بررسی محتوایی روزنامه های چهار شنبه:

اعلام خطر اقتصادی وظیفه مجلس بود نه ۴ وزیر!/ پرستیژ ایرانی و فاجعه منا

بصیر، سه شنبه روز شلوغی در مجلس بود و تعدادی از اعضای دولت برای همراهی عباس آخوندی در روز استیضاحش وارد مجلس شدند. در نهایت نیز آخوندی در پست وزارت راه و شهرسازی با رای اعتماد مجدد نمایندگان باقی ماند و فرصت دیگری در اختیار وی برای کاهش معضلات این وزارتخانه قرار گرفت. دیروز همچنین هما روستا، بازیگر تائتر و سینما با حضور دوستدارانش به خاک سپرده شد.

پوست‌اندازی تکنوکرات‌ها/ قم عليه تندروها

روزنامه اصلاح طلب شرق در گزارشی با عنوان “پوست‌اندازی تکنوکرات‌ها”، به کارنامه ۲۰ ساله حزب کارگزاران سازندگی پرداخته است: برخوردها با کارگزاران ناشی از خطای درونی رادیکال‌های جبهه اصلاحات بوده است. در مورد آقای هاشمی هم اساسا دولت دوم خرداد- به ماهو دولت- به دنبال خدشه‌ واردکردن به شخصیت ایشان نبود اما عناصر افراطی بودند که این هدف را دنبال می‌کردند. جماعتی بودند که خود را به دوم خرداد منتسب می‌کردند و چه‌بسا برخی‌شان منتسب و کاملا افراطی بودند و در حق آقای هاشمی تندی کردند. آنها نسبت به آقای هاشمی بد عمل کردند». همسویی کارگزاران و سایر اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس ششم و شوراهای دوم نیز ادامه داشت، هرچند فهرست‌های حزب مشارکت به‌طور طبیعی، با اقبال بیشتری در جامعه مواجه می‌شد. مقطع انتخابات ریاست‌جمهوری نهم را باید مقطع برقرارشدن انسجام دوباره میان کارگزاران، اصلاح‌طلبان و آیت‌الله هاشمی دانست. نامزدی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در آن مقطع نیز با انتقاداتی از سوی برخی طیف‌های اصلاح‌طلب مواجه شد اما گفت‌وگوی ایشان با اولین سالنامه مطبوعات ایران در روزنامه «شرق» در نوروز ٨٤، هاشمی جدیدی را به جامعه معرفی ‌کرد و البته در آن گفت‌وگو، او از تردیدهای خود برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم سخن گفته بود. این در حالی بود که ‌مهدی کروبی و مصطفی معین از سوی تعدادی از احزاب اصلاح‌طلب برای نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری معرفی شده بودند و حضور یک دوجین نامزد از اصولگرایان نیز مزید بر علت شده بود تا نگرانی از بابت کاندیدای اجماعی میان اصلاح‌طلبان وجود نداشته باشد. اتفاقاتی که در جریان انتخابات شوراهای دوم و مجلس هفتم رخ داده و طیف جوان‌تر جناح راست با عنوان اصولگرا و با تابلوی «آبادگران ایران اسلامی» را راهی این دو پارلمان کرده بود اما مدنظر اصلاح‌طلبان قرار نداشت. حضور آیت‌الله هاشمی در عرصه انتخابات با حمایت کارگزاران، برخی اصلاح‌طلبان – البته به شکل انفرادی- و تعدادی از روحانیون میانه‌رو جریان اصولگرای سنتی مواجه شد و عدم اجماع میان هاشمی، کروبی و معین، آرای تحول‌خواهان را تقسیم کرد. مرحله دوم انتخابات ریاست‌جمهوری نهم و دوقطبی هاشمی – احمدی‌نژاد اما حلقه وصل اکثر قریب‌به‌اتفاق اصلاح‌طلبان تعبیر شد؛ ائتلافی دیرهنگام که نتیجه آن از قبل مشخص بود.

“قم عليه تندروها”، عنوان گزارشی از شرق درباره اعتراض و تحصن برخی از طلاب حوزه های علمیه قم نسبت به برجام است:  اين هفته کلاس درس آیت‌الله جوادی‌آملی که به گفته شاگردانش ٣٠ سال بود تعطیل نشده بود، با حضور طلاب معترض به برجام تعطیل شد. ماجرائی که واکنش آیت‌الله مکارم‌شیرازی را هم در پی داشت و از این اتفاق که به گفته او «مخدوش‌شدن‌ شأن مرجعیت است» زبان به گلایه گشود. اما اصل ماجرا چه بود؟ حجت‌الاسلام حسین اشرفی از مرتبطین دفتر آیت‌الله جوادی‌آملی، در گفت‌وگو با «شرق» به نقل از حسین آزادی از شاگردان آیت‌الله، به روایت روز حادثه پرداخته است. به گفته اشرفی، آیت‌الله بعد از آنکه متوجه می‌شود، عده‌ای برای اعتراض به محل درس او آمده‌اند، از حضور در کلاس خودداری می‌کند و این‌گونه کلاس درس او ظاهرا برای نخستین‌بار تعطیل می‌شود. ماجرا از تلاش حدود ٤٠ یا ٥٠ نفر از طلاب جوان قم که حجت‌الاسلام اشرفی آنها را «طلبه‌های داغ و افراطی» می‌داند، برای برگزاری تحصن، در اعتراض به برجام آغاز می‌شود؛ تحصن به رهبری سیدی که نام او را نمی‌برد، اما می‌گوید او از چهره‌های آشنای قم است که قبلا هم در چنین تحرکاتی حضور داشته است. تحصنی که قرار بود، هم‌زمان با تجمع و تحصن افراطی‌ها در مقابل مجلس در تهران کلید بخورد. به گفته اشرفی، این عده از روز جمعه برنامه داشتند که در شبستان مسجد اعظم قم، در اعتراض برجام تحصنی را ترتیب دهند، اگرچه موفق نمی‌شوند. آنها روز شنبه هم تلاشی را برای شکل‌گیری تحصن آغاز می‌کنند که با مداخله نیروی انتظامی متفرق می‌شوند. این گروه به رهبری همان سید، روز یکشنبه هفته جاری در اعتراض به رفتار نیروی انتظامی، به تمام کلاس‌های درس حوزه در مسجد اعظم می‌روند و قصد دارند اعتراض خود را به گوش مراجع برسانند. به گفته حجت‌الاسلام اشرفی، به کلاس درس آیات مکارم شیرازی و نوری‌همدانی هم می‌روند. اشرفی در ادامه گفت‌وگوی خود با «شرق» می‌گوید: «اما آقایان اجازه ندادند که آنها كلاس را به هم بریزند و به آنها گفته‌اند که اینجا کلاس درس است، تفرقه ایجاد نکنید». گروه معترض در ادامه تصمیم می‌گیرند به کلاس درس تفسیر آیت‌الله جوادی‌آملی هم بروند که ساعت ١١ برگزار می‌شود. به گفته اشرفی، سرپاسدار آیت‌الله با بی‌سیم به او اطلاع می‌دهد که معترضان چنین بنایی دارند. بعد هم همان فرد خطاب به جمعیت و شاگردان اطلاع می‌دهد که حاج‌آقا برای کلاس درس نمی‌آیند. اشرفی می‌گوید: «این‌گونه نبود که سر کلاس درس ایشان بخواهند اختلال ایجاد کنند. ظاهرا به ایشان اطلاع داده بودند و آقای آملی هم سرش برای این ماجرا‌ها درد نمی‌کرد و نیامد. درواقع از باب پیشگیری نیامد». به گفته اشرفی، روز بعد از آن آیت‌الله مکارم‌شیرازی، نسبت به این موضوع موضع‌گیری کرده و می‌گوید درست نیست به‌خاطر این حرکت‌ها کلاس درس مراجع تعطیل شود.

اعلام خطر اقتصادی وظیفه مجلس بود نه ۴ وزیر!/ مسئولیت فاجعه‌ گردن مجلس می‌افتد؟

روزنامه کیهان در گزارشی تحلیلی با عنوان “اعلام خطر اقتصادی وظیفه مجلس بود نه ۴ وزیر!”، به موضوع نامه ۴ وزیر به روحانی و هشدار نسبت به رکود اقتصادی اشاره می کند: با انتشار نامه ۴ وزیر کابینه به رئیس جمهور بحث و گفت‌وگو‌های فراوانی درباره آن به راه افتاد و گمانه‌زنی‌های زیادی صورت گرفت. عده‌ای آن را ابزاری برای چانه‌زنی و امتیازگیری تلقی کردند، عده‌ای از اختلاف در تیم اقتصادی دولت سخن گفتند و عده‌ای آن را علامت دروغ بودن همه تبلیغات پیشین در عبور از رکود و رونق اقتصادی دانستند.در اینکه همه موارد بالا – و بعضی گمانه‌زنی‌های دیگر- هر یک به میزانی از درستی و اصالت برخوردار است تردیدی نیست اما می‌توان علت نامه‌نگاری را از منظری جامع‌تر و با در نظر گرفتن جوانب مختلف بررسی کرد.دروغ‌ها و آمار و ارقام غلط دو سال گذشته، در همه شئون جامعه به روشنی دیده می‌شد و می‌شود اما در همه این مدت صدایی از هیچ‌کس بلند نمی‌شد! نمایندگان مجلس که براساس قانون اساسی وظیفه نظارتی بر دوششان سنگینی می‌کند و به کتاب خدا سوگند پاسداری از قانون‌اساسی خورده‌اند، ظاهرا خبر نداشتند که ادعای عبور از رکود دروغ است! خبر نداشتند که یکصد هزار خودرو در پارکینگ خودروسازها خاک می‌خورد!خبر نداشتند که صنعت خودرو‌سازی در آستانه توقف است! خبر نداشتند که کشور در آستانه وضعیت بحرانی است! خبر نداشتند که…! راستی آنها از چه خبر داشتند! اگر وزرا این نامه را نمی‌نوشتند، آنها اصلا خبر‌دار می‌شدند یا اینکه تا پایان دوره خدمت‌گزاریشان در سنگر مجلس می‌ماندند و با تعطیلات پی‌در پی، خود را برای دوره بعد خدمت‌گزاری آماده می‌کردند!؟ واقعا این چشم‌های ناظر کدام تحقیق و تفحص درباره دروغ عبور از رکود را تصویب کردند!؟ کدام طرح و قانون عاجل را برای مبارزه با رکود تصویب کردند؟ کدام یک از آنها درباره کاهش عجیب و غیرقابل باور تورم و خطر تعطیلی صنعت و اقتصاد کشور هشدار داد!؟ نکته جالب اینجاست که همه این اتفاقات در داخل کشور می‌افتد و آنها از آن بی‌خبرند و جز عده معدودی، کسی به این مسائل نمی‌پردازد! حال با همین بضاعت قرار است درباره برجام هم اظهارنظر کنند! وقتی موضوعی کاملا ملموس برای آحاد مردم، تا این حد برای برخی از نمایندگان بیگانه و غریبه است، برجامی که سراپایش عیب و فاجعه است را چگونه ارزیابی خواهند کرد!؟ همین فقره کافی است تا نگرانی درباره سرنوشت برجام هم به نگرانی‌های دیگر افزوده شود.

“مسئولیت فاجعه‌ گردن مجلس می‌افتد؟”، عنوان یادداشت روز کیهان است که به آسیب های برجام پرداخته: در چنین موقعیتی، مسئولیتی بزرگ بر دوش صاحب‌نظران و کارشناسان طیف‌های مختلف از یک سو و نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی از سوی دیگر سنگینی می‌کند تا به اصلاح این مسیر پرتهدید بپردازند و از ادامه حرکت در این میدان مین بازدارند. نفوذ و تهدید و بی‌ثباتی اقتصادی با همه اهمیت، در قیاس با نفوذها و تهدیدهای فرهنگی و سیاسی و امنیتی ناشی از برجام، تهدید کوچکی است. نمایندگان محترم مجلس براساس سوگندی که خورده‌اند موظفند ضمن وفاداری به اصول قانون اساسی، مانع از حرکت به سمت پرتگاه شوند، اگر نه موردملامت تاریخ قرار خواهند گرفت همچنان که مسئولیت فجایع ناشی از اعطای مجوز حرکت در این مسیر متوجه آنها خواهد شد. مسیر ۲ ساله فعلی همچنان که کفایت نسخه تحمیلی به دولت را به چالش می‌کشد، پرسش‌های مشابهی را متوجه مجلس و رئیس و نمایندگان آن می‌کند. مسیر اعتماد به دشمن و گشودن معبر و منفذ برای او را همین حالا باید سد کرد. توقف اجرای برجام تا هنگام بستن منافذ بزرگ و راه‌های نقض عهد دشمن- و معلوم کردن تکلیف لغو یا عدم لغو تحریم‌ها به عنوان تنها عایدی محتمل ما- مسئولیت مجلس محترم است ضمن اینکه به موازات اصلاح این روند، باید تیم اقتصادی دولت رابه تحرک و پاسخگویی واداشت. مسئله مهمی که باید در فرصت دیگری به آن پرداخت این است؛ مدلی که امثال قاسم سلیمانی در حوزه رفع تهدیدهای خارجی علیه امنیت ملی به اجرا گذاشتند و ظرفیت‌ها را با موفقیت در خدمت کشورمان قرار دادند چرا وزارت خارجه با غیر بلوک غرب نتواند انجام دهد و چرا مشابه این ظرفیت‌سازی بومی را ارکان اقتصادی دولت نتوانند در داخل انجام دهند. اراده «ما می‌توانیم» قاسم سلیمانی‌ها در کنار تدبیر و مجاهدت، یک مدل عملیاتی موفق است.

كاش حبيب زنده بود…! / موج‌سواری ممنوع! 

روزنامه اصلاح طلب آرمان در یادداشتی با عنوان “كاش حبيب زنده بود…! “، به ائتلاف پایداری و حزب موتلفه برای انتخابات پرداخته  است: به هر دري مي‌كوبند تا بتوانند كرسي‌هاي بيشتري را در مجلس دهم از آن خود كنند؛ برايشان مهم نيست ديروز چه گفتند و امروز چه مي‌گويند. مثلا اگر ديروز حاضر نبودند با يك عضو سياسي از اردوگاه خودشان بر سر ميزی حتي براي صرف ناهار بنشينند، امروز از جاي خود بلند مي‌شوند و به آن افراد تعارف مي‌كنند كه بر جاي آنها بنشينند. در زمان صرف غذا به هم لبخند هم مي‌زنند و سراغ گذشته‌هاي دور كه مثلا يك مسافرت دسته جمعي كاري رفته بودند را مي‌گيرند و سراغ همسفران قبلي را. سياست آنها یادآور «شتر ديدي، نديدي است» يعني براي رسيدن به اهدافشان آنچه در گذشته برايشان بد و نامطلوب بود اكنون يا بي‌اهميت و بی‌مورد برای وقت گذاشتن و یا بسيار خوب و مطلوب است چون بايد دور خود نیرو جمع كنند و خاطره انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ يعني شكست در انتخابات رياست‌جمهوري را فراموش كنند. جبهه پايداري روزي براي آنها غريب بود؛ حتي غريب‌تر از اصلاح‌طلبان و اعتدال‌طلبان اما امروز تبديل به رفيق گرمابه و گلستان شده است و هيچ‌كس نمي‌گويد جبهه پايداري به مسیر اشتباه رفته است! ..اين‌روزها بسياري از دلسوزان حتي از طيف اصلاح‌طلبان كه از وضعيت این روزهای موتلفه ناراضي هستند به ياد يك شخصيت والا در اين حزب مي‌افتند و زير لب مي‌گويند: «حاج حبيب، كاش بودي…» چراکه اگر او بود شكست را راحت پذيرا مي‌شد و براي رسيدن به پيروزي حاضر نمي‌شد بر اظهارات قبلي خود و هم‌حزبي‌هايش سرپوش بگذارد. او مصلح بود نه پنهانگر اشكالات، چون اعتقاد داشت بيان اشكالات در خفا و سكوت در عرصه علني بهترين راه رسيدن به نتيجه مطلوب است. او هيچ گاه بدون توضيح، مواضع قبلي خود را نفي نمي‌كرد و موتلفه هم در زمان حضور حبیب‌ا… عسگراولادي مواضع يكساني داشت. به هر حال شايد حضور نيروهاي جوان و فشار احزاب ديگر باعث اين تغيير رويكرد شده باشد وگرنه حزب موتلفه كه از ابتداي تشكيل خود با فراز و نشيب‌هاي زيادي مواجه بوده بعيد است كه بخواهد براي چند كرسي بيشتر در مجلس از مواضع قبلي خود كوتاه بيايد.

“موج‌سواری ممنوع! “، تحلیل احمد شیرزاد از استیضاح وزیر راه و شهرسازی است:برخی نمایندگان که علیه آقای آخوندی در مجلس نطق می‌کردند خاطرات برخی از گروه‌های سیاسی اول انقلاب را در اذهان زنده کردند. آنها به هر شیوه‌ای می‌خواستند خود را تداعی‌کننده حقوق مردم معرفی کنند. ابراز شعار‌های تند علیه افراد، اینکه تنها خود را منادی حقوق مردم می‌دانستند و مطرح کردن امور ظاهری از شیوه‌‌هایی بود که استیضاح‌کنندگان دیروز از آنها بهره می‌جستند. البته استفاده از این شیوه‌ها باعث شد که حدود ۱۰ تا ۱۵رای به آرای قبلی آقای آخوندی اضافه شود و این خود علامت جالبی است که هرچه این روش‌های پرهیاهو گسترده‌تر شود به ضرر استفاده‌کنندگان از این روش‌هاست. برخی معتقدند هدف تندرو‌ها از مطرح کردن استیضاح در این بازه زمانی سیاسی و انتخاباتی است چراکه می‌خواهند حضور خود را به رخ بکشند. بسیار بعید است مجلس بعدی حاوی چهره‌های مطرح جبهه پایداری باشد بنابراین فرصت استیضاح زمان قابل‌توجهی را در اختیار این افراد قرار می‌دهد و باعث می‌شود این افراد مورد توجه رسانه‌ها قرار گیرند. آنها می‌خواستند دولت روحانی را تضعیف کنند و آنچه در مساله استیضاح آقای آخوندی محور اساسی اظهارات استیضاح‌کنندگان بود، بحث «مسکن مهر» است. پول‌های بی‌رویه‌ای که تحت عنوان مسکن مهر به جامعه تزریق شد و نقدینگی را بالابرد و کار‌های مطالعه نشده‌ای که در مسکن مهر کلید خورد باعث شد در این پروژه تنها خشت بر خشت گذاشته شود بدون اینکه توجه کرده باشند مسکن زمانی محل سکونت است که پیرامون آن امکانات رفاهی از قبیل محل تفریح، محل خرید، بیمارستان و… وجود داشته باشد. در نتیجه مسکن مهر کاری با نیت خیر بود که با روش‌های اجرایی غیرکارشناسی موجب شد هم پول‌های مردم حیف شود و هم تعهد و توقع در مردم ایجاد شود. در نتیجه وضعیت دشواری برای دولت روحانی به وجود آمده است زیرا دولت متعهد است تعهد‌های دولت قبلی را اجرایی کند و از سوی دیگر مهم‌ترین کاری که دولت روحانی می‌توانست انجام دهد اجرای تعهدات و توقف طرح‌های جدید بود و چون مشکلات زیادی در مسکن مهر وجود داشت از ابتدا مشخص بود که این طرح با مشکل روبه‌رو خواهد شد. در هر حال بخش قابل توجهی از تعهدات انجام شده و مقداری نیز باقی است ولی مردم وزیر فعلی را پاسخگو می‌دانند و تصور استیضاح‌کنندگان هم این بود که می‌توانند بر موج نارضایتی مردم سوار شوند و خود را به عنوان حامی مردم معرفی کنند در حالی که مردم کاملا آگاهند. اکثریت نمایندگان با ابقای آقای آخوندی موافقت کردند و آقای آخوندی هم باید خیلی جدی‌تر از گذشته کار کند و به وظایف وزارت راه و شهرسازی در مقابل مردم توجه و سعی داشته باشد ضعف‌های مدیریتی را برطرف کند تا در دوره باقیمانده بتواند سرافراز از عهده مسئولیتش بیرون بیاید.

جا خوردم!/ پرستیژ ایرانی و فاجعه منا/ فیزیک و متافیزیک برجام و مسأله‌ای به نام «نفوذ»

روزنامه وطن امروز در گزارش خبری خود با عنوان “جا خوردم!”، به اظهارات نوبخت، سخنگوی دولت درباره نامه ۴ وزیر دولت به روحانی اشاره کرده است: پس‌لرزه‌های نامه هشدارآمیز ۴ وزیر اقتصاد، صنعت، رفاه و دفاع درباره تشدید رکود و وضعیت بد بازار سرمایه ادامه دارد. به گزارش «وطن‌امروز» با وجود اینکه دولتی‌ها سعی کردند این نامه را کم‌اهمیت جلوه دهند و آن را یک گزارش معمولی بنامند اما واقعیت چیز دیگری را عنوان می‌کند. محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت روز گذشته محتویات این نامه را یک گزارش طبیعی خواند اما نتوانست به وزیر اقتصاد کنایه نزند. نوبخت اعلام کرد اگر جای وزرا بود به این نامه مهر محرمانه می‌زد! حتی وی نتوانست شگفتی خود را از این نامه پنهان کند و به صراحت اعلام کرد از دیدن نامه جا خورده است. وی روز گذشته در حاشیه جلسه هیات دولت درباره نامه اقتصادی ۴ وزیر به روحانی گفت: این نامه متنی دارد که پیام‌هایی می‌تواند داشته باشد. آنچه از این نامه در فضای رسانه‌ای مطرح شد روی چند موضوع متمرکز بود. تبدیل رکود اقتصادی به یک بحران، عدم دسترسی وزرا به رئیس‌جمهور و نداشتن برنامه اقتصادی از گمانه‌زنی‌هایی بود که پس از انتشار این نامه در فضای رسانه‌ای مطرح شد. سخنگوی دولت تاکید کرد: این نامه به مساله کلیت اقتصاد ایران معطوف نیست بلکه صرفا درباره بازار سرمایه و بورس است و اگر نامه را به دقت بخوانیم مشاهده می‌کنیم همه بندها و استدلال‌ها مربوط به بازار سرمایه‌ است.

یادداشت روز وطن با عنوان “پرستیژ ایرانی و فاجعه منا”، به موضوع ضعف دستگاه دیپلماسی در گرفتن مواضع مقتدرانه در سیاست خارجی پرداخته است: یکی از مهم‌ترین انتقاداتی که در طول ۲ سال اخیر به رفتار دیپلماتیک دولت یازدهم وارد شد، عدم تطابق رفتار سیاسی در حوزه بین‌الملل با جهان‌بینی فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای ایران همراه با تلاش برای تغییر اصول سیاست خارجی کشور از موضع عزت به موضع ضعف است. بینش اقتدارگرایانه هنوز در رفتارهای دولت و دستگاه سیاست خارجی کشور در دوره اقتدار نظام، قابل مشاهده نیست و سیاست‌های بروز یافته در مقاطع مهم از نسبتی با وضعیت حال ایران در جهان برخوردار نیست. برخی کارشناسان علت این موضوع را فاصله عمیق تاریخی میان آخرین دوره‌ای که کارگزاران، دولت را در دست داشتند و دوره فعلی می‌دانند. شعارهایی همچون «تنش‌زدایی با جهان»، «دیپلماسی کیسینجری» و «آشتی با دنیا» همراه با «استقبال از تخفیف تحریمی دشمن»، «حداقلی اندیشی در حوزه منافع ملی» و تصویرسازی منفی از ایران به عنوان کشوری در آستانه حمله دشمن و قحطی داخلی که به واسطه عقب‌نشینی‌های پی در پی از نابودی حتمی نجات یافته، برآمده از همین جهان‌بینی تاریخ مصرف گذشته کارگزارانی است.

“فیزیک و متافیزیک برجام و مسأله‌ای به نام «نفوذ»”، عنوان یادداشتی است که موضوع نفوذ را که از برجام ناشی می شود بسیار خطرناک ارزیابی کرده است: ادعای اصلی نگارنده این متن آن است که مساله اصلی و اساسی در ماجراهای برجام، «متافیزیک» آن است. آنچه آمریکا و دوستان داخلی‌‌اش بنا دارند پروژه نفوذ و پایان انقلاب را بر مبنای آن پیش ببرند نه از راه فیزیک برجام که در قالب «متافیزیک»ی است که بناست از طریق این «فیزیک» بر افکار عمومی ایران حاکم شده و بدین ترتیب فیزیک برجام «مدخلی» برای یک امر متافیزیکی و پروژه نفوذ باشد. چه آنکه اگر این فیزیک به یک متافیزیک منجر نشود، همین برجام می‌تواند به تهدیدی علیه غرب و غربگرایان داخلی نیز تبدیل شود اما در صورت تحقق این امر متافیزیکی، اساساً نیازی به هیچگونه برخورد سخت و مواجهه جدی غرب با ایران نیست، بلکه آنچه پس از ده‌ها سال از طریق ده‌ها برجام می‌توانست ضد ایران اتفاق بیفتد در عرض چند ماه رخ خواهد داد. دیالکتیک میان «فیزیک» و «متافیزیک» (به معنای بر‌ساختن و حاکم شدن یکی به واسطه دیگری) امری بسیار مهم و مسبوق به سابقه در دنیای جدید است. جالب آنکه فضای متافیزیکی حاکم بر دنیای امروز غرب نیز محصول یکسری نظریه‌ها و تزهای فیزیکی است.در متافیزیکی که غرب و غربگرایان بنا دارند از «فیزیک» برجام برساخته و بر افکار عمومی حاکم کنند، اتفاقی کاملاً مشابه آنچه در ابتدای دوران مدرنیته در غرب رخ داد، می‌خواهد رخ دهد. اگر در متافیزیک عصر موسوم به روشنگری و آغاز مدرنیته، خدا رسماً از معادلات حذف و همه چیز حول سوژه‌ای به اسم انسان شکل گرفت و انسان خود مبنا و غایت عالم شد، در متافیزیکی که از برجام بنا دارند قالب کنند، خدا از پیکره گفتمانی مردم ایران حذف و «کدخدا» جایگزین او خواهد شد. در این متافیزیک «کدخدا» محور و مرکز تفسیر ما از عالم و اعمال ثانویه ماست. همه امور به کدخدا گره خورده و بدون کدخدا امکان توسعه و پیشرفت بی‌معنی خواهد بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا