حاجی بصیر؛ پاسداری که عاشق بسیج بود/ “حسین” از تولد تا شهادت در مسیر پاسداری از مکتب حسینی
حاج حسین بصیر نامی است که در سالهای پس از جنگ تاکنون بسیار شنیده شده و از آن با عناوینی چون سردار ملی، حاجی بصیر، فرمانده خطشکن و نام های دیگر یاد میشود.
به گزارش بصیرنیوز، حاج حسین بصیر نامی است که در سالهای پس از جنگ تاکنون بسیار شنیده شده و از آن با عناوینی چون سردار ملی، حاجی بصیر، فرمانده خطشکن و نام های دیگر یاد میشود.
وی در شب شام غریبان عاشورای حسینی سال ۱۳۲۲ در یکی از روستاهای فریدونکنار بهدنیا آمد و اولین فرزند زوج “محمد حسن بصیر” و سیده “سکینه طیبینژاد” بوده و به خاطر اینکه در شام غریبان شهادت امام حسین(ع) بهدنیا آمد پدر بزرگوار ایشان نامش را حسین نهاد.
مرحوم محمدحسن بصیر و مرحومه سیده سکینه طیبینژاد پدر و مادر شهید حاج حسین بصیر
“حسین” در مهر ماه سال ۱۳۲۹ در سن هفت سالگی به مدرسه فرستاده شد و دوره 6 ساله ابتدایی نظام قدیم را در مدرسه “سنایی” فریدونکنار گذراند و بعد از اتمام دوره ششم ابتدایی نظام قدیم، ترک تحصیل کرد و نزد یکی از بستگانش در بابل به آهنگری مشغول شد و در کنار این کار به پدرش در امور کشاورزی کمک میکرد.
اول شهریور ۱۳۴۱ برای انجام خدمت وظیفه به تهران اعزام شد و در آنجا بهدلیل فعالیتهای سیاسی و پخش اعلامیههای امام خمینی(ره) به پادگان منظریه قم تبعید و شرایط سخت و دشوار خدمت سربازی را در اول شهریور ۱۳۴۳ به پایان رساند.
در سال ۱۳۴۶ در 24 سالگی با خانم “آمنه براری” ازدواج کرد و پس از سه سال کار در شرکت باطریسازی وزارت جنگ بهعلت فعالیتهای سیاسی در اول مهر سال 53 از کار اخراج و به زادگاهش فریدونکنار بازگشت و مشغول آهنگری شد.
او به طور گسترده علیه رژیم پهلوی مبارزه میکرد و به همین خاطر چندبار دستگیر و روانه زندان شد، درسال ۱۳۵۷ برنامه راهپیمایی فریدونکنار را با تظاهرات مردم در تهران هماهنگ میکرد و در شهر هسته مبارزه و راهپیمایی را سازمان میداد.
از شروع جنگ تحمیلی تا ۳۰ دی ماه ۱۳۵۹ در جبهه حضور داشت و بعد از دو ماه مراجعت به زادگاهش بار دیگر در اول فروردین ۱۳۶۰ به جبهه اعزام شد.
حسین از اول فروردین تا پنجم تیرماه ۱۳۶۰ در مناطق مرزی بود و در عملیات طریقالقدس و فتح بستان شرکت داشت و پس از این عملیاتها برای مدت کوتاهی بازگشت. اما بار دیگر در ۸ بهمن ۱۳۶۰ به جبهه اعزام و تا شهریور ۱۳۶۲ بهعنوان بسیجی و به طور مستمر در جبههها بود.
در این مدت به عنوان جانشین فرمانده گردان در لشکر ۲۵ کربلا انجام وظیفه میکرد و در عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، محرم و والفجر مقدماتی شرکت کرد.
در 28 شهریور ماه ۱۳۶۲ در منطقه جنگی به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و از آن پس فرماندهی گردان یا رسول(ص) لشکر کربلا را عهدهدار شد، یکی از همرزمانش میگوید: “به ندرت لباس فرم سپاه را میپوشید و بسیاری از زمانها لباس خاکی بسیجیان بر تن داشت”.
در عملیات والفجر ۴ به سمت جانشینی تیپ یکم ویژه ۲۵ کربلا منصوب و پس از آن در عملیات والفجر ۶ نیز با همین مسئولیت شرکت کرد و بر اثر اصابت ترکش مجروح شد.
در سال ۱۳۶۳ با تقلیل بعضی از تیپهای لشکر، فرماندهی گردان یا رسول(ص) را بهعهده گرفت و در همین سال به زیارت بیتاللّه الحرام مشرف شد.
یکی از ویژگی های حاج بصیر این بود که وقتی حضور در جبهه و عملیات ضرورت داشت آن را با هیچ چیزی عوض نمیکرد حتی در جریان ازدواج دختر اولش “فرشته” با ”مرتضی جباری” که او هم یکی از رزمندههای جنگ بود و بعدها شهید شد شرکت نکرد و در جبهه بود.
