سوغات هسته ای از وین با طعم گَس / دور افتخار دیپلماسی با توافق خوب یا توافق بد!؟

بصیر، دو سال از شروع دولتی می گذرد که شعار عقلانیت را در سرفصل سیاست های خود قرار داده و نام خود را تدبیر و امید نامیده است.  در تابستان گرم ۹۴، ایران در حساس ترین زمان تاریخ خود قرار دارد. انتخاب میان دو گزینه، گزینه خوب و گزینه بد. هر گزینه ای که انتخاب شود، پیامدها و عواقب خود را خواهد داشت که تا سال ها و حتی دهه ها در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه ایران متبلور خواهد بود. حال مذاکره بر سر این گزینه ها به دولت تدبیر و امید سپرده شده است. دولتی که در عین محافظه کاری، عقلانیت را سپهر سیاست های خود می داند. تمام ژنرال های دولت در وین جمع شده اند تا به هر شکل شده سوغاتی از وین بیاورند. حال پیش از پرداختن به موضوع اصلی، یک مقدمه ای لازم است تا از دل آن به اصل موضوع پرداخته شود.

دولت محافظه کار یا  محافظه کاریِ دولتی 

گاهی اوقات عقلانیت انسان را محافظه کارتر می سازد و برای فرار از رگبار فشارها خود را پشت ترسی ناخواسته پنهان می کند. همه رهبران دوست دارند تا چهره ای مقتدر از خود در جامعه بروز دهند و ملت دلخوش از رهبری قدرتمند که می تواند مشکلات را حل و فصل کند، روزگار سپری کنند.

جمع عقل و ترس میسرتر از جمع عقل و شجاعت است. چرا که عقل محاسبه گر انسان را وا می دارد از دست زدن به اقداماتی که ممکن است به انسان ضربه ای وارد کند، ممانعت کند اما شجاعت قدرت ریسک پذیری را بالا می برد. حسن روحانی از عقلانیت دولت می گوید، عقلی که جلودار فعالیت های سیاسیش است. اما این عقل بسیار محافظه کار است و احتیاط می کند. می ترسد که خدای نکرده اگر سیاستش شکست بخورد، چه عواقبی دامن گیرش خواهد شد. سرنوشتش در روزها و ماه های آینده چه خواهد شد؟ اگر مذاکرات به شکست بینجامد و غرب بر سر زیاده خواهی هایش باقی ماند، هزار وعده عمل نکرده که به این وعده بزرگتر گره خورده اند چه عاقبتی خواهند داشت؟ در اینجاست که محافظه کاری مفرط بر اندام دولت لرزه می اندازد. برخی اوقات مزد ترس بسیار گرانبهاست که برای ریختن آن ترس باید پسش داد.

در تاریخ ایران مردانی بزرگ ماندند که نترسیدند. اگر امام لحظه ای در مقابل غول خفقان استبداد پا پس می کشید هرگز انقلابی اتفاق نمی افتد و مردمانی از این سرزمین در پی وی قد علم نمی کردند که دژهای آهنین استکبار جهانی را به لرزه درآورند. اگر امام در مقابل غول جهانی استکبار پا پس می کشید، ماشین جنگی صدام تا تهران می تاخت، اما آن مرد ایستاد و بر سرجهان فریاد زد و مردانی از ایران زمین، جان را بر کف دستانشان قرار دادند و به جنگ دیو هزار سر رفتند و دشمن را به خاک ذلت نشاندند.

دولت تدبیر و امید، مزد ترسی را قرار است پس دهد که کدخدا را همچون هیولای هزار سر، بر سر حیات این ملت نشانده است. کدخدای که آب ذلت و خواری را می خواهد بر سر ایران بریزد و چالش آن را برای جهانیان به صدا درآورد. تاریخ شجاعت و دلیری این مردمان را گواهی می دهد و آن زمان که رهبرانشان در مقابل دشمن ترسیدند و فرار کردند، ذلت را در کشور دیدند. زمانی که افغان های شورشی لشکر نادر، نسخه صفویه را در پشت دروازه های شاه سلطان حسین عافیت طلب در هم پیچیدند قرن ها گذشت تا بار دیگر ایران کمر صاف کرد و با اتکا به توان خود، نام ایران را در جهان بار دیگر به عنوان ملتی بر سرزبان ها انداخت که نمی ترسند و برای نترسیدن خود نیز هزینه می دهند.

