لالههایی که در امنترین سرزمین به گل مینشینند

بصیر ،«جمعه خونین مكه»، اگرچه به ظاهر برای سركوب مراسم برائت از مشركین بود، اما در حقیقت بر اساس دستور آمریكا و در جهت مقابله با «صدور انقلاب اسلامی» رقم خورد. اگرچه موجب بسط انقلاب اسلامی شد و خود زمینهای شد تا مظلومیت انقلاب اسلامی و سخن حقش بیش از پیش در برابر چشم مسلمین جهان قرار گیرد، كه نقطه عطفی در صدور انقلاب بود. مگر نه آنكه در چهلم شهدای جمعه خونین بود كه انتفاضه فلسطین آغاز شد؟
طراحی سعودیها برای راهاندازی حمام خون
به نظر می رسد ماجرای جمعه خونین موضوعی تصادفی نبوده است و از مدتها پیش مسئولان سعودی برای اجرای آن تصمیمگیری کرده بودند؛ شواهد ذیل نظریه فوق را به اثبات میرساند:
1. در روز پنجم ذیحجه (1 روز پیش از واقعه)، بیمارستانها و سازمانهای بهداری اعلام كردند كه هیچ مراجعه كننده ایرانی را برای درمان در روز ششم ماه نخواهند پذیرفت.
2. یكساعت قبل از شروع راهپیمایی، درهای ورودی به بنای بزرگ مخصوص حجاج اردنی و فلسطینی بسته شد و به هیچ كس اجازه داخل یا خارج شدن از آن داده نمی شد.
3. سطح بام بناهای واقع در جانب چپ راهپیمایی از كپسولهای خالی و سنگها و آجرها و ابزارآلات ازكارافتاده كه در طول برخورد به سوی حجاج پرتاب شد انباشته شده بود. برخی از صاحبان این خانه ها ابراز داشته بودند كه این وسایل چند روز قبل از جانب حكومت سعودی به بام آنها منتقل شده بود.
4. تغییر آرایش پلیس كه برخلاف سالهای قبل در دو سوی مسیر نایستاده و صفآرایی آنها در انتهای مسیر حركت حجاج و یا قرار گرفتن فرماندهان پلیس در پشت سر نیروها بر خلاف گذشته كه فرماندهان 100 متر در جلوی گردان خود میایستادهاند.
5. در سالهای گذشته با توقف اتومبیلهای سواری در مسیر راهپیمایی سعی در ایجاد موانع فیزیكی برای گسستن صفوف راهپیمایان داشتند، اما در آن سال از توقف خودروها در طول خیابان محل برخورد نهایی منع كردند و اتوموبیلها را از نزدیک شدن به مسیر مسجد ملک تا تقاطع خیابان عبدالله بن زبیر باز داشتند.
6. در سالهای گذشته ماموران پلیس در میان راهپیمایان حاضر میشدند تا از انتشار جزوهها پیشگیری کنند اما در آن سال هیچیک از آنان داخل راهپیمایی نشدند و باطوم بهدست صفآرایی کرده بودند.
جدای این قبیل نمونههای میدانی باید به سخنان متفاوت در ملاقات وزیرخارجه سعودی در ریاض با كاردار جمهوری اسلامی و ملاقات وزیر حج و امور اوقاف سعودی با نماینده ایران در روز چهارم ذیحجه و تفاوت لحن مذاكرات آنها اشاره کرد.
همچنین عملكرد رسانهها كه در این گونه موارد بیش از هر چیز به جذابیتهای خبر و پرداختن به ابعاد كشتهها و زخمیها و … علاقه نشان می دهند، در این موضوع كاملاً متفاوت بود و از همان ابتدا بیش از هر چیز به
تطهیر مسئولان سعودی پرداخته و خبرهایی مخابره کردند كه بهخوبی بوی دلارهای نفتی میداد، اما اینكه چه كسی دستور این برخورد را داده بود، مسئول وقت بعثه کشورمان در این خصوص گفته بود: «در اولین مراسم برائت از مشركین، فقط ایرانیها بودند، اما در سالهای بعد و به خصوص همین سال 1366 مردم خود مكه و ملیتهای دیگر مسلمان به مراسم میآمدند و اوضاع به طور كلی متفاوت شده بود»
همه شواهد دلالت بر این حقیقت دارد که حادثه مكه با فشار مستقیم آمریكا به عربستان سعودی شكل گرفت، بر اساس اخبار و اطلاعات موجود، بسیاری از شركتكنندگان در مراسم برائت از مشركین سالهای قبل از 1366، بعد از بازگشت به كشور متبوعشان بازداشت میشدند و تحت بازجویی قرار میگرفتند، حتی در چندین مورد افراد بعثه ما را هم گرفتند و به بازجویی بردند، یک حساسیت فوقالعادهای ایجاد شده بود.
بهانهجوییهای مزدورانه آل سعود
برخورد با ایرانیها از سوی مسئولان سعودی در سال 1366 امر تازهای نبود و در طول سالهای 1358 تا 1366 بارها ایرانیان به جرم بیان شعار بر ضدآمریكا و اسرائیل دستگیر، زندانی و شكنجه شدند و در پی آن منازعاتی بین مسئولین دو كشور برخواسته بود حتی درباره اجتماعی بودن حج و فتاوای علمای حجاز و نظریات و فتاوای امام خمینی (ره)، بحثهای گوناگونی پیش آمد كه در نهایت ملک خالدبن عبدالعزیز پادشاه وقت عربستان سعودی نامهای به امام خمینی فرستاد، بر این مبنا كه برخی روحانیون حجاز حج را (برخلاف سنت انبیا و رسول اكرم (ص) و ائمه (ع) و حتی نظر علمای معاصر، مراسم و مناسكی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی بدعت معرفی كردند.
اجتناب از سبّ و لعن دشمنان را حق دانستند و آن را انحراف از دین و جسارت به مكه و كعبه مطرح كردند و حتی دولت سعودی بر این معنی تأكید داشت كه از رسول اكرم (ص) در مراسم حج جز تلبیه و دعا و نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف حج و معصیت است.
پاسخ حضرت امام در 60/7/18 به پادشاه عربستان
««… این جانب تمام گرفتاریها و بدبختیهای مسلمین و دولتهای كشورهای اسلامی را در اختلاف و نفاق بین آنان میدانم. چرا باید دولتهای اسلامی با داشتن قریب یک میلیارد جمعیت و در دست داشتن ذخیرههای زیر زمینی، خصوصا موجهای نفت كه رگ حیات ابر قدرتهاست و برخورداری از تعلیمات حیاتبخش قرآن كریم و دستورات عبادی سیاسی پیامبر اسلام (ص) كه مسلمانان را به اعتصام به “حبلالله” دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذیر میفرماید و با داشتن ملاذ و ملجایی چون حرمین شریفین، كه در عهد رسول الله (ص) مركز عبادت و سیاست اسلامی بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدتها نیز چنین بوده است و طرح فتوحات و سیاسات از آن دو مركز بزرگ سیاسی عبادی ریخته میشده است.
اكنون به واسطه كجفهمیها و غرضورزیها و تبلیغات وسیع ابرقدرتها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی ، كه مورد احتیاج مبرم و از اهم امور مسلمین است، در حرمین شریفین جرم شناخته شود و پلیس سعودی در داخل مسجدالحرام و در جایی كه به حكم خدا و به نص قرآن مجید برای همه كس حتی منحرفین محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگیر نمایند و به زندان بفرستند.
جرم این مسلمانان شعار بر ضد آمریكا و اسرائیل، این دشمنان خدا و رسول بوده است… اگر دولت حجاز از این فریضه عبادی – سیاسی، كه هر سال در مواقف كریمه حرمین شریفین با حضور میلیونی مسلمانان تشكیل میشود، استفاده سیاسی اسلامی مینمود، احتیاج به آمریكا و هواپیماهای آواكس آن و سایر ابرقدرتها نداشت و مشكلات مسلمانان حل میشد.
میدانیم كه آمریكا این هواپیماها را از آن جهت در اختیار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائیل از آنها استفاده نماید. چنانكه دیدیم كه آواكسهای آمریكایی برای تفرقه بین ایران و سایر مسلمانان عرب گزارشی سرتاسر دروغ داد مبنی بر بمباران
مراكز نفتی كویت توسط ایران … اخیراً به این نكته تاكید میكنم كه از مكتوب شما ظاهر میشود كه گزارشهای دروغ و انحرافی به شما داده میشود. چنانكه نوشتهاید شعارهای زائرین ایرانی موجب نارضایتی و تنفر زائرین بیتالله شده است.
بهتر بود شما اشخاص امینی را مأمور گزارشها نمایید تا معلوم شود شعار ضداسرائیل و آمریكا موجب تنفر و نارضایتی زائرین نشده، بلكه برخورد مامورین دولت سعودی و ضرب و هتک و به حبس كشیدن مهمانان خدای متعال، به جرم شعار علیه اسرائیل و آمریكا، موجب تنفر و نارضایتی مسلمانان جهان و خصوص زائران بیتاللهالحرام و حرم معظم رسولالله (ص) شده است.
از خداوند متعال خواستارم كه مسلمانان را از خواب غفلت بیدار، و عظمت اسلام را روز افزون فرماید؛ و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمین است هدایت فرماید…»» نصایح مكرر امام اما كارگر نیفتاد و پادشاهانی كه بیشتر در فكر ادامه سلطنت مبتنی بر خفقان خود بودند، ناگزیر به تكیه به ابرقدرتهایی همچون آمریكا شده و هر روز از مردم خود و جهان اسلام دور شدند.
چرا برائت از مشركین؟
برائت از مشركین، تعبیری قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشركین و دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنها و اصطلاحاً به فعالیتهایی كه در بُعد سیاسی حج به صورت اجتماعی انجام میگیرد نیز اطلاق میشود.
در آیات مختلف قرآن گذشته از نكوهش شدید شرک و مشركان و بیان عاقبتِ شوم آنها، تأكید بر ضرورت گسستن پیوند از مشركان و توصیه جدی به مقابله با آنان و به برائت انبیاء از مشركان و اعلان بیزاری آنها از «شرک» و «موضوع له شرک» تصریح شده است.
نمونه بارز اعلام برائت از مشركان در امتهای پیشین، بنابر آیه 4 سوره ممتحنه قرآن كریم، حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام) و یارانش بودند كه قاطعانه برائت خود را از مشركان و بتهای آنها اعلام داشتند. اِسناد عمل برائت در این آیات به پیامبران، این نكته را افاده می كند كه این عمل علاوه بر صبغه اعتقادی، جنبه سیاسی و حقوقی و اجتماعی نیز دارد و با تعیین مشی و رفتار بیرونی مؤمنان، موحدان را از مشركان و كافران متمایز می كند.
بهویژه آنكه در كتب لغت نیز «برائت» را به معنای بیزاری و اجتناب و گسستن پیوند و ارتباط دانستهاند. اعلان عمومی «برائت از مشركین» و اَحكام الحاقی آن، در تاریخ اسلام برای نخستینبار، پس از نقض عهد مشركینی بود كه پس از فتح مكه (8 هـ ق) با پیامبر اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند.
10 آیه نخست سوره برائت متكفل این اعلان بود. حضرت علی (ع) این آیات را به دستور رسول اكرم (ص) در مراسم حج سال نهم هجرت ابلاغ فرمودند. آیات مزبور، علاوه بر برائت از مشركانِ پیمانشكن، تمامی مشركان، اعم از پیمان بستگان و غیر آنان را شامل می شود؛ زیرا به نظر برخی از مفسران، آیه سوم سوره برائت، تكرار آیه اول نیست؛ آیه اول اعلام برائت و بیزاری از مشركین پیمانشكن و خطاب آیه سوم به صورت اعلام برائت یا به تعبیر قرآن «اذان برائت» متوجه تمامی مردم است، نه خاص مشركین، تا همه بدانند كه خدا و رسول از مشركین بیزارند و مردم خود را برای چنین امری، پس از سپری شدن ماههای حرام، آماده سازند.
در ابلاغ «برائت از مشركین» حضرت علی (ع)، در بعدازظهر دهم ذیحجه در مِنا، با شمشیر برهنه، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سوره برائت، چهار حكم الحاقی رسول اكرم را ابلاغ فرمود.
مضمون «اذان برائت » – با توجه به تعبیر «اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشركین و رسولُهُ» و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سوره توبه اشاره به آن دارد كه این اعلامیه را نباید مقابله مقطعیِ رسول اكرم (ص) با رفتار مشركان پیمان شكن دانست، بلكه این مضمون و نحوه ابلاغ، بیانكننده یک اصل
اسلامی و همیشگی است كه خداوند آن را مقرر كرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان، روشن کند.
شیوههای اعلام برائت میتواند به گونههای مختلف و مناسب، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه بهعنوان ركن، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و بتپرستی، و اعلان انزجار از مشركان و دشمنان اسلام و محكوم كردن سیاستهای خصمانه و توطئهگرانه و مشی ستمگرانه و تجاوزكارانه آنهاست.
از سوی دیگر با توجه به محتوای برائت و نیز ارزش تأسی به پیامبر (ص) در انتخاب زمان و مكان اعلان برائت، مناسبت حكم و موضوع ایجاب میكند كه بهترین و كارآمدترین شكل اعلان برائت از مشركان، در حرم و در ایام حج انجام گیرد.
از آیه سوم سوره توبه نیز میتوان چنین استنباط كرد كه اعلان برائت با اعمال و مناسك حج منافات ندارد، بلكه رابطه میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب میكند كه برای تكمیل آثار و بركات هر یك از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یكدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر میگیرد و عبادتی اجتماعی ـ سیاسی بهشمار میرود و صرفاً حركتی فردی نیست.
نمونه های بهرگیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیتاللهالحرام و حج كه حرم امن الهی بهشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) و مسلمانان متعدد است.
چگونگی وقوع فاجعه
در روز نهم مردادماه 1366 شمسی برابر با ششم ذیحجّه سال 1407 قمری، هزاران زائر ایرانی و تعدادی از زائران دیگر كشورهای اسلامی در مكه معظّمه و خانه خدا، پس از انجام فریضه نماز عصر، به سوی محل تجمع و شروع راهپیمایی در منطقه معابده، رهسپار شدند.
برنامه راهپیمایی در ساعت 16:30 دقیقه با تلاوت آیاتی از قرآن كریم آغاز شد. آنگاه پلاكاردهای حاوی شعارهایی در نفی سردمداران بلوک شرق و غرب و اسرائیل و دعوت مسلمین به وحدت برافراشته شد؛ آنگاه جملاتی از پیام رهبر كبیر انقلاب به كنگره حج برای حضار خوانده شد و ترجمه شد و سپس نماینده امام در حج شروع به سخنرانی کرد. در ساعت 18:10 دقیقه تظاهركنندگان آرام به سوی سه راهی شعب ابوطالب به راه افتادند، مردان و زنان در صفوف جدا حركت میكردند و جانبازان بر روی ویلچرهایشان در صفوف مقدم بودند.
در ساعت 18:40 دقیقه راهپیمایی به نقطه پایانی رسید. صدای بلندگوها خاموش و مردم به شعارهای خود خاتمه دادند و پلاكارها در هم پیچیده شد. ناگهان حملات عمال سعودی ابتدا با ریختن آب سرد و پس از آن آب ولرم و جوش بر سر زائران شروع شد.
هر كس به سویی میگریخت. اما پس از پایان مراسم و به دنبال حركت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضه مغرب، پس از طی مسافتی راه، در حالی كه در جلوی جمعیت عظیم راهپیمایان، زنان و معلولین انقلاب در حال حركت بودند، ستونهایی از نظامیان آل سعود ظاهر شدند. لحظهای بعد مزدوران آمریكا در لباس نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بهویژه زنان و معلولان و جانبازان) هجوم بردند و با «باتوم» بر سر و روی حجاج بیگناه كوبیدند.
اینان از یک طرف و مزدوران دیگر نیز از بالای پلهها و ساختمانها ، سنگ و آجر و شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم میریختند. پس از آن شلیک گازهای سمی و خفهكننده شروع شد و بهدنبال آن رگبار گلولهها به قصد كشتن و نه متفرق كردن راهپیمایان برائت از مشركین سرازیر شد و پیكرهای پاک انسانهایی كه جرمشان اعلام برائت و بیزاری از آمریكا و اسرائیل و ایادی ناپاكشان بود، درخاك و خون غلتیدند.
زنان بیگناه ما چادر از سرشان افتاده بود و در زیردست و پا له میشدند و با گازهای خفهكننده و رگبار گلولهها شربت شهادت نوشیدند.
این جنایتكاران حتی به آمبولانسهای حامل مجروحین نیز یورش میبردند و مانع جمعآوری مجروحین میشدند. در نتیجه این حمله و هجوم، بیش از 500 تن از حجاج بی دفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی كشته و حدود 700 تن زخمی شدند.
این سخنان دردناک رهبر كبیر انقلاب رضوان الله تعالی علیه است كه دراین حزن و اندوه سنگین و بزرگ، آرامش خویش را از دست داده است: ««بارالها، تو خود شاهدی كه در این سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهدانی داشتیم كه به سوی تو و به سوی خانه امن تو كه از صدر خلقت تاكنون
مامن هر موجودی بوده است هجرت كردند و در پیش چشمان حیرتزده مسلمانان كشورهای جهان به دست پلید آمریكا كه از آستین آل سعود به در آمده است، به خاک و خون كشیده شدند و در آستانه عاشورای ولی الله الاعظم (س) عاشورایی دیگر، با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو، در جمعه خونین پدید آوردند كه ای كاش نبودم تا آن را ببینم و یا بشنوم، نه برای شهادت عزیزانی مجاهد و مهاجر كه شهادت امری است كه آرزوی عزیزان ماست و شهدی است آشنا برای زنان و مردان و كودكان ما كه در یورشهای مغولانه صدام عفلقی شدیدتر و فجیعتر آن را چشیدهاند و دیدهایم، بلكه برای مصیبتی است كه نه تنها برای پیغمبر اسلام (ص) كه برای تمامی انبیا و مرسلین، از آدم تا خاتم پیش آمد.
به فرمان كاخ سیاه بهدست ناپاک آل سعود این شقیترین جانیان عصر، بالاترین مقام مقدس الهی شكسته شد.»»
پس از حادثه ذیحجه 1407/ مرداد 1366، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بی دفاع (بیشتر زنان و جانبازان) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشركین كه به آرامی برگزار شده بود، مرتكبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند و حجاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متهم كردند.
توجیه مفتضحانه سعودیها
در بیانیه رسمی وزارت كشور سعودی در هشتم ذیحجه، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (402 كشته كه 275 تن آنان ایرانی ـ نیمی از كشتهشدگان زنان ـ بوده اند و 649 زخمی) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأكید بر مقابله شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد.
به رغم پوشش خبری یكسویه حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمه آن، از جزئیات نحوه قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ كشوری قرار نگرفت و این موضوع بایكوت خبری در برخی مطبوعات مستقل اروپا منعكس شد.
همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کرد و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری میكرد.
نكته دردناک آنجاست كه بسیاری از آمار شهدا مربوط به روزهای پس از حادثه است كه ماموران سعودی اجازه مداوای مجروحین حادثه را در بیمارستانها ندادند و برخی از مجروحین كه جراحات حاد داشتند، پس از تحمل رنج و درد بسیار و در حالی كه امكان مداوای آنها بود، به شهادت رسیدند.
اگرچه برخی از مسلمین حاضر در حج نیز به برخی از متواریان از صحنه درگیری و مجروحان با تمام خطراتی كه متوجه آنها بود در خانههایشان پناه دادند و اثبات کردند كه این رفتار حكومتمردانشان میتواند برخاسته از چهره حقیقی مردم كشورشان نباشد.
بخشی از دستاوردهای فاجعه
به دنبال جنایت بیسابقه عمال آمریكایی عربستان سعودی در به شهادت رساندن زائران بیتاللهالحرام جمعیت میلیونی مردم تهران در 11 مرداد 1366پس از راهپیمائی باشكوه در برابر مجلس شورای اسلامی اجتماع كردند و هاشمی رفسنجانی، ریاست مجلس وقت در این اجتماع گفت: انتقام خون شهدا آنست كه ریشه حكام سعودی در منطقه خشكانده شود. این بازتابها از مرزهای ایران و عربستان فراتر رفت، بهعنوان نمونه اطلاعات حجاج و علمای كشورهای مختلف كه در مراسم حج شركت داشتند، در افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد.
عدهای از علمای برجسته لبنان در بازگشت از حج و با ذكر مشروعیت مراسم برائت در حج، حمله نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و كشتار مردم بی دفاع و شكستن حرمتِ حرم را محكوم كردند.
همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی، توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن، آمادگی كامل پلیس و ارتش سعودی برای سركوب مردم از قبل، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع
امریكا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران طی مقالات، مصاحبهها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در كشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعكس شد.
چندی بعد رئیس جمهور محترم وقت ایران، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثه مكه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بینالمللی معرفی كرد.
كمی پس از كشتار مكه، دو كنفرانس بینالمللی و چندین كنفرانس كوچک در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثه 6 ذیحجه 1407 و وضعیت حرمین شریفین تشكیل شد. اولین كنگره در آذر 1366 (23 تا 27 نوامبر 1987) با عنوان «قداست و امنیت حرم» با حضور علمای اهل سنت و تشیع از 43 كشور در تهران تشكیل شد كه پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعه 6 ذیحجه 1407 در كمیسیونهای چهارگانه آن، قطعنامه ای در 12 ماده تصویب، و طی آن اعلام شد: با بررسی اسناد منتشره، حجاج شركتكننده در مراسم برائت از مشركین، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصرهشده و سپس با گلوله و گاز سمی به شهادت رسیده اند. كنگره روز 6 ذیحجه هر سال را روز برائت از مشركین اعلام داشت و تأكید كرد كه باید علمای صالح جهان، حرمین شریفین را اداره كنند.
كنفرانس بینالمللی دیگری در لندن، از ششم تا نهم ژانویه 1988 تشكیل یافت و در آن با حضور 500 تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از 40 كشور دنیا، مسئله آینده حرمین و فاجعه مكه بررسی شد.
در قطعنامه پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محكوم و با تأكید بر وقوع آن به خواست آمریكا، بر این نظر تأكید شد كه حرمین، میراث مشترک تمامی مسلمانان بوده است و اداره حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد. این سمینار (6 ذیحجه) را روز اعلام برائت از مشركین نامید.
خونهای رسواگر
قتل عام حجاج اما در كنار تمام دردناكیش، ماهیت كشورهای مرتجع عرب و ارتباط و همكاری آنها را با استكبار جهانی به اثبات رساند. حضرت امام (ره) در بـیان واقعی اثرات این واقعه در پاسخ تلگرام نماینده خود در حج نوشت:
اگـر هـزاران مـبـلـغ روحانی را به اقطار عالم می فرستادیم تا مرز واقعی بین اسلام راستین و اسلام آمریكایی و فرق بین حكومت عدل و حـكـومت سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص كنیم، بهصورتی چنین زیبا نمی توانستیم.
بیداری جهان اسلام نتیجه مظلومیت زائران شهید
اما انتفاضه از چهلم شهدای فلسطینی و ایرانی و دیگر شهدای مكه در مسجد شیخ عبدالعزیز عوده شروع شد؛ انتفاضه از حیث تاثیر بر صحنه بینالمللی تفاوت زیادی با مبارزات پیشین داشت زیرا اینبار بر اساس عقاید مذهبی و نه دلبستگیهای ملی آغاز شده بود و از همان روز بود كه صدای شكستن تدریجی اسرائیل و فروپاشی نزدیك آن موجب وحشت استراتژیستهای غرب شد.
اگر این خیزش با اندیشهای ناسیونالیستی، لیبرالیستی، ملیگرایی و نژادپرستانه بود، برای جهانخواران، نگرانی چندانی به همراه نداشت زیرا میدانستند كه در آن صورت این خیزش دیر یا زود راهی را در پیش خواهد گرفت كه سادات و عرفات در پیش گرفتند و آن راه «كمپ دیوید» است. لیكن را «الله» و راه اسلام در برابر دشمن «انعطاف ناپذیر» است. با این حساب می توان گفت بر خلاف محاسبه غرب، این كشتار یكی از بیشترین نقشها را در صدور انقلاب داشته است.
فریادهای فروخفتهای که ماندگار شد
مراسم برائت از مشركین پس از توقف در سالهای 1367 تا 1369 و علیرغم تضییقات و تحریمها، از 1370 هجری شمسی مجدداً، در مكه انجام شد؛ در 1370 در روز 6 ذیحجه 1411، در مقابل بعثه مقام معظم رهبری؛ در سال 1371 برابر با 6 ذیحجه 1412 در اطراف بعثه رهبر معظم انقلاب و از سال 1372 به بعد، بهرغم توافق سال 1370 با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت به علت تضییقات و اجتناب از خونریزی، در منا و عرفات همه ساله در زیر چادرها برگزار میشود.