از جبهههای جنگ تا میدان تربیت و انسانسازی/ بر روی قبرم بنویسید «شیرآقا اصغری 3 ساله»
به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، اگر به اطراف خود نگاهی بیاندازیم میبینیم که کم نیستند افرادی که با جان و مال خود در راه رضای خدا انفاق کردند و هرگز نسبت به ایثار خود پشیمان نیستند.
مردمانی که از خود میگذرند تا افرادی را به جامعه تحویل دهند که نمونه خود باشند، افرادی که آیندهسازان این کشور را تشکیل دهند و چه خوب میشود اگر کمی به فکر آنها باشیم.
یکی از آن دسته از افرادی که با ایثار، آینده کشور را تضمین میکنند معلمان جامعه هستند، همان کسانی که 30 سال هر روز خود را برای ساخت انسانی به تمام معنی کلمه آماده میکنند و خود را نمیبینند.
همان افرادی که راه و منش شهید مطهریها را در پیش گرفتند و همانند معلم خود برای فرزندان معنویشان از جان مایه میگذراند.
در میان این معلمان نیز افرادی هستند که تنها میتوان واژه «ایثارگر» را بر آنها نهاد، کسانی که در بدترین شرایط نیز ایثار میکنند تا کشوری آباد را با تربیت فرزندانی نیکو رقم بزنند.
شیرآقا اصغری یکی از این معلمان ایثارگر است، وی یک سال پس از انقلاب اسلامی به عرصه معلمی وارد و در مدرسه مهدیه فریدونکنار مشغول به فعالیت میشود.
در زمان جنگ به جبهههای حق علیه باطل میرود و در آنجا به افتخار جانبازی نائل میشود، وی بهترین دوران زندگیاش را تنها سه سال حضور در جبهه میداند و در وصیتی عجیب میخواهد پس از فوتش، فرزندان وی بر روی سنگ مزارش این جمله را بنویسند«شیرآقا اصغری، 3 ساله».
پس از جنگ و بر اثر بیماری دو پای خود را از دست میدهد، اما شور و شوق حضور در مدرسه و تربیت دانشآموز، وی را به تدریس دوباره وا میدارد، مدتی نیز در اداره آموزش و پرورش فریدونکنار مشغول به فعالیت میشود، اما اینبار اثرات جنگ در وی مشخص میشود.
آثار شیمیایی این بار چشمان این مرد تمامنشدنی تاریخ را کمنور میکند، به طوری که تا مرز نابینایی پیش میرود که پس از چندبار عمل جراحی، کمی از حالت قبل بهتر میشود.
به مناسبت فرارسیدن روز معلم با شیرآقا اصغری به گفتوگو نشستیم، نکته جالب در خصوص این فرد این است که عشق به تدریس به یکی از فرزندان وی نیز منتقل شده و یکی از پسرانش معلم است.
اصغری در گفتوگو با خبرنگار بلاغ، از دوران معلمی خود میگوید: در زمان معلمی دوران خوبی داشتیم، تا پیش از جانبازی تمام زندگی خود را در مدرسه گذراندم و به این کارم عشق میورزیدم به گونهای که پس از آن نیز به دلیل مشکلات و بیماری بهوجود آمده برای خود زمان تعیین کرده و به مدت 3 یا 4 ساعت در مدرسه حضور مییافتم.
وی تصریح کرد: آنقدر به مدرسه علاقهمند بودم که نمیتوانستم دوری از آن را تحمل کنم، در دوران جنگ نیز این امر مهم را رها نکردم، با وجود اینکه آرپیجیزن بودم، اما در آن دوران نیز تربیت دانشآموزان در مناطق جنگی از برنامههای کاریام بود.
این معلم بازنشسته فریدونکناری خاطرنشان کرد: جنگ دوران طلایی بود، سه سال در جنگ بودم و همان سه سال عمر مفید من محسوب میشود و وصیت میکنم پس از فوتم بر روی قبر مزارم این جمله را بنویسند، «شیرآقا اصغری، 3 ساله».
اصغری جنگ را بهترین آموزگار خود میداند و میگوید: در دوران جنگ در سال 61 در چنگوله و در مدرسه حمایت از رزمندگان حضور داشتم، همان مناطقی که محل جنایت منافقان و کومله بود، همانهایی که در روز از دوستانت بودند و در شب سر رزمندگان اسلام را از بدن جدا میکردند.
این معلم بازنشسته فریدونکناری با اشاره به مجروحیت چشمان خود، بیان کرد: زمانی که از ناحیه چشم مجروح شدم اصلا احساس درد نمیکردم، چشمانم متورم شده بود اما با این حال میخواستم به مدرسه بروم چرا که دانشآموزانم منتظر تدریس بودند.
وی گفت: شاید بسیاری از افراد اینگونه فکر کنند که برای پول عاشق تدریس و مدرسه بودم، اما پس از مجروحیتم حتی برای یکبار هم برای درخواست موضوعی به هیچ ادارهای نرفتم.
اصغری جنگ را یک مدرسه انسانساز میداند و میگوید: تمامی رزمندگانی که در آنجا حضور داشتند در برابر خدای خود شاگردی میکردند و به معلم خود ایمان داشتند، داستان جالب درمان چشمم هم ایمان به معلم اصلی زندگیام یعنی خداوند بود.
وی افزود: برای درمان چشمم زمانی که به تهران رفتیم به هسمرم گفتم بهترین لباس را بپوش، چندینبار عمل کردم و کمی بینایی خود را به دست آوردم، وقتی دکتر چشمانم را دید با تعجب به من گفت که چه قرصی مصرف میکنید و من گفتم چیزی نمیخورم، دکتر گفت «به نظر میرسد شما باید مشکل روحی و روانی داشته باشید که چیزی مصرف نمیکنید» غافل از آنکه من به معلمم که همان خداوندم است، ایمان داشتم.
وی همچنین بر لزوم تدریس اخلاق در مدارس از سوی معلمان تاکید کرد و گفت: در کنار درس به دانشآموزان خود باید اخلاق را نیز بیاموزیم، معلمان به عنوان پدران آنها در مدرسه وظیفه سنگینی در این خصوص دارند.
اصغری به مسئولان نیز توصیههایی کرد. وی با تاکید بر اینکه مسئولان نباید وعدههای دروغ دهند، اظهار کرد: مسئولان باید از مردم درس عبرت بگیرند، سعی کنند دروغ نگویند، در وعدههای خود صادق باشند و به مردم و رفع مشکلاتشان فکر کنند.
وی با بیان اینکه مردم اساس این انقلاب هستند، خاطرنشان کرد: مردم، انقلاب را دوست دارند و با این وضع نامناسب اقتصادی نیز دست از انقلاب نمیکشند.
از این دست معلمان در جامعه ایران اسلامی به فراوان یافت میشوند و باید دید مردم و مسئولان چگونه میتوانند مزد زحمات آنها در عرصه جنگ و تربیت را دهند.
همانند این معلم فداکار، سایر معلمان ایثارگر کشورمان نیز معتقدند که راه آنها با الگو قرار دادن روحیه جهادی و انقلابی میسر است و دولت و آموزشوپرورش باید در جهت ترویج چنین روحیهای بکوشند.