مثلث همگرایی فرهنگی، اقتصادی و امنیتی ایران و پاکستان
بصیر، سفر نواز شریف به تهران در فضای فعلی مهم ارزیابی می شود .ایران و پاکستان دوحوزه تعریف شده اسلامی در جغرافیای خاورمیانه هستند که زیست بوم مذهبی با گرایش های فرهنگی ناشی از سوگیری های دینی در هر دو کشور قوی است بنابراین اگرچه پاکستان در چارچوب حوزه های تمدنی مطرح در جهان قرار نمی گیرد اما وابسته به همین جهت گیری های موجود در فرهنگ عمومی پاکستان و بافت جمعیتی این کشور می توان همگرایی بین ایران و پاکستان را بیش از هر نکته ای در همگرایی های فرهنگی و مذهبی بازیافت. اما آن چه که دربافت موقعیت کنونی در جهان تجربه های موفقی را به خود دیده الگوهای همگرایی براساس جهت گیری های اقتصادی و سیاسی است لذا با وجود برخی از نقاط اختلاف در جهت گیری های مذهبی و سیاسی بین دولت ایران و پاکستان زمینه سازی در همگرایی های اقتصادی می تواند تحکیم بخش همگرایی های فرهنگی و مذهبی نیز باشد.
در این میان به سفر نواز شریف به تهران می توان از زوایای مختلفی نگریست .این سوال پیش می آید که آیا تلطیف شدن روابط ایران و عربستان در رویکرد نوازشریف نسبت به ایران نیز موثر بوده است؟ پاکستان را با دولت نوازشریف می توان بازوی عملیاتی عربستان در منطقه دانست؟ نوازشریف در سال ۲۰۰۷ میلادی پس از متهم شدن به فساد مالی و گریز از پاکستان به عنوان تبعید شده به عربستان در یک بافت موقعیتی ویژه قرار گرفت و عربستان حمایت خود را از وی نشان داد و امروز نوازشریف که بخشی از زندگی خود را با حمایت های عربستان مدیریت کرده را باید یکی از عناصر پیوسته به دولت عربستان دانست و به همین جهت نزدیکی هایی که پاکستان به عربستان دارد از منظر بازیگری به نام نوازشریف افزایش می یابد. البته دولتمردان پاکستان تلاش دارند که با وجود پیوستگی های متفاوت عناصر بازیگر منطقه ای و فرامنطقه ای همواره منافع مردم پاکستان را در نظر داشته باشند و این دریچه ای است که نوازشریف نیز باید به آن توجه داشته و امیدواریم دولت نوازشریف در عین نزدیکی به عربستان بتواند یک توازن معنادار قدرت در ارتباط خود با این کشورها فراهم کرده و پلی برای ایجاد ارتباطی صلح آمیزتر و مسالمت آمیزتر با همکاری های بیشتر منطقه ای بین کشورهای مختلف باشد نه مانعی بر تحرکات موجود در این زمینه باشد. سفر نوازشریف به تهران علی رغم وجود فشارها و موانع مختلف در برابر آن انجام شده تا زمینه های همکاری های دوطرف را افزایش دهد. بی تردید بافت فرهنگی ملت ایران و پاکستان بسیار نزدیک بوده و ملت های دو کشور بسیار به هم علاقمند هستند و دولت ها به عنوان نماینده ملت ها باید این علاقه را به گونهای کاربردی مدیریت کنند و توقع می رود نوازشریف در این مسیر حرکت کند. هرچند چه دولت نوازشریف و چه زرداری و چه هر دولت دیگر از منظر واقع گرایی سیاسی تحت فشار کشورهای درون منطقه ای و برون منطقه ای قرار دارند به همین دلیل دیدیم که قبل از سفر نوازشریف «برنز» با وی دیدار و گفت وگو داشت و به طور حتم یکی از مسائل مورد بحث این سفر ایران بوده است. با توجه به جایگاه برنز در ساختار قدرت آمریکا اهمیت این دیدار را نباید از نظر دور داشت. در این منظر تا حدی چشم انداز روابط ایران و پاکستان را بیش از آن که وابسته به اراده دو کشور باشد باید وابسته به گفتمان حاکم بر منطقه دانست .از این نظر چشم انداز روابط ایران با کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای تحت تاثیر یک گفتمان یا پادگفتمانی قرار دارد که با عنوان «تعامل ایران با نظام بین الملل که در مرکز آن حل و فصل پرونده هسته ای» مطرح است. بنابراین از این جهت باید یک چشم انداز نیمه روشن را در روابط دو کشور مورد بررسی قرار داد و دنبال کرد .
د راین میان خط لوله صلح که طی سال های اخیر در روابط تهران و پاکستان موضوعی مورد بحث بوده است تحت تاثیر این فضا قرار گرفته است . پاکستان تعهداتی در قبال این قرارداد نسبت به ایران دارد که باید به آنها توجه کند و اگر تحریم ها بر این قرارداد تاثیر گذاشته جمهوری اسلامی ایران در آن نقشی نداشته بلکه این تحریم ها از سوی کشورهایی به ایران تحمیل شده که پاکستان اتفاقاً با آنها رابطه خوبی دارد. ضمن این که در زمان انعقاد این قرارد اد نیز شرایط فعلی برقرار بوده و پاکستان با شرایط جدیدی مواجه نشده که بخواهد به آن استناد کند .بنابراین باید به این موضوع از منظر اراده سیاسی پاکستان نگاه کرد بی تردید پاکستان به دنبال گریز از پرداخت خسارت ناشی از عدم اجرای تعهداتش نسبت به ایران است و ایران باید روی حقوقش در این ارتباط پافشاری کند.این قرارداد اقتصادی در صورت اجرا شدن می تواند جدای از تاثیرات اقتصادی تبعات سیاسی و امنیتی زیادی در جهت منافع ایران و پاکستان و منطقه داشته باشد . البته همکاری ایران و پاکستان در مقوله امنیت به ویژه در مرزهای شرقی و جنوب شرقی نیز می تواند زمینه های همکاری را در مسائل امنیتی بین ایران و پاکستان افزایش دهد بنابراین باید گفت مجموع این مقولات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی می تواند منجر به همگرایی سیاسی دو کشور شود. اگر جمهوری اسلامی ایران و پاکستان بتوانند در چارچوب این معنا در راستای تشکیل مثلث همگرایی فرهنگی، اقتصادی و امنیتی حرکت کنند بالطبع می توانند سوگیری های مبتنی در حوزه های سیاسی نیز داشته باشند.