زنگ‌های خطر همچنان برای مازندرانی‌ها به‌صدا در می‌آید

« مازندران » رکورددار تك فرزندي در کشور !

بصیر، مازندران پس از برخورداری از بالاترین آمار طلاق در کشور، این بار صدرنشین استان‌های تک‌فرزند در ایران شده است تا این آمارها بهانه‌ای را بوجود آورند که مسئولان آن به علل این رکوردهای معنادار فاجعه‌آفرین بپردازند و آنها را چاره‌جویی کنند.

اين درحالي است كه استان تهران به عنوان پايتخت كشور ۳۲٫۴درصد از خانوارهاي آن داراي يك فرزند هستند كه مي‌تواند به پراكندگي جمعيت و نرخ بيكاري بالاي آن (۷٫۶درصد در پاييز ۹۴) مرتبط باشد. اما تمايل به داشتن يك فرزند فقط به سطح مدرن‌شدن و وضعيت رفاهي بازنمي‌گردد بلكه ….

 شيوع تك‌فرزندي، پديده‌يي است كه سال‌هاست با صنعتي‌شدن كشورها دولت‌ها را با خود درگير كرده است؛ از طرفي تمايل خانوارها به داشتن يك فرزند، سياست‌هاي جمعيتي كشورها را به‌خطر مي‌اندازد و از طرفي هم از منظر افراد كه حالا اكثرا شاغل هستند، انتخابي شايسته تلقي مي‌شود. تيغ تيز اين پارادوكس مدرنيته، كشور ما را هم بي‌بهره نگذاشته و با سرعت فزاينده‌يي مقوله جمعيت را به يكي از چالش‌هاي مهم اقتصادي و اجتماعي تبديل كرده است.

افزايش ۶برابري خانوارهاي تك‌فرزند در كمتر از ۳دهه

تا جايي كه آمارهاي رسمي نشان مي‌دهد در كمتر از ۳دهه اخير خانوارهاي داراي يك فرزند، ۶برابر شده است.

در سال ۱۳۶۵ حدود يك‌ميليون و ۳۳۰هزار خانوار تك‌فرزند در كشور وجود داشت اما در سال ۱۳۹۰ (آخرين سرشماري نفوس و مسكن) اين تعداد به ۶ميليون و ۴۶هزار عدد رسيده است.

اگرچه شيوع پديده تك‌فرزندي مانند هر مساله اجتماعي ديگر معلول شرايط اجتناب‌ناپذير مراحل رشد و توسعه است اما متخصصان و سياستگذاران جمعيتي، اقتصادي و حتي امنيتي بر اين باورند كه دامنه عوارض اين پديده بسيار وسيع است.

به‌هرحال براي برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي هر كشوري مي‌تواند نگران‌كننده باشد. همچنان‌كه كشورهاي اروپايي نيز به‌شكل فراگيري امروزه با اين پديده مواجهند و براي پوشش آن از سياست‌هايي همچون مهاجرپذيري استفاده مي‌كنند.

به‌هرحال در جوامع مدرن در مقايسه با جوامع ستني، فردگرايي رونق پيدا كرده و ميزان فرزندآوري افراد به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم متاثر از ارزش‌هاي فردگرايي است.

به‌نظر مي‌رسد خانوارهاي نسل جديد تمايل ندارند اهداف و ارزش‌هاي اقتصادي و اجتماعي خود را فداي فرزندآوري كنند.

نگاهي به آمارها و ارقام رسمي هم مويد همين مطلب است. مقايسه نتايج شهري و روستايي در اين رابطه نشان مي‌دهد، زنان ساكن در نقاط روستايي كمتر دچار تك‌فرزندي شده يا آن را انتخاب مي‌كنند. به‌طوري‌كه طبق آخرين آمارها ۲۸٫۵درصد از تعداد كل خانوارهاي ايراني داراي يك فرزند هستند كه از اين ميان نزديك به ۴۰درصد آن در شهرها زندگي مي‌كنند و تنها ۲۵٫۸درصد از خانوارهاي روستايي داشتن يك فرزند را انتخاب كرده‌اند.

 مازندران صدرنشين تك فرزندي

رابطه همبستگي معنادار مدرن‌شدن و تك‌فرزندي را در ميان استان‌ها هم مي‌توان ديد؛ به‌طوري‌كه طي سال‌هاي ۸۵ تا ۹۰ در تمام استان‌هاي كشور نسبت تعداد خانوارهاي تك‌فرزند به كل خانوارها در حال افزايش بوده ولي اين افزايش در استان‌هاي شمالي كشور (گيلان،  مازندران و گلستان) بيشتر از ساير مناطق كشور و در استان‌هاي سيستان‌وبلوچستان و كهگيلويه‌‌وبويراحمد كمتر از ساير استان‌هاست.

استان مازندران كه در سال ۱۳۸۵، ۲۸٫۱درصد خانوارهاي شهري آن داراي يك فرزند بوده‌اند در سال ۹۰ بالاترين نسبت تعداد خانوارهاي تك‌فرزند را با عدد ۶۰٫۵درصد ثبت كرده است. استان‌هاي گيلان و گلستان هم بعد از استان مازندران با ۵۶٫۲ و ۵۴٫۲درصد بيشترين خانوارهاي تك‌فرزند كشور را در خود جاي داده‌اند.

اين درحالي است كه استان تهران به عنوان پايتخت كشور ۳۲٫۴درصد از خانوارهاي آن داراي يك فرزند هستند كه مي‌تواند به پراكندگي جمعيت و نرخ بيكاري بالاي آن (۷٫۶درصد در پاييز ۹۴) مرتبط باشد. اما تمايل به داشتن يك فرزند فقط به سطح مدرن‌شدن و وضعيت رفاهي بازنمي‌گردد بلكه تحصيلات هم متغير بسيار تاثيرگذاري بر آن است. نتايج آخرين سرشماري‌ها نشان مي‌دهد، به‌طور نسبي با افزايش سطح تحصيلات زنان امكان بروز پديده تك‌فرزندي در بين آنها افزايش مي‌يابد.

همان‌طور كه نسبت تك‌فرزندي در بين زنان با تحصيلات ابتدايي ۶٫۱درصد، در بين زنان با تحصيلات متوسطه و پيش‌دانشگاهي ۱۲٫۹درصد، در بين زنان با تحصيلات فوق ديپلم و ليسانس ۲۱٫۷درصد و در بين زنان با تحصيلات فوق ليسانس به بالا ۲۸٫۶درصد است.

  تك فرزندي شاغلان مالي

از ديگر نكات جالب توجه در واكاوي جمعيت ايران از لحاظ تعداد فرزند، فعاليت شغلي زنان است. بررسي توزيع نسبي تك‌فرزندي در زنان شاغل نشان مي‌دهد، زنان شاغل در فعاليت‌هاي مالي و بيمه در مقايسه با ساير فعاليت‌ها داراي بيشترين نسبت تك‌فرزندي هستند، در حالي كه كمترين نسبت تك‌فرزندي در ميان زنان كارگر ساده و كشاورز ديده مي‌شود. دليل آن را هم باز مي‌توان در سازوكارهاي اقتصادي خانواده‌ها جست‌وجو كرد، يك زن كارگر و كشاورز براي سبك‌تر شدن كار خود همچنان به فرزند به عنوان يك عصاي دست و نيروي كار نگاه مي‌كند اما در خانوارهاي مدرن‌تر اين نگاه وجود ندارد. درحالي كه ۱۲٫۹درصد زنان شاغل در فعاليت‌هاي مالي و بيمه‌يي داشتن يك‌فرزند را انتخاب كرده‌اند، تنها ۴٫۱درصد زنان شاغل در فعاليت‌هاي كشاورزي تنها يك فرزند دارند.

