رفسنجانی درخواست کرد؛ ملک عبدالله پذیرفت و حل شد!
بصیر، محمد هاشمی در خصوص نقش هاشمی در روابط ایران و عربستان گفته است: اگر رهبری بخواهند حتما آقای هاشمی باید اختیارات و ابزاری داشته باشد که بنشینند و مذاکره کنند.
محمد هاشمی گفتوگویی با روزنامه آرمان که بخشی از آن را در ادامه میخوانید:
* برخی مدتهاست که بهترین راهحل اختلافات با عربستان را در اندیشه و تدبیر آیتا… هاشمی میجویند یعنی بر این اعتقاد هستند که دیدار ایشان یا حتی نامهای سبب گشایشهایی در روابط دو کشور میشود. چرا آقایهاشمی اقدامی در این زمینه ندارد؟
آقای هاشمی شخصا پاسخ این سوال را دادند و پاسخشان خیلی هم صریح بود. ایشان گفتند «اگر رهبری از من بخواهند میروم و برای حل مشکلات تلاش میکنم». در اینکه آقای هاشمی و مرحوم ملک عبدا… در مقطعی روابط خوبی داشتند و آن روابط باعث حل مشکلات بین ایران و عربستان شد و تاثیر منطقهای و حتی بینالمللی هم داشت شکی نیست اما به قول معروف این جزو تاریخ گذشته ماست. اکنون باید بدانیم که شرایط با گذشته فرق کرده، مسائل منطقه متعدد شده است و بحث عراق و سوریه و یمن و مصر و کشورهای مخالف مطرح است؛ از سوی دیگر بحث روابط با آمریکا و مسائلی از این قبیل هم هست بنابراین باید دانست اگر آقای هاشمی یا هر فرد که بخواهد برای حل قضایا برود، در شرایط فعلی به یک توصیه نیست که بگویند ما میگوییم و شما هم به یک توصیه ما عمل کنید بلکه باید راهکار عملی وجود داشته باشد و کمیتههایی تشکیل شود تا مسائل را بررسی کرده و راهحل مرضیالطرفین پیدا شود و یکجانبهگری نباشد. لازمه حل یک مشکل سیاسی، بینالمللی و منطقهای، دارابودن اختیارات است و باید امکانات و ابزاری داشته باشد و تنها رابطه شخصی دو نفر نمیتواند به حل موضوع کمک کند. با درنظر گرفتن این مسائل آقای هاشمی اظهارنظر کردند که وقت زیادی از آن نمیگذرد. او گفت اگر رهبری بخواهند من میروم و معنایش این است که اگر رهبری بخواهند حتما آقای هاشمی باید اختیارات و ابزاری داشته باشد که بنشینند و مذاکره کنند. چند کمیته تشکیل دهند و اهدافی را تعیین و به راهحلهایی برسند چون الان دیگر مسائل ایران و عربستان مثل گذشته مسائل دوجانبه نیست که میتوانست با صحبتهای آقای هاشمی که رئیسجمهور بودند و اختیاراتی داشتند و دستور ملک عبدا… که پادشاه بود، انجام شود.
