“مَش نوروز”، از کارگری و نگهبانی برای مردم تا شهادت در راه خدا/نماز اول وقت خانواده یزدانخواه را به اوج سعادت رساند
شهید نوروزعلی یزدانخواه کناری که در فریدونکنار معروف به "مَش نوروز" بود سومین فرزند یدالله یزدانخواه و فاطمه بابایی در دومین روز از بهمن ماه سال 1309 درخانوادهای کشاورز و مومن چشم به جهان گشود.
به گزارش بصیرنیوز، یکی از افتخارات شهرستان فریدونکنار شهید نوروزعلی یزدانخواه است که پدر چهار شهید دوران انقلاب و دفاع مقدس بوده و امسال بهعنوان شهید شاخص کارگری استان مازندران انتخاب شد.
به همین بهانه گوشهای از زندگی این شهید والامقام را به قلم تحریر درآوردیم تا بتوانیم ادای دینی هرچند کوچک به مقام آن شهید داشته باشیم.
کار و قرآن عجین شده با مَش نوروز از دوران کودکی
شهید نوروزعلی یزدانخواه کناری که در فریدونکنار معروف به “مَش نوروز” بود سومین فرزند یدالله یزدانخواه و فاطمه بابایی در دومین روز از بهمن ماه سال 1309 درخانوادهای کشاورز و مومن چشم به جهان گشود.
نوروزعلی از کودکی برای کمک به اقتصاد خانواده در زمینهای کشاورزی همراه پدر مشغول کار بود و علاوه بر کار کردن همراه با دوستان و هم سن وسالهای خود در هیئتهای قرآنی نیز فعالیت داشت.
مَش نوروز در 26 سالگی طی مراسمی ساده با دختری به نام شهربانو ثمنی زندگی خود را آغاز کرد که نتیجه ازدواج آنها 11 فرزند (هفت دختر و چهار پسر) بود.
خواندن نماز اول وقت و کسب روزی حلال، رمز عاقبت بخیری
یکی از ویژگیهای فردی مَش نوروز اخلاق نیکو و خواندن نماز اول وقت بود که حتی به فرزندان خود سفارش میکرد اگر رضایت پدرش را میخواهند باید همیشه و در همه حال نمازشان را به موقع بخوانند.
نوروزعلی فردی زحمتکش بود که تا قبل از پیروزی انقلاب یک بقالی ساده داشت و از این راه امرار معاش میکرد و روزی حلال بر سر سفره خانواده خود میگذاشت و معتقد بود که روزی حلال زمینه را برای رشد فضیلتهای اخلاقی و سرانجام عاقبت به خیری فرزندان به همراه دارد.
مَش نوروز 45 ساله بود که در نگهبانی شهرک خانه دریا استخدام شد تا همچنان به عنوان یک کارگر به امرار معاش بپردازد.
شهادت سه فرزند طی سه سال کمر پدر را شکست!
طوبی و خدیجه دو دختر مَش نوروز بودند که همزمان با سال 57 در تظاهرات انقلاب به دست دژخیمان پهلوی به درجه شهادت میرسند.
سال 60 بود که نوروزعلی خبر شهادت یکی دیگر از فرزندان خود را می شنود و این بار فراغ پسر 18 ساله اش قربانعلی بسیار کمرشکن بود.
عزم رفتن به جبهه فصل جدیدی از زندگی مَش نوروز
مَش نوروز با وجود به شهادت رسیدن دو دختر بیگناه و یک پسر، اما دست از مبارزه برنداشت و اوج قصه او رفتنش به جبهه بود.
نوروزعلی یزدانخواه پس از شهادت پسرش نه تنها دست از مبارزه برنداشت بلکه دلباخته انقلاب و اسلام شد و به دنبال رفتن به جبهه بود.
پسر کوچکترش رحیم که برای وضعیت خانواده خود نگران بود به پدر اصرار میکرد که او در منزل بماند و خودش به جای پدر راهی جبهه شود اما تقدیر این بود که پدر و پسر باهم به راهی مناطق جنگی شوند.
مَش نوروز در سالهای 61 تا 65 چندین بار به مناطق جنگی جنوب و غرب اعزام شد که در مجموع 17 ماه در جبههها حضور پیدا کرده و در این مدت به افتخار جانبازی هم نائل شد.
سال 65 نقطه رهایی مَش نوروز از این دنیا!
پس از چندین بار که پدر و پسر باهم به جبههها اعزام شده بودند این بار انگار به دلشان افتاده بود که شاید برگشتی در کار نباشد برای همین باهم بحث داشتند که یک کدام به جبهه بروند اما مادر خانواده که دلداده امام و انقلاب بود رضایت داد که همسر و فرزند باهم به جبهه بروند.
روز پنجشنبه چهارم دی ماه سال 65 در عملیات کربلای چهار در منطقه امالرصاص که درگیری سختی بین رزمندگان اسلام و نیروهای بعث عراق بهوجود آمده بود، مَش نوروز قصه ما به شهادت میرسد و فرزند او درحالی که پیکر پدر را به محلی امن برده بود اما خود وارد کارزار شد که او هم پس از دقایقی به فیض شهادت نائل آمد.
این پدر و پسر که رفتنشان به جبهه و شهادتشان باهم گره خورده بود انگار قول و قرارهایی گذاشته بودند، چراکه پس از شهادت به علت پیشروی دشمن، رزمندگان اسلام نتوانستند پیکر شهیدان نوروزعلی و رحیم یزدانخواه را به منطقه خودی بازگردانند و پیکر این پدر و پسر پس از دو سال و 20 روز که مفقودالاثر بودند شناسایی شد و باهم به خاک سپرده شدند.
قصه شهید نوروزعلی یزدانخواه که یکی از شهدای پرافتخار جامعه کارگری کشور عزیزمان است میتواند الگوی مناسبی برای اقشار مختلف باشد تا راه و رسم آنها را خط مشی زندگی خود قرار دهیم.
به گزارش بصیرنیوز، اگر امروزه شاهد آرامش و امنیت بسیار مطلوب در کشور هستیم به همین آسانی به دست نیامده بلکه هر چه داریم از خون شهیدان یزدانخواه و تمامی شهدای طول دوران انقلاب اسلامی است.
امید که رهرو راهشان باشیم.
گزارش-سمانه سراج