بررسي نسبت تك‌فرزندي در بين زنان شاغل نشان مي‌دهد كه بيشترين نسبت تك‌فرزندي به ترتيب در بين زنان كارمند امور اداري و دفتري (۳۰٫۱درصد) و در بين تكنيسين‌ها و دستياران (۲۵٫۶درصد) ديده مي‌شود، درحالي كه كمترين نسبت تك‌فرزندي در بين كاركنان ماهر كشاورزي، جنگلداري و ماهيگيري (۳٫۹درصد) و كارگران ساده (۹٫۴درصد) وجود دارد.

زناني كه به‌علت طلاق همسر خود را از دست داده‌اند، داراي يك فرزند هستند و كساني كه بيشتر از يك‌فرزند دارند، كمتر تن به ريسك طلاق داده‌اند. اين را آمارهاي رسمي نشان مي‌دهد. بررسي توزيع نسبي تك‌فرزندي برحسب وضع زناشويي زنان نشان مي‌دهد كه ۷٫۳درصد از زنان جامعه كه داراي همسر هستند، داراي تنها يك فرزند هستند، درحالي كه نسبت تك‌فرزندي در ميان زنان جامعه كه به دليل طلاق بي‌همسر بوده‌اند، به ۲۴٫۶درصد مي‌رسد.

اين نسبت در ميان زنان ساكن نقاط شهري ۲۴٫۹درصد و در ميان زنان ساكن نقاط روستايي ۲۲٫۲درصد است.

از اين زاويه شايد بتوان افزايش آمار طلاق را هم در سرعت چشمگير افزايش تعداد خانوارهاي تك‌فرزند موثر دانست.

همچنان‌كه تعداد ثبت طلاق‌ها در ۶ماهه ابتدايي سال جاري نسبت به مدت مشابه آن ۹٫۳درصد افزايش پيدا كرده و به استناد آمارهاي سازمان ثبت احوال از هر ۲٫۸ازدواج در استان تهران يكي منجر به طلاق مي‌شود.

تمايل كليميان به داشتن فرزند بيشتر

يكي ديگر از متغيرهاي موثر در نسبت تك‌فرزندي دين افراد است.

به‌طوري كه بررسي‌ها نشان مي‌دهد كمترين نسبت تك‌فرزندي در پيروان دين كليمي و آنهايي كه دين خود را اظهار نكرده‌اند، ديده مي‌شود.

آن‌طور كه از آمارها مي‌توان برداشت كرد، نسبت تك‌فرزندي در بين زنان كه سرپرست خانوار آنها مسلمان بوده ۷٫۲درصد است، در حالي كه اين عدد در خانوارهاي مسيحي ۱۱درصد و در زرتشتيان ۱٫۱درصد ثبت شده است. اما جالب است كه طبق آمار زنان كليمي و زناني كه دين خود را اظهار نكرده‌اند، تمايل بيشتري نسبت به اديان ديگر به داشتن چندين فرزند دارند و تنها ۶٫۲درصد از زنان كليمي و ۴٫۷درصد از زناني كه دين خود را اظهار نكرده‌اند، ترجيح داده‌اند فقط يك فرزند داشته باشند. به هرحال اين آمارها نشان مي‌دهد، سياست‌هاي افزايش جمعيت در سال‌هاي اخير چندان موفق نبوده و نه‌تنها خانواده‌ها به فرزندآوري تشويق نشده‌اند بلكه همان الگوي متعارف قبلي مبني بر داشتن دو فرزند را هم تقليل داده و گزينه تك‌فرزندي را انتخاب كرده‌اند.

سرعت قوي و فزاينده در افزايش تعداد خانوارهاي تك‌فرزند براي سياستگذاران جمعيتي و اقتصادي نگران‌كننده است اما گويا تفكر فرزند كمتر زندگي بهتر به‌حدي در بدنه مردمي به‌خصوص نقاط شهري كشور غالب شده كه به‌سادگي و با شعار و سياست‌هاي تشويقي نمي‌توان آن را تغيير داد. شايد كشور ما هم مانند كشورهاي اروپايي به‌جاي اين سياست‌ها بايد به‌دنبال گزينه‌هاي ديگري همچون مهاجرپذيري باشد تا اين وضعيت به بحراني در آينده تبديل نشود.

بلاغ

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا