مازندران و انتظاراتش از پایتخت 4

بصیر، در برنامه تحویل سال یکی از شبکه های سیما و در لحظهای پربیننده مجری برنامه از بازیگر نقش اول سریال “پایتخت” دعوت کرد تا در کنار او حاضر شود.
بعد از حضور بازیگر نقش “نقی معمولی”، مهمان دیگری هم به جمع این دو نفر اضافه شد. این مهمان یک نوجوان ساده دل و بیآلایش مازندرانی بود که در کلاس درس در پاسخ به سوال معلم ، با استرس فراوان تنها کلمات سوال را بر زبان ادا نموده بود. فیلم این پرسش و پاسخ در سطح وسیعی منتشر میشود که البته همین انتشار عاملی شد تا نوجوان مذکور از درس و مدرسه گریزان شده و به کارگری و امرار معاش در مزارع و ساختمانها روی آورد.
او، که در میان مردم به “بیژن استرس” و نیز “بیژن شیب” شهره شد، اینک در حرفه خود به استاد کاری حرفهای بدل گشته و از این طریق برای خانواده خود لقمه نانی حلال در میآورد. شاید تا اینجای کار همه چیز طبیعی به نظر برسد، اما وقتی بازیگر و نویسنده اصلی سریال “پایتخت” از بازیگری نوجوان مذکور در “پایتخت4” خبر میدهد باید به این نکته توجه نمود که این حضور همزمان یعنی در یک سو بازیگری که بدترین توهین و تمسخر را نثار مردم عزتمند مازندران نموده و در یک سوی دیگر نوجوان از همین دیار که تمسخر و توهین او را از تحصیل دور کرده است، کاملا حساب شده و برنامهریزی شده بود تا جلوه دیگری از نامهربانی نسبت به مردم گرانقدر مازندران به نمایش درآید. به نظر می رسد در این مورد میتوان به نکات زیر اشاره نمود:
1_ مقام معظم رهبری در عیادت کارگردان سریال پایتخت از ایشان، پرداختن به سوژه بومی و با دیالوگ غیر مقلدانه از غرب در سریال پایتخت را مورد تائید و تشویق قرار دادند، که برآیند فرمایشات کوتاه معظمله در مورد این سریال اگر با رعایت حفظ حرمت و شأن اقوام و قومیتها و ساکنان مناطق مختلف کشور کثیرالاقوام ایران اسلامی توأم شود، فوقالعاده مفید و بالنده خواهد بود و تامینکننده نظرات فنی و کارشناسی و دقیق رهبر معظم انقلاب خواهد بود. در همین چهارچوب باید از جاذبههای کلامی و بصری این اقوام هم بهره برد و به سریالهایی از این دست، جلوههای ویژه بخشید مشروط بر آین که اقوام و نژادها مورد تحقیر و سخره قرار نگیرند.
کسی مخالف خنداندن مردم عزیز ایران اسلامی نبوده و نیست و اتفاقا بر آن تاکید فراوان هم داریم، اما جان سخن در این است که خنداندن دیگران به چه قیمت و قدری باید اتفاق افتد؟. این که مردمی به سخره گرفته شوند آیا میتواند دلیل منطقی و عقلی برای این موضوع محسوب شود؟! براستی بر اساس کدام حجت ملی و اعتقادی، برخی جرات استهزا دیگران با هدف خنداندن مردم را به خود میدهند؟!
سریال پایتخت در سه گانه قبل، از نامهربانی نسبت به فرهنگ و رفتار مردم مازندران دریغ نورزیده است. در مجموعه اول سمبل اعتقادات مردم علوی مازندران را فردی پریشان احوال و دارای اختلال حواس معرفی کرده، که البته همچنان هم به لطف مدیران عالی! صدا و سیما ادامه دارد. در سری دوم آن، به بهانه معرفی یکی از صنایع اعتقادی مردم این سرزمین، نامهربانی نسبت به زبان و شخصیتپردازی مازندرانیها ادامه یافت، و البته در سری سوم هم به ورزش اول مازندران، که افتخاری برای ایران و جهان اسلام است،به دیده طنز نگریسته که حقیقتا جای تشکر فراوان دارد.
با توجه به پخش سری چهارم در ماه مبارک رمضان، از هم اکنون باید دلواپس نامهربانیهای دیگر در حوزه اعتقادات مذهبی و آداب مرسوم مردم مازندران در ماه مبارک رمضان بود. آداب و رسومی که باعث فخر این مردم ولایتمدار و دین باور است.