قرارداد خوب و  بد در میان بیم و امیدها

مذاکرات هسته ای، رگ خواب این دولت است. هر کس آن را مورد تعریف و تمجید قرار دهد، مورد نوازش قرار می گیرد و هر کس بر آن بتازد، بی سواد و اراذل و اوباش و لبوفروش نام می گیرد. حال آنکه در تاریخ داشته ایم زمانی شاه عباس کبیر، در قراردادی با عثمانی ها، بخشی از سرزمین های ادعا شده را واگذار کرد، اما چند سال بعد، در جنگی تمام عیار علاوه بر آن زمین ها، تا مرزهای عربی عثمانی پیش رفت و خم این امپراطوری را برای چندین دهه خواباند. اما در حال حاضر آیا امکان چنین رویدادهای وجود دارد. به نظر می رسد با توجه به سیر تحولات در تاریخ روابط بین الملل، دیگر نمی توان همچون دوره امپراطوری ها رفتار کرد. قواعد و قوانین بین المللی بسیار دست و پا گیر شده اند و واکنش جهانی به هر جنگی، سخت است.

بنابراین، پافشاری و ایستادگی در مقابل دشمن در میدان دیپلماتیک خود به معیاری برای سنجش قدرت کشورها بدل شده است. ایران بیش از ۱۲ سال است که در جبهه دیپلماسی هسته ای در گیر است و در برخی اوقات بنابر مصلحت عقب نشینی هایی داشته که دشمن را حریص تر ساخت. اما توانست این مسیر را اصلاح کند و به صورت معقولانه تری، هر چند با هزینه های زیاد، بر خواست های خود ایستادگی کند.

صنعت هسته ای ایران، در طول یک دهه اخیر توانست علی رغم وجود تنگناهای مختلفی مانند تحریم، به صنعتی بالنده و بومی تبدیل شود که این ابتکار، امیدها را برای تسری این راهبرد در صنایع دیگر نیز افزایش داده است. برای مثال اگر صنعت خودروسازی ایران، بتواند از تجربه صنعت هسته ای بهره ببرد، به مراتب محصولاتش در جهان زبانزد خاص و عام خواهد شد. تجربه گرانبهایی که نباید به راحتی آن را از دست داد. در صنعت بومی هسته ای ایران، هزاران دانشمند فیزیک، شیمی، مکانیک … رشد یافته اند و ایران را به یکی از قطب های علمی برتر هسته ای در تئوری پردازی و تولید محتوای علمی در جهان تبدیل کرده اند که توانسته در کنار آن، این علم را به کار گیرد.

بنابراین می توان گفت، صنعت هسته ای می تواند به هسته پیشرفت کشور در کلیه صنایع تبدیل شود هر چند خود این صنعت نیز دارای کارایی های پزشکی، کشاورزی و تولید انرژی نیز می باشد. از این رو بسیار مهم است زمانی که ما می خواهیم، بر سر چنین صنعت مهمی که هزینه های مادی و معنوی زیادی به خاطر آن پرداخت شده است، مذاکره کنیم، باید دستاوردهایی که برای ایران حاصل می شود، اگر بیشتر نباشد، لااقل کمتر از آن نیز نباشد.

بنابر اخبار، ایران در متن توافقی که قرار است در چند روز آینده اعلام شود، محدودیت هایی را که در قبل در بیانیه (توافق) لوزان پذیرفته بود؛ این بار در قالب توافق بپذیرد. به نظر می رسد اصرار طرف های مذاکره کننده بر اعلام توافق در روزهای آینده قرار دارد تا جو سنگین احتمالات و ترس از نتایج شکست، فروکش کند.

دولت حسن روحانی، در پایان توافق اولیه ژنو و اعلامیه لوزان، در هر دوبار از پیروزی و احتمال توافقی خبر داده بود که ایران را به حقوق هسته ای خود می رساند و تحریم ها را نیز لغو می کند هر چند با اعلام مواضع طرف های غربی و به خصوص ایالات متحده آمریکا در قالب فکت شیت خود، نه تنها خطوط قرمز ایران رعایت نشده بود، بلکه شرایط بسیار سختی را برای پایان تحریم ها و آغاز گشایش های مالی و بانکی تصویب کرده بودند و همین توافق اولیه را نیز باید در ابتدا کنگره آمریکا در ۳۰ تا ۶۰ روز بررسی و تصویب کند تا به مرحله اجرا در بیاید و به نظر می آید با توجه به تعطیلات جولای کنگره این دوره طولانی تر نیز بشود.

