مداخلات نظامی شیطان بزرگ در دیگر کشورها/ویتنام شمالی (۱۹۷۵ ـ ۱۹۶۴)

بصیر، پس از شکست فرانسه در جنگ با ویتنام و خروج تدریجی نیروهای فرانسوی از خاک آن کشور بر اساس توافق‌هایی که در ژنو صورت گرفت، در بیست و یکم ژوئیه ۱۹۵۴ میلادی ویتنام به دو کشور شمالی و جنوبی تقسیم گردید.

«هوشی مین» با گرایش کمونیستی در شمال قدرت را در دست گرفت و در جنوب نیز «نگون دیم» بر مسند قدرت تکیه زد. وی در ویتنام جنوبی یک حکومت دیکتاتوری را که از حمایت های بی دریغ غرب نیز برخوردار بود به وجود آورد. از طرف دیگر، تمام تلاش خود را علیه نفوذ کمونیست ها به کار گرفت.

در خلال روزهای دوم و چهارم اوت ۱۹۶۴ م، نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا دو فروند ناوشکن خود را وارد آب های کره شمالی کرد. هم زمان سرویس های جاسوسی آن کشور مدعی شدند که ویتنام شمالی این دو فروند ناوشکن را مورد هدف قرار داده است، این امر بهانه ای شد تا سیاست‌مداران کاخ سفید به خاک آن کشور حمله نمایند.

جانسون، رییس جمهور آمریکا، در هفتم اوت با کسب اجازه از کنگره آمریکا جنگ تمام عیاری را به همراه متحدش ویتنام جنوبی، علیه ویتنام شمالی به راه انداخت.

در همان ماه های اولیه جنگ، میلیاردها دلار خسارت بر ویتنام شمالی تحمیل شد. آمریکا تلاش داشت تا جنگ را به داخل شهرها بکشاند تا بلکه بتواند در همان ماه های اول، جنگ را به نفع خود تمام نماید. در واقع با بمباران شهرها و به خاک و خون کشیدن غیرنظامیان بی‌گناه جنگ وارد مرحله جدیدی گردید اما حتی بمباران های سنگین هواپیماهای ب ۵۲ آمریکا نیز در عزم و اراده مردم ویتنام برای مقاومت و به زانو درآمدن آنها تأثیری نداشته است.

در این دوران جزایر گوام در اقیانوس اطلس به عنوان پایگاهی هوایی جهت پرواز هواپیماهای غول پیکر ارتش آمریکا برای بمباران شهرها و اماکن مسکونی در ویتنام شمالی به حساب می آمد.

«در آذر ماه ۱۳۴۵ شمسی، ۱۹۶۶ میلادی آمریکایی‌ها دامنه بمباران‌های خود را تا «هانوی» پایتخت ویتنام شمالی توسعه دادند.»۱ در بیست و نهم ژوئن سال ۱۹۶۶ میلادی جانسون، رییس جمهور وقت آمریکا مستقیماً دستور نخستین بمباران هوایی شهرهای هانوی و هایفونگ را در ویتنام شمالی صادر کرد.

بمباران شهرهای بزرگ در ویتنام شمالی، آغاز یک مرحله جدید در استراتژی جنگ طلبی سردمداران کاخ سفید به حساب می آمد. زیرا آمریکا و متحدش ویتنام جنوبی در این زمان به این نتیجه رسیده بودند که چاره ای جز بمباران سنگین شهرهای بزرگ در ویتنام شمالی ندارند.

براساس آمارهای انتشار یافته از طرف وزارت جنگ آمریکا (پنتاگون)، هواپیماهای ایالات متحده، بیش از یکصدهزار بار به خاک کره شمالی تجاوز کردند. در این حملات بیش از ۵/۲ میلیون تن بمب بر سر مردم بی دفاع و یا تأسیسات زیربنایی ویتنام شمالی ریخته شد.

آن چه که در این جنگ تعجّب جهانیان را برانگیخت، سکوت شوروی در اوایل جنگ بوده است؛ اما روس ها برای آن که اعتبار خود را در نزد متحدان‌شان که در واقع روی قدرت آنها حساب باز کرده بودند از دست ندهند عملاً وارد معرکه جنگ شدند.

اگر چه آنها به طور مستقیم در جنگ علیه آمریکا وارد نشدند ولی به طور غیر مستقیم به نوعی تلاش کردند تا مانع از پیروزی آمریکا و ویتنام جنوبی در این جنگ گردند.

به عبارت دیگر، شوروی که در آن سال ها به دلیل شکست اعراب از اسراییل، شدیداً از طرف متحدانش تحت فشار و انتقاد قرار داشته است، برای این که بتواند متحدان خود را از دست ندهد، کوشید تا مانع از فروپاشی ویتنام شمالی گردد.

از این رو، با در اختیار گذاشتن هواپیماهای جنگی بسیار پیشرفته “میگ و سوخو” و همچنین ضدهوایی به ویتنام شمالی، عملاً وضعیت جنگ را به نفع آن کشور تغییر داد. این اقدام روس‌ها موجب شد تا فضای هوایی ویتنام تبدیل به جهنم سوزان برای خلبانان آمریکایی شود. تا جایی که گفته می شود بیش از یک سوم تلفات آمریکا در آن جنگ، خلبانان هواپیما و هلی‌کوپتر بوده اند.