2_متاسفانه هر بار که این مجموعه پخش میشود، آقایان در پاسخ به انتقادات عنوان میکنند که مردم مازندران هیچ مخالفتی با این مجموعه نداشته و عوامل ساخت این مجموعه را پذیرا هستند. در این ارتباط باید ابتداء از توجه به مازندران و معرفی شاخصهای فرهنگی آن، تقدیر و تشکر کرد و گفت اولا مردم مازندران بسیار نجیب هستند. اینکه اعتراض و انتقاد خود را علنی نکرده و سعی میکنند تا حد ممکن این اعتراضات و انتقادات را خیلی عریان نکنند، نافی مسئولیت صدا و سیما در تکریم اقوام و فرهنگهای مختلف نبوده و نمیتواند باشد. ثانیا پذیرائی گرم مردم مازندران از عوامل سریال به هنگام ساخت این مجموعه در برخی نقاط استان از جمله شیرگاه و سوادکوه، نشان از ادب مهمانپذیری این مردم صادق دارد.
مردم این دیار افرادی مهماننواز و مهمان دوست هستند و در هیچ مقطع تاریخی نمیتوان مشاهده کرد که این مردم دست رد به سینه مهمانها زده باشند. حال جای این نکته نیست که ای دوستان هنرمند! آیا پاسخ مهماننوازی و مهمانپذیری این مردم عزیز را باید با کم دقتی داد؟! اینکه این مردم گرانقدر از گل نازکتر نگفته و نخواهند گفت، نباید باعث میدانداری و میداننمائی جماعتی شود که از هنر و هنرمندی دقت ظریفانه و احترامآمیز را مورد توجه جدی خود قرار ندهند.
3_ در هر سریال طنز در کنار شخصیتهای طنز ، افرادی جدی و البته به عبارتی کار درست از همان صنف و از همان جغرافیا حضور داشته و به عبارتی سریال طنز را بالانس میکنند. در همین طنز “در حاشیه” در کنار پزشکان متخلف ، پزشکان متعهد هم به تصویر کشیده شدهاند که تا تمسخر جامعه پزشکی تلقی نشود با این حال جامعه پزشکی کشور به شدت به این سریال واکنش نشان داده و خواستار توقف آن شدند که با توجه به اتمام زودهنگام آن ، به نظر میرسد موفق هم شدهاند. در سریال “پایتخت” برخی از مازندرانیها افرادی….! معرفی شدهاند.
همسر نقی که تقریبا اعمال و رفتارش نسبت به دیگران منطقیتر است با فارسی روان و سلیس سخن میگوید اما در مقابل، کسانی که بعضا حرکاتی …! دارند، دارای لهجه مازندرانی هستند. واقعا هنر کارگردان و تهیهکننده میتوانست به گونهای بدرخشد که بین طنز و رعایت حرمت لهجه مازندرانی، نوعی عمل میکرد که تداعیگر بی حرمتی به لهجه و شخصیت سمبلیک این استان نمیشد.
4_ نامهای مورد استفاده در نامگذاری شخصیتهای این سریال باید به گونهای باشد که این معنا را تداعی نکند که نامهای دینی دارای شخصیتهایی سبک مغز و غیرطبیعی، و دارندگان نامهای دیگر، اشخاصی نرمال و متعادل هستند.
امید میرود در بخش چهارم سریال پایتخت به این نکته مهم که با اعتقادات دینی مازنیها مرتبط است، توجه بیشتری شود.
5_ و آخرین نکته، سخن با متولیان استان اعم از مدیران اجرائی و نمایندگان است. آیا نباید در تصحیح فیلمنامه و نکات حساسیتزا در بخش چهارم سریال پایتخت، اقدامی کرد و با تهیهکننده و کارگردان آن هماهنگیهای لازم را به عمل آورد تا از بروز اعتراض و نارضاییهای بعدی جلوگیری شود؟.
ساخت سری چهارم و پخش آن در ماه مبارک رمضان این نوید را میدهد که سریالی معنوی و اخلاقی و با رعایت بسیاری از موازین به نمایش درآید. هرچند کارهای فیلمبرداری این سریال مدتهاست آغاز شده و ممکن است برخی بگویند که کار از کار گذشته و چون فیلمبرداری شروع شده پس نمیتوان کاری کرد که در پاسخ باید گفت این دوستان محترم حتما بخوبی مطلع هستند که برخی از برنامه ها و سریالها با وجود هزینه ساخت ، به جهت رعایت حال اقوام سرفراز ایران اسلامی پخش نگردید و یا حتی بعد از پخش چند قسمت ، پخش آن متوقف شده است. در این مورد خاص، میتوان با جرح و تعدیلهایی سریال را به نمایش گذارد.
شکرالله رضازاده