از سوی دیگر، در ایران، هرچند همه مسئولان بر توافق خوب اتفاق نظر دارند و توافق خوب را توافقی می دانندکه خطوط قرمز مطرح شده توسط نظام در آن رعایت شده باشد و شامل لغو فوری تحریم ها، عدم بازرسی از مراکز نظامی و حساس، ادامه مسیر تحقیق و توسعه هسته ای و زیاد نبودن زمان محدودیت ها است. هر یک از این مولفه ها در توافق احتمالی رعایت نشده باشد می تواند به منزله شکست یا باخت کشور محسوب شود.

هر چند برخی از مدعیان روشنفکری مانند صادق زیباکلام، صنعت هسته ای را صنعتی هزینه بر می داند و کعبه آمال آنها تعطیلی آن و ارتباط با آمریکاست. اما منافع کشور را نمی توان در قالب اذهان پریشان و ابن الوقت چنین افرادی خلاصه کرد که آینده کشور را در گروه ارتباط با ابرقدرت می دانند. یک عده مخالف محض توافق و حتی مذاکره با آمریکا هستند و آن را مغایر با استقلال و حاکمیت کشور می دانند، چرا که امور داخلی هر کشوری به خود او مربوط است که با توجه به افزایش تعاملات جهانی، رژیم های بین المللی و محدودیت های ناشی از آن، محلی از اعراب ندارند. عده ای نیز مانند برخی از مسئولان دولتی، توافق به هر قیمتی را می خواهند و حیات و ممات این دولت را در گرو آن قرار داده اند. اما قاطبه مسئولین مانند مقام معظم رهبری، نمایندگان مجلس و برخی در دولت، توافق خوب را می خواهند که شامل رعایت همان خطوط قرمزی می شود که در بالا اشاره شد و به نظر می رسد افکار عمومی جامعه ایرانی نیز این مسیر را بهترین مسیر برای حفظ استقلال و منافع ایران می دانند.

زیان ها و آسیب های توافق بد

بنابراین توافق خوب خواسته ای است که در صورت دستیابی به آن می توان امیدوار بود که صنعت هسته ای کشور، همچنان به مسیر خود هر چند کندتر از قبل ادامه خواهد داد اما تعطیل و به ماکت تبلیغاتی تبدیل نخواهد شد. اما برخی مسئولان دولتی سعی دارند، به هر نحوی که شده توافق را بدون توجه به تبعات آن به سرانجام برسانند و آن هم به دلیل منافع شخصی، جناحی و انتخاباتی که همگی به توافق گره خورده است.

پافشاری این عده بر مذاکره با آمریکا و توافق هسته ای در حالی رقم می خورد که می تواند، نتایج بسیار بدی در آینده برای کشور رقم زند. در صورتی که آمریکا بتواند با توجه به خواسته های خود، توافق را به سرانجام برساند، یعنی مسیری را طی کرده که بدون جنگ به نتایجی رسیده که در صورت جنگ به آن ممکن بود برسد. این امر مقدمه ای برای ورود به مسائل حساس دیگر نظام ایران می شود. یکی از این مسائل حمایت ایران از حزب الله لبنان، انصارالله یمن و جریان مقاومت فلسطین است. موضوعی که آمریکا و غرب آن را حمایت ایران از تروریسم در جهان تلقی  می کنند و بر سر آن نیز محدودیت های را برای ایران در نظر گرفته اند. از سوی دیگر، عدم شناسایی اسرائیل نیز خود یکی دیگر از مقولاتی است که می تواند محل منازعات بیشتر با ایران شود. مباحث حقوق بشری، حقوق زنان، قوانین اسلامی، حتی نوع پوشش و حجاب و بالاخره نوع حکومت ایران، آرمان های انقلاب اسلامی و اقلیت های کشور، مباحثی بوده اند که غرب در طول سال های متمادی قصد ورود  و دخالت در آنها را داشته و یک توافق بد هسته ای می تواند به عنوان روزنه ای برای ورود به این مسائل نیز باشد.

غرب با تجربه ای که در این زمینه کسب کرده به خوبی آگاه شده که دولت ایران خود را در برابر تحریم ها آسیب پذیر نشان داده و به خاطر رفع آن حاضر است امتیازاتی نیز بدهد. از این روز می تواند در صورت توافق در زمینه هسته ای و اعمال محدودیت ها، آن را به موضوعات دیگر نیز تسری دهد. عقب نشینی ایران در برنامه هسته ای، سنگ بنای بسیار مهلکی خواهد بود که غرب، نوع روابط خود را با ایران در این قالب تعریف خواهد کرد و می تواند با نشان دادن شمشیر تحریم ها به دولت، آن را مرعوب خود سازد و برای دخالت در امور داخلی کشور نیز جری تر شود.

