مؤلفه خودپالایی و کیفیسازی؛ مطالبه عمومی از شبکه تبرستان/ترجمان بیپایانی انتظارات دولتیها و ضرورت پیروی مصممانه رسانه از روشی مستقل
بصیر، علیرغم این که بر اساس آمار، صدا و سیما بیش از سایر دولتها به بازتاب فعالیتهای دولت یازدهم پرداخته، باز هم گلایه رئیس جمهور و استاندار مازندران از این رسانه، ترجمان بیپایانی انتظارات دولتیها و ضرورت پیروی مصممانه رسانه از روشی مستقل و ناظر بر مصالح عالیه نظام که در گرو تقدم منافع ملی بر توقعات دولتیها بوده، است.همانگونه که با تغییر رئیس رسانه ملی کشور، موج انتظارات و نقطهنظرها متوجه او شد، با انتشار خبر تغییر مدیر استانی این رسانه مازندران، با نقدهای فراوان از عملکرد گذشته این شبکه، مجموعهای از بایدها و نبایدها از سوی طیفهای مختلف و از جمله رسانهها، به پیشواز از مدیر جدید رفتهاند.
با انتصاب محمد سرافراز به عنوان رئیس رسانه ملی، افکار عمومی کشور ضمن استقبال از انتخاب فردی از جنس صدا و سیما که دارای کولهباری از علم و تجربه مرتبط با جنس رسانه ملی است، تغییراتی مثبت در جهت ارتقای کیفی برنامههای این رسانه را مورد انتظار خود قرار داد.
اولین مقام رسمی کشور، که با انتقاد از رسانه ملی توقع خود را به طور مستقیم مطرح کرد، رئیس جمهور بود.
در استان ما نیز استاندار با پیروی از شیوه رئیس جمهور، انتظار خود را از مدیری که پس از مدیر کنونی منصوب خواهد شد، بیان داشت، البته جنس انتظار هر دو مقام ارشد کشوری و استانی یکسان و آن هم انعکاس هر چه بیشتر فعالیتهای دولت و تا حدودی پرهیز از انتقاد و نقل نقد منتقدان بود، حال بماند که آیا واقعاً انتقاد این دو مسئول از رسانه ملی در دو سطح: کشوری و استانی مطابق با رسالت رسانه ملی بود یا انتظاری فراقانونی و غیر حرفهای، اما به هر حال گویای ایجاد انتظار از یک انتصاب است که به طور طبیعی در صدا و سیمای مرکز مازندران نیز با جایگزینی فرد جدید، این توقعات به وجود میآید و سزاوار این است که تمام انتظارات مورد مطالعه و در جهت رشد و تعالی رسانه ملی در راستای انجام وظایف و پیشبرد هر چه بهتر رسالتهای دانشگاه عمومی به کار گرفته شود.
سیاست رئیس جدید رسانه ملی در کیفیسازی شبکهها از طریق تعدیل کمیتها به معنی چالاکسازی این رسانه در سطح کلان است که باید این واقعیت تلخ را پذیرفت، مراکز استانی به تأثیر از مجموعه مرکزی در هر دوره مدیریتها شاهد جذب نیروهایی بود که بعضاً بسیاری از معیارهای این رسانه را دارا نبوده و برای اهدافی چون: اشتغال و یا مأموریتهای جناحی و سیاسی وارد خانواده صدا و سیما شده و بافت ناهمگون و نازیبایی را برای این رسانه رقم زدند.
استان مازندران نیز شاید تا حدی بیشتر از برخی مراکز، دستخوش این نازیباییهای مشکلآفرین شده و نیازمند فوری پالایش برای تنفس بهتر نیروهای کاردان و دلسوز خود است.
گام بعدی که پس از پالایش و آمادهسازی سیستم برای حرکت چالاکانه لازمالاجراست، افزایش تولیدات کیفی در همه عرصههای فرهنگی، علمی، آموزشی، تفریحی، سیاسی و به ویژه اجتماعی با نگاه به ارتقای معرفتی بینندگان و پرجاذبهسازی شبکهها و انعکاس مطالبات مردم و بررسی عالمانه و کارشناسانه این مطالبات و ارائه راهکارهای تخصصی برگرفته از نظرات صاحبنظران مربوطه است.
علیرغم این که بر اساس آمار، صداو سیما بیش از سایر دولتها به بازتاب فعالیتهای دولت یازدهم پرداخته، باز هم گلایه رئیس جمهور و استاندار مازندران از این رسانه، ترجمان بیپایانی انتظارات دولتیها و ضرورت پیروی مصممانه رسانه از روشی مستقل و ناظر بر مصالح عالیه نظام که در گرو تقدم منافع ملی بر توقعات دولتیها بوده، است.
تلاش برای پیوند منطقی و مسئولانه دولت با ملت در چارجوب اقتدار و اتحاد ملی از رسالتهای دینی و ملی مسئولان صدا و سیماست، اما روش دلسوزانه و انتقادی رسانه ملی که مبتنی بر رفع عیوب و تبدیل نقاط ضعف به نقاط قوتهاست، نباید قربانی انتظارات دولتیها در تبدیل رسانه ملی به روابط عمومی دولت شود.
بلاغ