«شیخ فضلالله نوری» منادی دینداری در عصر مشروطه

بصیر، «امروز همان روز است، اگر ملت بیدار نشود اگر علماى اسلام بیدار نباشند و غفلت کنند، کار به آنجایی میرسد که آنهایی که مشروطهخواه بودند بدست یک عده کوبیده شدند، تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری در ایران به خاطر اینکه میگفت باید مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطهای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، در همین تهران به دار زدند و مردم هم پای دار او رقصیدند یا کف زدند.» امام خمینی (ره)
روز ۱۱ مرداد ۱۲۸۸ هجری شمسی است، شیخ فضلالله نوری، پرچمدار دفاع از مشروعیت جنبش مشروطه، به دار آویخته شد. حاج شیخ فضلالله نوری از بزرگترین علمای متنفذ ایران در قرن 13 و 14 ه.ق است.
آن عالم فرزانه از رهبران مشروطه بود که به علت مواضع صریح بر ضد روشنفکران غربزده و مشروطهخواهان غربگرا، نخست مورد خشم و کینه قرار گرفت و در ادامه پس از پیروزی مشروطه خواهان به شهادت رسید.
در واقع شیخ فضلالله، نخستین عالمی بود که به نقش استعمارگران برای اسلامزدایی و جایگزینی حکومتی لائیک تحت پوشش مشروطه و قانون اساسی پی برد و بر آن بود تا ملیگرایی به جای اسلام ننشیند و به نام آزادی و دموکراسی، بیبند و باری غربی در جامعه اسلامی حاکم نشود، اما دشمنان شیخ با برنامهایی تعریف شده و هماهنگ، وی را ترور شخصیت کردند و شرایط را در جامعه برای اعدام ایشان فراهم آوردند.
جالب اینکه وقتی مشغول محاکمه او بودند، در خارج از جلسه محاکمه، جایگاه اعدام را آماده میکردند و هنگامی که او را به پای چوبه دار بردند، اجازه ندادند نماز عصر بخواند. شیخ رو به آسمان کرد و گفت: «افوض امری الیالله انالله بصیر بالعباد.»
شیخ فضلالله پس از آنکه عصا و عبایش را به طرف جمعیت انداخت و روی چهارپایه قرار گرفت، طی سخنانی گفت:« خدایا، تو خودت شاهد باش كه من آنچه را كه باید بگویم به این مردم گفتم، خدایا تو خودت شاهد باش كه من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد كردم، گفتند قوطی سیگارش بود.
خدایا تو خودت شاهد باش كه در این دم آخر باز هم به این مردم میگویم كه مؤسس این اساس لامذهبین هستند كه مردم را فریب دادهاند، این اساس مخالف اسلام است. محاكمه من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد ابن عبدالله(ص). آن گاه عمامه را از سر برداشته و فرمود: از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت.»
در آستانه اعدام یكی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد كه شما این مشروطه را امضا كنید و خود را از كشتن برهانید و او در جواب فرمود:
دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمودند: فرداشب مهمان منی. من چنین امضایی نخواهم كرد.
میدان توپخانه تهران مملو از جماعتی شبپرست بود. خورشید را در بند آوردند و بر دار آویختند و مهر ستم بر پیشانی خود زدند. او رفت اما فریاد او پاینده ماند.
بی بصیرتی خواص، عامل شهادت شیخ
رهبر معظم انقلاب در سال 88 با اشاره به شهادت شیخ فضلالله نوری، میفرمایند: اینکه بنده مسئله بصیرت را برای خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهایی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند – که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید، معروفند – که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملی آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند مبارزه با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید – مثل مرحوم شیخ فضلالله نوری – جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضلالله مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.
بلاغ