بنابراین، اینکه دولتی بخواهد امور اجرایی کشور را به رفع تحریم ها گره بزند، به نقطه ضعف همیشگی سیاست در ایران بدل خواهد شد. به نظر می آید اقتصادی که حیات خود را به تحریم یا رفع تحریم منوط کرده باشد، اقتصادی مریض و بلاتکلیف است. هر چند باید اذعان داشت که اقتصاد ایران به خاطر وابستگی شدید به نفت بسیار آسیب پذیر است و یکی از راه های برون رفت از این چالش، همانگونه که بارها رهبر معظم انقلاب تاکید کرده اند، اقتصاد مقاومتی با تکیه بر ظرفیت ها و توانایی های داخلی می باشد. که این موضوع باید در قالب یک پروژه همیشگی برای دولت ها تعریف شود و آنها را موظف به اجرای آن کرد تا به هر بهانه ای از زیر بار این مسئولیت سنگین شانه خالی نکنند.

یکی دیگر از موضوعاتی که در ابتدا و در مقدمه نیز اشاره شد، تبدیل ایران به کشوری محافظه کار و در زبان عام، ترسو است. این ویژگی می تواند در قالب توافق بد حاصل شود. حسن روحانی، رئیس جمهور کشور ایران، در سخنانی اثرگذاری تحریم ها را تا حدی جدی نشان داد و آب خوردن را نیز به آن گره زد که برخی آن را حمله انتحاری دولت به خود تعبیر کردند و برخی نیز با این توجیه که دولت های غربی درباره تاثیر تحریم ها بر اقتصاد و امور اجرایی ایران آگاهی دارند و روحانی چه آن را بگوید و چه نگوید، موضوعیتی ندارد. اما اینکه رئیس جمهور کشوری، نقطه ضعف خود را فریاد بزند خود مساله دیگری است که نشان از ضعف و محافظه کاری دولتی دارد که سرنوشت خود را در به نتیجه رساند مذاکرات هسته ای به هرقیمت ممکن می داند.

مزد ترس دولت می تواند توافق بد باشد. ترسی که شکست مذاکرات را در حد سکته قلبی برای کشور ارزیابی کرده و در حدی انتظارات را بالا برده است که نمی تواند بعد از دو سال سرمایه گذاری عظیم در این موضوع، شکست را در ذهن خود حتی راه بدهد چه رسد که به تحلیل آن بپردازد. وزارت صنعت، اقتصاد، بانک مرکزی، ژنرال های نفتی و اتاق های بازرگانی و اقتصادی چشم بر وین دوخته اند تا دود سفید بلند شود و از آن تاریخ به بعد تازه کارها و پروژه های بر زمین مانده را دلخوش به لغو تحریم ها عملیاتی سازند.

دولت کارآمد و برخواسته از عقل، دولتی است که مدیران آن با پشتکار همچون مردان زمان جنگ تحمیلی، از فرم های شسته و رفته مدیریتی خارج شوند و جهاد اقتصادی را در قالب جنگ اقتصادی با دشمن معنا کنند و پیروزی های که در این مسیر حاصل می شود، ماندگار و تاریخی خواهد بود.

به هر حال زنگ ساعات پایانی مذاکرات طاقت فرسای هسته ای به صدا در آمده است و همه منتظر نتیجه ای هستند که از هتل کوبورگ وین خارج می شود. اما ورای کسانی که توافق را به هر قیمتی می خواهند، ملتی چشم انتظار توافق خوب هستند که منادی بخش عزت، شجاعت و مقاومت است تا در تاریخ این سرزمین نشانی از پایمردی آنان باشد. اما از قَبَل توافق بد این مزیت حاصل نمی شود. برای صنعت هسته ای کشور، خون پاک شهیدان دانشمندی ریخته شده که بهای آن لااقل توافق بد نیست. این خواسته تاریخی ملت ایران از مذاکره کنندگان هسته ای کشور است تا شجاعانه و بدون ترس بر روی اصول هسته ای ایران، ایستادگی کنند و قافیه را در ساعت های پایانی نبازند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا