قیمت مرغ در مازندران از کیلویی 8 هزار تومان عبور کرد/پر کشیدن مرغ ماشینی از سفره مردم

بصیر، مازندران با تولید بیش از 11 درصد گوشت مرغ در کشور، رتبه نخست تولید مرغ در ایران را دارد، اگر امروز سری به فروشگاههای مواد پروتئینی در استان میزدید، متوجه میشدید که قیمت مرغ به یکباره پر کشید و از 5 هزار تومان به 8 هزار تومان افزایش یافت.
مازندران به علت شرایط خاص جغرافیایی و اقلیمی و فراهم بودن نسبی شرایط پرورش طیور، در بین سایر استانها دارای عمدهترین سرمایهگذاری و اشتغال در زمینه پرورش مرغ گوشتی بوده و دارای 2 هزار و 84 واحد مرغ گوشتی در کشور است اما با فرا رسیدن روزهای پایانی سال، قیمت مرغ به نوعی سر به فلک گذاشته و برای خیلی از خانوادهها که در پی رفتوآمدها دلشان به خوردن زرشک پلو با مرغ ماشینی هم خوش بود، ناخوش شد.
میانگین تولید روزانه گوشت مرغ در استان حدود 630 تن است که پس از تأمین نیاز شهروندان استان حدود 66 درصد معادل 415 تن روزانه به سایر استانها صادر میشود.
گرانی گوشت قرمز و معایب مصرف بیش از حد این فرآورده دامی و نرخ قابل تحملتر این ماده پروتئینی در قیاس با گوشت ماهی، سبب اقبال بیشتر به مصرف گوشت مرغ است.
مرغ در سبد غذایی بسیاری از خانوادههای ایرانی و مازندرانی که رتبه نخست تولید را دارد، جایگاه ویژهای داشته و هرگونه نوسان قیمت این ماده غذایی، در تأمین سایر اقلام نیز برای خانوادهها موثر واقع میشود.
برای اینکه ببینیم که قیمت مرغ براساس مصوبه دو سازمان صنعت، معدن و تجارت و یا جهاد کشاورزی استان بود، به سایت این دو سازمان مراجعه کردیم که شاید قیمتها اطلاعرسانی شود اما ظاهراً مسئولان این دو سازمان هم بندگان خدا اطلاعی در این زمینه ندارند و یا تدبیر را بر این دیدند که کمتر در این زمینه اظهار نظر کنند، حالا چرا، به گردن خودشان.
اینکه همیشه یک پای ماجرای گرانیها را به دلالان، واسطهها و مباشران بینوا نسبت بدهیم و مسئولان را از تدبیر در بازار محروم کنیم، کار تازهای نیست، باید گفت در زمینه گرانی مرغ نیز همیشه پای یک دلال در میان است، یا شیطنت بعضی از تولیدکنندههای بزرگ در زمانی که بازار به فراورده آنها به دلیل قرار گرفتن در پایان سال و برپایی نمایشگاههای بهاری نیاز دارد، نیز به گزاف نیست.
با بیان جمله مرغ هم از سفره مردم پر کشید، یکباره به یاد جمله معروف مادربزرگ میافتیم که میگفت: «وچه! ماشینیکرک مگه پر زنده؟ (مرغ ماشینی مگر پرواز میکند؟)» کاش در قید حیات بود و به او میگفتم: «حالا که پر زد و ما دیدیم.»
بلاغ