اهمیت به حفظ بیتالمال و صمیمیت با نیروهای تحت امر به گفته همرزمان حاج بصیر از مهمترین ویژگیهای وی بود که همیشه در او وجود داشت.
پس از عملیات قدس، گردان یا رسول(ص) به عنوان گردان نمونه، مامور ادغام در لشکر ۷۷ خراسان شد و بعد از اتمام ماموریت، نیروهای گردان برای آموزش غواصی و کسب آگاهی برای انجام عملیات والفجر ۸ به منطقه “بهمنشیر” انتقال پیدا کردند که بصیر شخصاً آموزش نیروها در رودخانه را بر عهده داشت و در همین زمان به فرماندهی یکی از تیپهای عملیاتی لشکر ویژه ۲۵ کربلا منصوب شد.
بعد از تصرف شهر فاو حاج حسین به فرماندهی محور عملیاتی منصوب و بهصورت شبانهروزی دوشادوش رزمندگان در منطقه عملیاتی حضور داشت که در همین حین بر اثر اصابت ترکش به قفسه سینه و بازو مجروح شد.
در عملیات کربلای ۵ یک دسته شانزده نفری به اتفاق حاجی بصیر که فرمانده محور عملیات بود برای نجات گردان نصر از محاصره دشمن به سوی نوک شمشیری دریاچه ماهی حرکت کردند، آنها در داخل کانال که عرض آن حدود 30 سانتیمتر بود با تمام توان جنگیدند تا اینکه مهماتشان به اتمام رسید.
در این عملیات مرتضی جباری داماد حاج بصیر، فرمانده گردان عاشورا در شلمچه به شهادت رسید. حاجی در مراسم بزرگداشت سومین روز شهادت در مجلس عزای او حضور یافت و در سخنان کوتاهی اعلام کرد : “خدا را شاهد میگیرم که به خاطر شرکت در این مجلس عزا برای اینکه در مراسم بزرگداشت دامادم شرکت کنم جبهه را ترک نکردهام، بلکه به امر فرمانده لشکرم در اینجا حضور پیدا کرده تا شما مردم شهید پرور و دوستان مرتضی و جوانان غیور این سامان را به سوی جبهه حماسه و شرف فراخوانم.” این سخنان موجب شد تا جمع زیادی از بسیجیان فریدونکنار به سوی جبهه اعزام شوند.
حاج بصیر در ۱۹ فروردین ۱۳۶۶ به قائم مقامی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا منصوب شد و در عملیات کربلای ۸ شرکت کرد. در این عملیات دو همرزم او سردار محمد حسن قاسمی طوسی و سردار حمیدرضا نوبخت به شهادت رسیدند.
نقل است که حاج بصیر قبل از هر عملیات یکی از معصومین را در خواب میدید و برای تقویت روحیه بسیجیان و رزمندگان آن خواب را برای آنان تعریف میکرد و بعد از آن نوحهای میخواند تا رزمندگان با معنویت بیشتری در عملیات شرکت کنند.
قبل از عملیات کربلای ۱۰ برادرش هادی به او می گوید : “چرا در این عملیات برای رزمندگان خوابی را تعریف نکردی؟” حاجی گفت : “قبل از این عملیات هیچ خوابی ندیدم و این نشانه آن است که این بار میخواهم خودم به کنار امام حسین(ع) بروم و برای این لحظه روزشماری میکنم.” در شب عملیات شیشه عطری از جیبش بیرون آورد و به سر و صورت تک تک افرادی زد که با او وداع میکردند و به آنها میگفت : “اگر به فیض شهادت نائل شدید ما را فراموش نکنید؛ ما از شما التماس دعا داریم.”
حاج بصیر در سال ۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۱۰ در ارتفاعات برفگیر ماووت حضور داشت و سرانجام در ۲ اردیبهشت ۱۳۶۶ در شب عملیات کربلای ۱۰ بر فراز ارتفاعات ماووت خمپارهای بر سنگر او فرود آمد و حاج حسین بصیر در سن 45 سالگی بعد از هفت سال حضور مستمر در جبهههای نبرد به شهادت رسید. پیکر شهید حاج حسین بصیر در میان انبوه جمعیت سوگوار تشییع و در گلزار شهدای فریدونکنار به خاک سپرده شد.
به گزارش بصیرنیوز، سردار حاج حسین بصیر که همزمان با شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) چشم به جهان گشود، پس از عمری مجاهدت و پاسداری از اسلام و ارزشهای انقلاب، در دوم اردیبهشت ماه که مصادف با سالروز تشکیل سپاه پاسدارن بود به فیض شهادت نائل آمد.