وابستگی سردبیر یک خبرگزاری دولتی به سلطنتطلبها/انتشار کتاب ضدانقلابی از کشور آذربایجان+تصاویر
بصیر، در پی یک افشاگری، ابعاد تازهای از ارتباطات محمدرضا اسدزاده در خارج از ایران روشن شده که طبق شنیده ها قرار است کمیسیون فرهنگی مجلس به آن بپردازد.
اخیراً در رسانهها از روابط خارجی با عوامل ضد انقلاب این عنصر مشکوک پردهبرداری شد، اسدزاده که قبل از سال 88 در خارج از ایران تحصیل میکرد، در بیبیسی مشغول به فعالیت بود و برای همکاری با ستاد فتنه به ایران آمد.
این مدیر دولت اعتدال در لندن با ایرج امینی، فرزند ارشد نخست وزیر رژیم پهلوی همکاری داشته و در آنجا به سردبیری مجلهای لیبرال به نام زندگی برای ایرانیان ضد انقلاب منتشر می کرد.
این پرونده در مجلس در حال بررسی است.
تصویر اسدزاده با ایرج امینی پسر نخست وزیر شاه در لندن
سردبیر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دولت اعتدال همچنین در جلسه برنامهریزی گروههای سیاسی ضد انقلاب در کشور آذربایجان – باکو شرکت داشت.
همچنین روابط پنهانی وی با محمدعلی سپانلو عضو کانون منحله نویسندگان ضد انقلاب در حال بررسی در کمیسیون فرهنگی مجلس است.
تصویر اسدزاده در جلسه سیاسی ضد انقلاب در باکو
در حال سخنرانی برای عناصر ضد انقلاب در آذربایجان
انتشار کتاب بدون مجوز در خارج از ایران و ورود آن به بازار کتاب کشور، اقدامی غیرقانونی و در حال گسترشی است، این اقدام این بار توسط یکی از مدیران زیر مجموعه وزارت ارشاد صورت گرفته است.
«همه آنانی که رنجها و فریادهای اهالی فرهنگ را از نزدیک دیدهاند و چشیدهاند، همه آنانی که همچنان از فرهنگ پلیسی و پاسبانی، از فرهنگ بازداشت و بازدارندگی، از فرهنگ تحمیلی و گشت ارشادی و… آزردهخاطرند یا به هزار اتهام و تهمت و دروغ از متن جامعه فرهنگی ما به حاشیه رانده یا حذف شدهاند به راستی فریادهای منِ این نسل آگاهند.
خودتان گفتید که هر نسل مجبور نیست از هرآنچه پدرانش انتخاب کرده، پیروی کند؟ مگر در آغاز آن انقلاب آیینی بزرگ نگفتید که ممکن است پدرانمان چیزی را خواسته باشند اما نسل بعد، آن را نخواهند یا بخواهند که تغییر بدهند؟ پس حق انتخاب نسل من چه میشود؟
انتقال فرهنگ یک نسل با پاسبانی کردن و پوستر چسباندن در جغرافیای شهر، ناممکن خواهد بود و با جشن گرفتن هر ساله شعارها، در کنار یک برج بلند و با تقدیس واژهها و نمادها و آدمها و… یادت باشد که این روزها دیگر هرچه عکسهای بزرگانت را بزرگتر چاپ میکنی، بیشتر بدتر به چشم میآیند.
شما بیشتر خواستهاید که ـ به هزاران بهانه ـ غم و غربت و اندوه را بر دلهای شاد و پرنشاط جوانانه ترجیح دهید؛ و نیز فریادکشیهای حاکمانه بر سر منِ این نسل را، بر زمزمههای عاشقانه، مگر اینطور نبوده است که هر نوع آزادی را به نام ابتذال، لگدمال کردید و نیز آزادیهای انسانی را به نام لگدمال شدن رسوم ایمانی، محدود کردید.»
متن بالا نه بخشی از سخنرانی یک اپوزیسیون لندننشین، نه یادداشتهای فیسبوکی یک طرفدار جنبش سبز و نه توهمات پامنقلی سلطنتطلبی تاریخ مصرف گذشته است؛ این متن بخشی از کتابی است که توسط یکی از نویسندههای نورچشمی برای خلاصی از ممیزی کتاب، آن را در باکو منتشر کرده است، این نویسنده نورچشمی که در سایت هتاک به سپاه پاسداران نیز وبلاگنویسی میکند به تازگی عنوان سردبیری یک خبرگزاری دولتی را نیز به دست آورده است!
* مدیران ناآگاه فرهنگی
مدیریت فرهنگی در کشورمان در نظر اول بسیار مدبرانه و آیندهنگر به چشم میآید؛ مدیریتی که قصد دارد به قلههای مدیریت فرهنگی بر جهان دست یابد و شعار صدور انقلاب را جامه عمل بپوشاند، اما کافی است کمی با دقت به آنچه در فضای مدیریت فرهنگی کشورمان میگذرد، نگاه کنیم تا نهتنها ظاهر مدبرانه آن در نظرمان رنگ ببازد بلکه بلاهت جاری در برخی از حوزههای فرهنگی باعث شرمساریمان شود، نمونه این بلاهت آشکار انتصاب سردبیر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) است، کسی که آشکارا اقدام به دور زدن ممیزی کتاب میکند و اصولاً بسیاری از مفاهیم اساسی انقلاب را قبول ندارد به دلیل رانتهای فامیلی و ناآگاهی مدیریت فرهنگی کشور به سردبیری خبرگزاری کتاب (متعلق به خانه کتاب) برگزیده میشود.
محمدرضا اسدزاده کیست؟!
آغاز گزارش با بخشی از کتاب «من این نسل» نوشته محمدرضا اسدزاده همراه بود؛ نویسندهای که این روزها سمت سردبیری ایبنا را نیز برعهده دارد، اسدزاده کتاب «من این نسل» را در جمهوری آذربایجان منتشر کرده است! نویسنده درباره انتشار کتاب در خارج از کشور میگوید: فضای بسته و ممیزیهای کلافهکننده وزارت ارشاد در یک دهه گذشته باعث شد، با توجه به اینکه قبلاً چند سالی در باکو کار فرهنگی کرده بودم با مشورت و آشناهایی که داشتم، کتاب را توسط یکی از دوستان در باکو چاپ کنم، امروز دیگر فضای جهانی نشر تغییر کرده است، نویسنده پیشرو نیازی به مجوز وزارت ارشاد ندارد!
دور زدن قانون تنها موردی نیست که اسدزاده میتواند به آن تفاخر کند، نگاهی به سوابق او میتواند روشنگر موارد متعددی از این دست باشد، اسدزاده از سال ۷۵ فعالیتهای فرهنگی خود را آغاز کرده است، از مهمترین سمتهایی که وی در دهه ۷۰ برعهده داشته است میتوان مدیر کل امور فرهنگی و روابط عمومی انتشارات سروش صدا و سیما (۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰)، مدیرامور فرهنگی منطقه ۲ سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران (۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵)، مدیر امور فرهنگی و روابط عمومی دفتر نشر فرهنگ اسلامی (۱۳۸۰ تا ۱۳۸۱) و مسئول اطلاعرسانی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران در وزارت علوم (۱۳۷۷) عنوان کرد، وی سپس برای مدتی ایران را ترک میکند و به جمهوریآذربایجان میرود، در آنجا با بیبیسی همکاری میکند و توسط بیبیسی آموزش میبیند.
اسدزاده به دلیل فعالیتهایش در باکو به عنوان چهره فرهنگی سال ۲۰۰۸ برگزیده میشود، این نویسنده مدتی را هم به کویت و امارات میرود و در آنجا به امور مطبوعاتی میپردازد، وی همزمان با انتخابات سال ۸۸ به ایران باز میگردد و همکاری خود را با ستاد مهندس موسوی آغاز میکند، اسدزاده در جریان فتنه نیز حضور پررنگی دارد اما رابطههای فامیلی وی باعث میشود که همچنان در پستهای مدیریتی باقی بماند و توانست مدیر نشریات استانی مجلس و مدیریت روابط عمومی کتابخانه مجلس شورای اسلامی را نیز به دست آورد.
اسفندماه سال گذشته نجفعلی میرزایی مدیرعامل خانه کتاب بهطور ناگهانی اقدام به تغییر علمشاهی سردبیر ایبنا کرد و محمدرضا اسدزاده را به جای وی به عنوان سردبیر منصوب کرد.
اسدزاده نیز در اولین گام اقدام به حذف صفحه «انقلاب اسلامی» کرد که شامل اخبار انتشار کتابهای حوزه انقلاب اسلامی به همراه گفتوگو با نویسندگان و چهرههای فعال در این حوزه بود.
من این نسل
«حالا ببین چگونه محدودکردن آزادیهای انسانی به نام بسط دادن قوانین ایمانی، شهر آسمانی را به جداییهای نفرتانگیز کشانده است، باور کن که تنها نه با چفیه انداختن و نه با زور چادر، عفت و ایمان را ترویج دادن، نمیتوان به سیرت راستقامتی و صورت ایمانی رسید، صداقت و سادگی و اخلاص، تنها به لباسِ سفیدِ روی شلوار انداختن و دکمه بالای لباس را بستن و تسبیح و انگشتر در دست داشتن و محاسن بلند گذاشتن، نیست دوست من!هر مغرور عقدهمندِ عقبمانده عصبی تندخویی عضو مدرسه عشق شده است.»
«من این نسل» عنوان هفتمین کتاب اسدزاده است، این کتاب ۱۷۰ صفحهای در کشور باکو منتشر و سپس نسخههای آن به بازار کتاب ایران وارد شده است، اسدزاده این کتاب را ناشی از تجربههای زیستی خود در شهرک غرب تهران میداند، نویسنده طی مصاحبهای عنوان میکند: «من این نسل» تجربه زیست فرهنگی در دهه ۶۰ و ۷۰ پس از انقلاب است، حاصل اعتقاد و باورهایی که داریم و تضادهایی که میبینیم، نسل جوان پس از انقلاب ما پر از این تضادهاست.
پر از سؤالاتی از نسل قبل از خود که همچنان بیپاسخ مانده است، پر از انزجار و انتقاد از رفتارهایی که با فطرت و با وجدان انسانی سازگاری ندارد، تلاش کردم این انتقادها و انزجارهای درونی و نهادینه شده در اذهان نسل جدید را روایت کنم، یک نوع گفتوگوی صمیمانه و دوستانه با آدمهای رادیکال و معتقد جامعه ماست که با منطق تندروی، هیچ مرزی را برای تعامل و تفاهم باقی نگذاشتند، شاید بشود گفت نقد فضا و آدمهای رادیکال است.
کتاب «من این نسل» شامل توهینهای بیسابقهای نسبت به بسیج و ارزشهای دفاع مقدس است، کتابی که معاونت فرهنگی و اداره کتاب باید نسبت ورود آن به بازار نشر کشور پاسخگو باشد.
حضور امثال اسدزاده در پستهای مدیریتی به همان حد که نشانگر ناآگاهی مدیران ارشد فرهنگی است، نشانه نفوذ افراد مزور و نان به نرخ روز خوری است که این فضا را به خوبی میشناسند و از آن نهایت استفاده را میکنند، البته پرواضح است که او یک سرباز مواجببگیر و یک پادوی جیرهخوار است و اما باید دید چه کسی برای این پرخاشگریهای ضد دینی به او مواجب میدهد؟!
محمدرضا اسدزاده در نامهای به احسان نراقی، از وابستگان به دربار پهلوی و فامیل نزدیک فرح پهلوی از وی خواستار ایجاد زمینههای ارتباطی با عناصر پهلوی شده است.
نامه محمد رضا اسدزاده به احسان نراقی به این شرح است:
استاد گرانقدر جناب آقای دکتر احسان نراقی، معاون محترم یونسکو!
با عرض سلام و ادب
ضمن تبریک عید باستانی ایرانی و شادباش هر روزه برای جنابعالی
به استحضار گرامی تان می رسانم همچنان که در گفت وگوی تلفنی یک ماه گذشته به عرض رساندم، اینجاب در راستای تدوین کتابم در خصوص گفتوگو با نمایندگان فرهنگی مجلس شورای ملی و چهرههای فرهنگی دفتر سرکار خانم فرح پهلوی با برخی از این افراد گفتوگوهایی داشتهام.
متن بخشی از این گفت وگو ها را با سوغات ناقابل از صنایع دستی ارمنستان برای یادگاری در یک بسته پستی تقدیم حضور مبارک کردهام.
هماهنگی و تماس حضرتعالی با چهره هایی که در تماس اخیر به آنها اشاره فرمودید مرا در این سرزمین غربت برای اتمام این حرکت که بدون اغراض سیاسی انجام میگیرد، یاری خواهد کرد.
شاگرد کوچکتان: محمدرضا اسدزاده
ارمنستان 20 مارس 2006
محمدرضا اسدزاده با احسان نراقی، از نزدیکان دربار پهلوی
بلاغ