* نمونهای از این توصیه و اجرا از سوی عربستان در خاطر دارید؟
بله؛ یک خاطره دارم که نشان دهم در آن مقطع مسائل قابل حل بود. آقای هاشمی سفری به عربستان رفت، در مدینه برای ایرانیان و شیعیان در زیارت بقیع سخت میگرفتند و محدودیتهای زیادی قائل شده بودند. موقع نهار آقای عبدا… میزبان آقای هاشمی بود و در همان مراسم آقای هاشمی به عبدا… گفتند که من از شما میخواهم این مسائل زیارت بقیع، شیعه و اینها تا من میروم، حل شود که بعد از آن یعنی نزدیک غروب پس از 35 دقیقه به مدینه رسیدیم، امیر مدیر که برای استقبال آمده بود، در همان فرودگاه گفت که ملک عربستان دستور داد و من هم دستور دادم از امشب نحوه زیارت برای شیعیان بدون محدودیت باشد؛ خودمان هم رفتیم و با چشمان خودمان دیدیم که رفتار بدی نداشتند و خوب بود، زوار میتوانستند راحت زیارت کنند و به داخل بقیع بروند و حتی شب تا ساعات طولانی در بقیع باز بود. پس ببینید این مساله دراختیار عبدا… بود و پس از درخواست آقای هاشمی آنها بلافاصله دستور دادند و حل شد اما اینبار قضایا منطقهای و متفاوت است. باید قضایای منطقهای و مسائلی که در منطقه هست را در نظر داشت. امروز به تعبیر رسانهها دو بازیگر اصلی منطقهای ایران و عربستان هستند که هرکدام منافعی دارند و هر یک از این کشورها اهداف و حوزه کاری دارند که اگر مشکلات میان دو کشور بخواهد حل شود با یک کلمه آقای هاشمی یا پادشاه عربستان نیست بلکه باید توافق کنند و کمیتههایی تشکیل دهند تا مسائل حل شود.
* مشاهده میشود که مقامات خارجی که به ایران سفر میکنند دیدار با آیتا… هاشمی را در اولویت برنامههایشان قرار میدهند. دلیلش نقش تاثیرگذار آقای هاشمی است؟
بله؛ در این زمینه درخواستها از آقای هاشمی خیلی زیاد است یعنی مقامات خارجی در دیدارهایی که با آقای هاشمی دارند، بر شخصیت او تاکید میکنند و معتقد هستند که آقای هاشمی میتواند مشکلات را حل کند؛ مهمانانی از منطقه، لبنانیها، سوریها و عراقیها و حتی اروپاییها مثل وزیرخارجهها و روسای مجالسشان که میآیند درخواست نقشآفرینی از آقای هاشمی برای رفع مشکلاتشان را دارند بهعبارتی یک اجماع بینالمللی وجود دارد که آقای هاشمی میتواند در این شرایط، مشکلات را حل کند. اما ایشان نیازمند ابزار و اختیارات است.
* الان برخی از مخالفان داخلی آقای هاشمی که نمیخواهند به قدرت او در حل مشکلات اعتراف داشته باشند به نامهای اشاره میکنند که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای عربستان در راستای لغو حکم اعدام شیخ نمر نوشت و میگویند پاسخی به این نامه داده نشد. ماجرای این نامه به کجا رسید اصلا؟
من که نمیخواهم به کسی نسبت بدهم و بگویم به چه دلیل اما فقط این را میگویم که تاکنون این نامه بیتاثیر نبوده است. حتی برخی خبرگزاریها که اصولگرا هستند از من سوال کردند که چرا آقای هاشمی نامه نوشتند. پاسخ دادم تلاش برای نجات یک عالم شیعی مجاهد اشکال دارد؟ نامه یک تلاش بود و آقای هاشمی بر اساس وظیفه خود و بر اساس آنچه به ایشان درباره تاثیرگذاریشان گفتند، نامه را نوشت. تا به حال هم حکم اجرا نشده و بعد چندی قبل در رسانههای عربستان آمده بود که آقای نمر مدتی قبل تیری خورد و تیر در بدنشان است و الان درحال خارج کردن گلوله هستند و تا به حال هم حکم اجرا نشده است. درمورد لغوشدن یا نشدن حکم اطلاعی نداریم اما میبینید تا الان اجرا نشده است. رسانهای کردن مسائل خوب است اما با رویکرد منفی نمیتواند مفید باشد. دهها نفر در این زمینه اظهارنظر کردند، تهدید کردند و ادبیات مختلفی بهکار بردند و آقایهاشمی هم نامهای به آقای عبدا… نوشت و گفت عدم اجرای حکم میتواند برای وحدت مسلمین موثر باشد. فعلا تا به حال حکم اجرا نشده است.