علل و عوامل پیدایش انقلاب اسلامی ایران/ وابستگی شدید سیاسی به غرب و شرق

بصیر، پيروزي انقلاب اسلامي ايران، يكي از تحولات شگرف و عظيم قرن بيستم به شمار مي رود كه با ويژگيهاي منحصر به فرد خويش، نه تنها بسياري از تئوريپردازان پديده انقلاب را شگفت زده كرد، بلكه در شالوده كاخ رفيع دانش اجتماعي و نظريات رايج پيرامون تبيين انقلابها نيز لرزه افكنده، آنها را در تبيين علل پيدايش و وقوع پيروزي انقلاب اسلامي، با چالش مواجه ساخت؛ تا آنجا كه برخي در جهت حل اين معما، دست به ارائه تحليلها و نظريات كاملاً غيرعلمي و خيال پردازانه زده، عجز و ناتواني خويش را بيش از پيش آشكار ساختند.
در بیان عظمت این انقلاب همین بس که جزء چند انقلاب برتر تاریخ به حساب آمده که ویژگیهای منحصر به فردی از جمله نوع نگرش دینی و مذهبی، گستردگی نیروهای فعال شرکت کننده در آن و گستردگی و نفوذ را میتوان نام برد.
در این نوشتار به دنبال پاسخ دادن به این پرسش هستیم که چه عواملی سبب به وجود آمدن انقلاب اسلامی در ایران شده است؟
کشور ایران در طول دو قرن گذشته آبستن تحولات و اتفاقات چشمگیری در حوزه آرمانخواهی و ازادیطلبی بوده است. دولتها و حاکمیتهایی که در قبل از انقلاب در کشور زمام امور را در دست گرفته بودند ویژگیهای مشترکی در خود داشتهاند که موجب عقب ماندگی و وابستگی شدید و در جاهایی تجزیه بخشهایی از خاک کشور شده اند.
مهمترین ویژگی تمامی این حکومتها وابستگی شدید سیاسی به غرب و شرق و عدم استقلال واقعی، توزیع نابرابر ثروت و غارت منابع طبیعی و ملی توسط کشورهای بیگانه و شرکتهای چند ملیتی، بی هویتی و از خود بیگانگی فرهنگی، حضور مستشاران و نظامیان کشورهای دیگر برای سامان دادن به امور، عدم اعتقاد به فکر و نیروی داخلی و تحقیر شمردن آنها و… را می توان نام برد.
مجموع این اتفاقات و عملکردها باعث شد تا اعتماد مردم نسبت به دولتمردان از بین رفته و زمینه حرکتهای اعتراضی و انقلابی مختلفی از جمله نهضت مشروطه و تنباکو، ملی شدن صنعت نفت، ترور نخست وزیران پهلوی و… را فراهم آورده است.
متاسفانه این حرکتهای اعتراضی هم بنا به دلایل مختلفی از بین رفته وموجب هدر رفت نیروها و سرمایههای داخلی شده است. در ادامه کوشش خواهیم کرد تا در حوزه های هستیشناسی و معرفتشناسی به تبیین انقلاب اسلامی پرداخته تا مهمترین عوامل شکلگیری انقلاب اسلامی را واکاوی نماییم.
هستی شناسی انقلاب
برای ایجاد هر انقلاب احتیاج به سه رکن اصلی ایدئولوژی، رهبری آگاه و مردم فهیم است. در انقلاب اسلامی مردم ایران عامل دین اسلام به عنوان مهمترین حلقه اتصال و بن مایه اصلی در بین این سه رکن مطرح بوده است؛ بنابراین باتوجه به سابقه و عقبه مذهبی مردم و علاقه قلبی آنها نسبت به خاندان اهل بیت عصمت وطهارت، ایدئولوژی اسلام شیعی به عنوان ایدئولوژی اصلی در بین مکاتب مختلف شرق و غرب اعم از کمونیستها، لیبرالها، ناسیونالیستها و حتی ملحدین برتری پیدا کرده و در اولویت قرار می گیرد تا حرکت انقلابی مردم بوی دینی و شیعی بگیرد.
نکته بسیار مهم دیگر که در این بین سبب اقبال مردم به ایدئولوژی اسلام شیعی شده است را باید در عملکرد رهبران گروههای مختلف فکری دید، بسیاری از این رهبران در صدد کسب قدرت بیشتر و در خوشبینانهترین حالت قائل به اصلاح کردن وضع موجود بودهاند و اعتقادی به ایجاد یک حاکمیت جدید و تازه نداشتهاند.
بسیاری از این رهبران در صدد برقراری ارتباط با کشورهای دیگر بوده که بتوانند به کمک آن کشورها منافع و خواستهای خود را تامین کنند که این امر باعث از بین رفتن استقلال سیاسی این رهبران و گروههای حامی آنها میشده است.
در این زمینه سخنان دکتر شریعتی بسیار جالب به نظر می رسد به نحوی که معتقد بود( این یک مسئله ذوقی نیست که بگویید من آخوند دوست دارم، من آخوند دوست ندارم، این یک مسئله عینی و تاریخی است؛ باید سند نشان دهید و مدرک. تا آنجا که من می دانم، زیر تمام قراردادهای استعماری را کسانی که امضاء گذاشتهاند، همگی از میان ما تحصیل کردههای دکتر و مهندس و لیسانسیه بودهاند و همین ما از فرنگ برگشتهها. یک آخوند، یک از نجف برگشته، اگر امضایش بود، من هم مثل شما اعلام می کنم که: آخوند دوست ندارم! اما از آن طرف، پیشاپیش هر نهضت ضد استعماری و هر جنبش انقلابی و مترقی، چهره یک یا چند آخوند را در این یک قرن می بینم. از سید جمال بگیر و میرزا حسن شیرازی و بشمار تا مشروطه و… ) (1) بنابراین رفتار رهبران گروههای سیاسی و عدم وجود صداقت در بین آنها نیز باعث رجوع مردم به رهبران مذهبی و به خصوص روحانیت شده است.
رضا سیفایی