براساس آمارهای منتشر شده، ایالات متحده در این جنگ بیش از چهارهزار هواپیمای خود را از دست داد و از سوی دیگر، آمریکا در هیچ جنگی در طول تاریخ خود، از هلی‌کوپتر به مانند جنگ در ویتنام به صورت گسترده استفاده نکرده است، اما شهامت و شجاعت نیروهای ویتنامی موجب شد تا آنها با سلاح های ابتدایی خود هزاران هلی‌کوپتر و خلبان آمریکایی را در این نبرد از بین ببرند. این اقدامات جنگجویان ویتنام شمالی، چنان فشاری را به دولت ایالات متحده وارد کرد که آنها مجبور شدند تا به نوعی خود را از گرداب جنگ نجات دهند.

«آمریکا که طی زمان دریافته بود در ویتنام کاری از دستش ساخته نیست سعی کرد به هر طریق ممکن از منطقه خارج شود، بنابراین در مذاکرات ۱۹۶۸ صلح پاریس برخلاف میل و نظر (وان تیو) با (ویت گنگ ها) به مذاکره پرداخت.»۲

تا این دوران، آمریکا بیش از پنجاه هزار نفر تلفات داده بود که این تلفات برای کشوری مانند آمریکا در داخل کشورش بحران های فراوانی را به وجود آورد. تا جایی که مخالفت های داخلی با ادامه جنگ شدت گرفت.

از طرف دیگر دولت‌مردان آمریکا نیز به این حقیقت دست یافته بودند که نمی توانند کار مثبتی در ویتنام انجام دهند، تلاش فراوانی کردند تا به طریقی از گرداب ویتنام خارج شوند. در واقع در این دوران، آمریکا کاملاً در وضعیت انفعالی قرار گرفته بود. از طرفی جانسون جای خود را به نیکسون داد. زمانی که نیکسون به عنوان رییس جمهور آمریکا برگزیده شد با علم از شکست قریب الوقوع نظامیان آمریکا در جنگ، دستور خروج تدریجی نظامیان آمریکا و در عین حال ادامه جنگ را صادر کرد.

در سال ۱۹۶۹ ژنرال جیاپ، فرمانده نظامیان ویتنام شمالی با تأکید بر ادامه جنگ تا شکست کامل آمریکا، تلفات جوانان ویتنام شمالی را تا آن زمان بیش از نیم میلیون نفر اعلام کرد.

اگر چه تلفات انسانی در این زمان برای ویتنامی ها بسیار سنگین بود اما خروج مرحله به مرحله نیروهای آمریکایی از خاک ویتنام روحیه ی قابل ملاحظه ای به مردم مقاوم ویتنام شمالی بخشید. به طوری که مرگ «هوشی مین» در این سال نیز نتوانست در روحیه ی جنگجویان شمال برای به دست آوردن پیروزی و بیرون راندن متجاوزین از خاک خود خللی ایجاد نماید.

تا سال ۱۹۶۹ حدود ۶هزار هواپیما و هلی کوپتر آمریکا توسط مبارزین ویتنام شمالی ساقط گردید که ارزش تقریبی آن در آن زمان شش میلیارد دلار اعلام گردید که این مهم خود نشان از شکست ارتش آمریکا برای اولین بار در تاریخ جنگ های خود داشت.

آمریکا در این سال از یک سو سربازان خود را گروه گروه از خاک ویتنام خارج می کرد و از سوی دیگر تلاش می کرد تا رژیم دست نشانده خود در ویتنام جنوبی را مورد حمایت تسلیحاتی قرار دهد.

«جنگ ۱۰ ساله ی ویتنام که زمینه ی سیاسی و روانی آن در دوران کندی فراهم شد، در دوران جانسون تشدید شد. در دوران نیکسون به شکلی کاملاً انفعالی درآمد و در دوران جرالد فورد به پایان رسید. در خلال این مدت بیش از ۵۱ هزار آمریکایی کشته شدند. ویتنام جنوبی حدود ۴۰۰ هزار نفر و ویتنام شمالی همراه با (ویت گنگ ها) جمعاً ۹۰۰ هزار نفر تلفات داشتند. بزرگ ترین درسی که مردم ویتنام از جنگ ۱۰ ساله ی خود با آمریکا آموختند این بود که در سایه ی وحدت و هم دلی می توان بر بزرگ ترین قدرت های سلطه گر جهان فائق آمد. اهمیت وحدت و یکپارچگی مردم ویتنام زمانی آشکارتر می شود که بدانیم در جریان جنگ ویتنام، حدود نیمی از این کشور، در اختیار سربازان آمریکای قرار داشت. آمریکایی ها با داشتن پایگاه عمده ی سیاسی و نظامی و برخورداری از وجود دولت قدرتمند (سایگون)، طعم شکست را چشیدند. طعمی که تلخی آن تا ابد در ذائقه ی آمریکایی ها باقی خواهد ماند.»۳        

ادامه دارد…

احمد دواتگر «آمل» – کارشناس ارشد علوم سیاسی


۱- ساموئل هانتینگتون، “استراتژی نظامی آمریکا” پیشین، ص ۸۴

۲ ـ محمود مسائلی، “ویتنام، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ دوم ۱۳۷۴، ص ۶۰

۳ ـ ساموئل هانتینگتون، “استراتژی نظامی آمریکا” پیشین، ص ۸۵

 

 

منبع: بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا