کامل از دید حضرت علی(ع)

آن کس که در عیب خود بنگرد، از عیب‌جویی دیگران باز ماند، و کسی که به روزی خدا خشنود باشد، بر آنچه از دست رود اندوهگین نباشد، و هر کسی که شمشیر ستم برکشد با آن کشته شود، و آن کس که در کار ها خود را به رنج اندازد خود را هلاک سازد، و هر کس خود را در گرداب‌های بلا افکند غرق گردد، و هر کس به جاهای بدنام قد گذاشت متهم گردید. و کسی که زیاد سخن گوید زیاد هم اشتباه دارد و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیا او اندک است، و آن که شرم و حیاء او اندک است، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود و کسی که پرهیزکاری او اندک باشد دلش مرده، و آن که دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد کرد. و آن کس که زشتی‌های مردم را بنگرد و آن را زشت بشمارد، سپس همان زشتی‌ها را مرتکب می‌شود، پس او احمقی واقعی است. قناعت مالی است که پایان نیابد، و آن کسی که فراوان به یاد مرگ باشد در دنیا به اندک چیزی خشنود است، و هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او محسوب می‌شود جز به ضرورت سخن نگوید.

علی علیه السلام بی‌کرانِ عروجِ کمال انسان تا اوج عرش خداوندی است. او نخستین بشارت خداوندی پس از پیامبر است و ادامه دهنده جاده‌ای که او در طول سال‌هایی پر مشقت، به سمت یگانه پرستی گشوده بود. نگاهش، تصویر مردانگی و راستی است و کلامش زندگی. آنچنان که نهج البلاغه را که می‌گشاییم، بارانی از معرفت سر و روی جانمان را شست وشو می‌دهد.

امیرالمؤمنین علی(ع) الگوی همیشگی است که می‌توان همه کمالات را در او سراغ گرفت و بدان‏ها اقتدا کرد. آن حضرت نه ‏تنها از آنِ شیعیان که الگوی همه مسلمانان و جمله آزادگان است. امام علی(ع)، تجسم ارزش‌‏های دینی و اسلام مجسّم است، انسانی در اوج عرفان، عبادت، سلوک و در عین حال سیاست‏مدار و جامعه‌‏ساز. شدت عمل را با رحمت و عطوفت به مؤمنان آموخت؛ اهل مداهنه نبود و هیچ‏گاه حقیقت را قربانی مصلحت نکرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا