آیا فریادرسی برای شیعیان کشمیر هست؟
بصیر، به لحاظ تاریخی شیعه اقلیتی از مسلمانان را تشکیل می دهد که تحت جور و ظلم خلافت اموی و عباسی قرار گرفتند و به دلیل اعتقاد محکم خود به اصل امامت، در جهان پراکنده شدند و با جابجایی و تکیه بر اصل تقیه و کتمان باورهای دینی خود، بقای خود را در طول تاریخ تضمین کردند. به علاوه در درون جوامع اسلامی (اکثریت سنی مذهب) اقلیت شیعه سعی داشت تا ضمن حفظ عقاید خود به ترویج آن بپردازد و حتی پنهان و آشکار، مراسم و مناسک مذهبی خود را برگزار کند. از نظر تاریخی شیعه از مدینه به عراق و از عراق به بسیاری از سرزمین های عربی و غیر عربی از جمله ایران انتقال یافت.
بخش های زیادی از شامات از لبنان و حلب و همین طور مردمان یمن به تشیع گرویدند. در یک دوره طولانی، مصر هم زیر سلطه دولت شیعی فاطمی بود. از کهن ترین مناطق شیعه نشین عربی، می توان به بخش هایی از حاشیه جنوبی خلیج فارس در منطقه شرقیه عربستان و بحرین اشاره کرد. درسمت شرق، ایران یکی از مهم ترین پایگاه های شیعه در طول قرون بوده است. تشیع از طریق ایران به شبه قاره هند و افغانستان انتقال یافته است.
در این میان آنچه این روزها بار دیگر باعث رنجش خاطر شیعیان جهان و به ویژه شیعیان ایران شده، درگیری در مناطق شیعه نشین در کشمیر و در بخش هندی آن است که ریشه در تاریخ این منطقه دارد. مساله کشمیر پس از انقلاب اسلامی ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار شد و انقلاب ایران به عنوان یکی از عوامل الهام بخش در مبارزه با ظلم در این منطقه بروز بیشتری پیدا کرد.
جمعه 18 تیرماه برهان وانی رهبر 22 ساله حزب مجاهدین به ضرب گلوله کشته شد و همین کافی بود تا موجی از تظاهرات و اعتصاب گسترده کشمیر را فرا بگیرد. اما شاید هیچ کس تصور نمیکرد نارضایتیهای فروخفته مردم تا این اندازه باشد که پس از گذشت یک هفته همچنان درگیریهای خشونتآمیز تداوم یابد.
کشمیر در قلب قاره آسیا و شمال شبه قاره هند قرار دارد. از شمال و شرق با چین، از شمال غربی با افغانستان، از غرب با پاکستان و از جنوب با هند دارای مرز مشترک است. یک باریکه به نام واخان آن را از جمهوری تاجیکستان و ازبکستان جدا می سازد. از شمال به جنوب640 کیلومتر و از شرق به غرب 480 کیلومتر طول دارد. کشمیر تحت حاکمیت سه کشور مختلف اداره می شود: منطقه شمال شرقی در اختیار چین، شمال غربی در اختیار پاکستان و مناطق دیگر نیز در اختیار هند قرار دارد. این منطقه سرچشمه بسیاری از مهمترین رودخانه های شبه قاره هند است. به دلیل ارتباط و شباهت عمیق فرهنگی اش با ایران به «ایران کوچک» و به دلیل چشم انداز بسیار زیبا و آب و هوای خوشش به «بهشت گمشده» شهرت دارد. در منابع انگلیسی در وصف آن از واژه «بهشت روی زمین» استفاده شده؛ بهشتی که اکنون به بهشت زخم خورده مبدل شده است.
مشکل از کجا آب می خورد؟
منطقه کشمیر زمانی در تحت استعمار و کنترل بریتانیا قرار داشت و پس از مدتی این سرزمین را به یک مهاراجه می فروشد. ایالت کشمیر (قبل از تقسیم) از پنج بخش دره کشمیر، جامو، لداخ، بلتستان، پونچ و گیلگت تشکیل شده بود. در سال ۱۸۴۶ میلادی بر اساس معاهده ای به نام امرتسر، کشور استعمارگر انگلیس حکومت کشمیر را به گلاب سینگ فروخت و او سلسله دُگرا را در این منطقه ایجاد کرد. در دوران حکومت سلسله دگرا مسلمانان بهشدت سرکوب شدند و تبعیض شدیدی بین مسلمانان و هندوها وجود داشت.
این عمل سنگ بنای اختلافاتی در دهه های بعدی شد که تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است. با اعلام استقلال پاکستان، تصمیم بر آن بود که امیران ایالاتی که تحت نظارت بریتانیا حکومتی نیمهمستقل داشتند، بر اساس سه معیار مذهب ساکنان ایالت، خواست مردم و وضع جغرافیایی، درباره پیوستن به پاکستان یا هند تصمیم گیرند. بر این اساس ایالت کشمیر که بیشتر ساکنان آن مسلمان بودند باید به پاکستان میپیوست اما مهاراجه هاری سینگ علاقه داشت استقلال خود را حفظ کند و از پیوستن به هند یا پاکستان خودداری کرد. مسلمانان پاکستان که از مدتی پیش علیه تبعیضها و محدودیتهای موجود به اعتراض پرداخته بودند، از پیوستن به پاکستان حمایت میکردند. در سال 1947 مهاراجه تصمیم گرفت به هند بپیوندد تا بتواند از کمک هند در سرکوب مخالفان بهره گیرد.این تصمیم آغاز جنگهای پاکستان و هند بر سر کشمیر بود و درنهایت تقسیم این منطقه را بین دو کشور در پی داشت.
روز 27 اکتبر 1947 ارتش هند وارد کشمیر شد و با استفاده از تجهیزات فراوان وارد جنگ شد. ارتش هند، نیروهای مردمی پاکستان را از کشمیر خارج کرد و تا اوری، از شهرهای کوهستانی منطقه، عقب نشاند. در اینجا بود که نیروهای سازمان ملل وارد شدند و فرمان آتش بس صادر کردند. در نتیجه، کشمیر به دو قسمت هندی و پاکستانی تقسیم شد. حدود 65 الی 70 درصد کشمیر تحت سلطه هند و بیشتر مابقی آن در حاکمیت پاکستان است. بخش پاکستانی دو قسمت دارد: «کشمیر آزاد» و «مناطق شمالی» که بیشتر جمعیتشان شیعه است. قسمت اخیر بلاتکلیف هستند. نه حق رأی در پارلمان هند دارند، نه حق رأی در پارلمان پاکستان. از داشتن مجلس محلی نیز محروم است. از آن تاریخ تاکنون کشمیر وضعیتی بحرانی و ناآرام دارد.
به دنبال تصرف کشمیر توسط هند، دولت هند در راستای الحاق کشمیر به ایالت های داخلی خود، بعد از چند سال، «بخشی غلام محمد»، معاون شیخ عبدالله، یکی از رهبران مذهبی و زندانی قبلی حاکم کشمیر؛ گری سینگ را به جایش نشاند. با برکناری و زندان رفتن شیخ عبدالله، دو حزب سیاسی در کشمیر تأسیس شد: «محاذر الشماری» (جبهه استصواب مردمی) و دیگری «کنفرانس ملی» کشمیر. شعار حزب کنفرانس ملی این بود که باید از لحاظ اصول تقسیم شبه قاره، طرف پاکستان باشیم. «محاذر الشماری» نیز معتقد بود که به ما اجازه بدهید طبق قطعنامههای سازمان ملل، رفراندوم برگزار شود. اما این رفراندوم تا کنون برگزار نشده است. طی چند دهه، قدرت بین دو حزب کنگره و کنفرانس ملی در گردش بود، تا اینکه نهضت های آزادی بخش شکل گرفتند. پاکستان در شکلگیری این نهضت ها مؤثر بود. تا سال 1989 فعالیت نهضت های آزادی بخش فقط در بعد مبارزه سیاسی با دولت هند و مقامات محلی بود. اما در سال 1987، احزاب آزادی بخش کشمیر متحد شدند و «جبهه متحد اسلامی» را تشکیل دادند. نهضتهای آزادی بخش کشمیر پیش از این، در انتخابات ایالتی شرکت نمیکردند. زیرا آنها قانون اساسی هند را قبول نداشتند. شرط اول شرکت در انتخابات هم این بود که تعهد بدهند قانون اساسی را قبول دارند. اما آنها اعلام کردند که در انتخابات شرکت میکنند. انتخابات برگزار شد و مردم به آنها رأی دادند. دولت هند از قدرت گرفتن این گروه احساس خطر می کرد زیرا میدانست اگر نهضتهای آزادی بخش وارد پارلمان بشوند، در مجلس قانونگذاری میتوانند الحاق کشمیر را ملغی اعلام کنند و بدین ترتیب کشمیری ها میتوانند از هند جدا شوند. بنابراین دولت هند در نتایج آرا تصرف و آرای جبهه متحد را به نفع دیگران اعلام کرد. با این اقدام، نهضتهای آزادی بخش وارد فاز مبارزه مسلحانه شدند.
شیعیان کشمیر
نخستین گامهای ورود اسلام به کشمیر در سده پنجم هجری با ورود صوفیان به این دیار برداشته شد، اما رواج و انتشار اسلام تا قرن نهم به تأخیر افتاد. در این زمان با ورود سید بلال شاه که از صوفیان طریقه نعمت اللهی بود و مسلمان شدن رنچن حاکم بودایی کشمیر، اسلام در این منطقه رواج بیشتری یافت و در زمان پادشاهی شاه میریان استحکام یافت. به نظر برخی از پژوهشگران، شاه میر، شیعه اسماعیلی مذهب بود. بر اساس این نظریه و با توجه به اینکه بلبل شاه نیز از طریقه صوفیان نعمت اللهی است که به اندیشههای شیعی بسیار نزدیک بودند، میتوان چنین گفت که اسلام از آغاز با فعالیت شیعیان ایرانی در کشمیر رواج یافت.
در میانه سلطنت شاه میریان بود که گروه بزرگی از سادات و صوفیان به کشمیر مهاجرت کردند؛ سفر این گروهها را که یا خود شیعه بودند و یا به اندیشههای شیعی نزدیکی داشتند از عوامل رواج تشیع در کشمیر دانسته شده است. ازجمله این گروهها سادات بیهقی به رهبری سید محمود سبزواری بودند که در زمان سلطان اسکندر میرشاه (۷۶۹-۸۱۶) به کشمیر رسیدند و مورد استقبال شاه قرار گرفتند. سادات بیهقی با شاه میریان وصلت کردند و در دوران سلطان زینالعابدین میرشاه (۷۲۲-۸۷۴) وارد تشکیلات سیاسی شدند و امور اداری را به دست گرفتند و پس از آن در تحولات سیاسی سلسله شاه میر تأثیرگذار بودند.
کشمیر تحت نظرات پاکستان که شامل مناطق گلکت و بلتستان است از مناطق اصلی تمرکز شیعیان به شمار میآید. در بخش هندی کشمیر نیز شهرها و مناطق شیعی مهمی مانند کارگیل وجود دارد. بیشتر شیعیان کشمیر، اثنی عشریاند، بخشی از آنان اسماعیلی و گروهی شیعه نوربخشی اند که با دوازده امامیان تفاوتی ندارند جز اینکه مقلدان سید محمد نوربخش اند.
تعداد شیعیان در کشمیر به طور رسمی بررسی نمیشود، بنابراین آمار دقیق از جمعیت و تناسب جمعیت شان در این منطقه، در دست نیست. طبق آمارهایی که توسط سازمانهای خصوصی شیعه و غیر شیعه انجام گرفته جمعیت شیعیان به حدود 2 میلیون نفر میرسد که تقریباً بالغ بر 18 درصد جمعیت کل کشمیر را تشکیل میدهند.2 وجود شیعیان در کشمیر کاملاً مشهود و محسوس است. آنها پایبند به مذهباند اما تهدیدها و چالشهای گوناگون فرهنگی از جمله نبودن انسجام و وحدت، کافی نبودن مراکز فرهنگی از لحاظ کمّی و کیفی و فعّالیّت گسترده وهابیت و مسیحیت، متوجه آنها است. با وجود جمعیت قابل توجه شیعیان، تأثیر آنان در سیاست اندک و به لحاظ وضعیت علمی و اقتصادی متوسط است.
این روزها چه خبر است؟
اهمیت کشمیر برای ایران
کشمیر در شعر اقبال لاهوری و دیگران «ایران صغیر» معرفی شده است و مردم آنجا به ایرانیان علاقه خاصی دارند. اما ایران صغیر بودن کشمیر، علتی تاریخی دارد. دو هدیه از ایران به کشمیر رسیده است: نخست دین و دیگری فرهنگ. حسین قلبی رضوی از فعالان فرهنگی کشمیر می گوید: «ما در بین سنیها متهم به آتش پرستی هستیم، آن هم به علت گرامی داشتن نوروز. البته نوروزی که بین شیعیان کشمیر برگزار میشود در ایران برگزار نمیشود. فرقش فقط در این است که، نوروز ما هر سال در 21 مارس برگزار میشود. در تقویم ایران آن تاریخ اول فروردین و آغاز سال نو است ولی شیعیان کشمیر نمیدانند که این سال نو یعنی چه؟ رنگ مذهبی نوروز آنجا بیشتر مشهود است. در ذهن شیعیان اینطور جای گرفته است که این 21 مارس، همان تاریخ 18 ذیحجه است که عید غدیر بوده است. از سویی دیگر از لحاظ رنگ و نسل کشمیری ها بالاخص ساکنان وادی کشمیر، شبیه ایرانیها هستند. از لحاظ دین و مذهب نیز بسیار به هم نزدیکیم. در نزد شیعه و سنی، ساداتی که از اینجا رفتند مورد احترام هستند. بسیاری از سنیها، از سادات هستند. فامیلیهای کرمانی، سمنانی، گیلانی و … زیادی داریم که اصالتاً ایرانی هستند. کل سادات کشمیر، بلا استثناء ایرانی هستند. لذا از لحاظ دین و فرهنگ، کشمیر به «ایران صغیر» معروف شده است.»
سخنرانی امام خامنه ای در سال 1359 در کشمیر
انقلاب اسلامی علاوه بر شیعیان، مسلمانان کشمیر را دلگرم ساخت. مردم مظلوم کشمیر که تا آن زمان با مشکلات و مصائب فراوانی دست به گریبان بودند، روح تازه ای به پیکرشان دمیده و سبب شد تا در میدان سیاست، حضور فعال تری داشته باشند. همان طور که اشاره کردیم، آنها به منظور حضور یکپارچه و یک صدا، تشکیلاتی به نام «جبهه متحد اسلامی» از شیعه و سنی را تشکیل داده و تاکنون بیش از صد هزار شهید، در راه مبارزات اسلامی شان فدا نموده اند.
یک سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نماینده ویژه ای از طرف امام خمینی به کشمیر اعزام شد. وی تمام علما را در مسجد حاجی عید شهر علمگری جمع و پیام ویژه امام خمینی(ره) را مبنی بر اتحاد و کنار گذاشتن گروه گرایی ابلاغ کرد. وی گفت: «امام خمینی(ره) محبت خاصی نسبت به کشمیر دارند.» در سال 1991 روحانیان حامی جنبش آزادی بخش کشمیر، «نهضت اسلامی کشمیر» را تشکیل دادند. این نهضت مورد حمایت معنوی جمهوری اسلامی ایران بود. نهضت پس از مدتی مجلس علمای کشمیر را بنیانگذاری کرد. البته با گذشت زمان، معضل یاد شده به رغم اظهار تأسف جمله شیعیان و رهبران مذهبی همچنان پابرجاست. تا به حال تلاشهای بسیاری برای رفع آن صورت گرفته است. اغلب سران گروه ها به ایران دعوت شده اند و گفتگوهایی بین آنها انجام شده است. در بین شیعیان کشمیر دیدگاه های مرجعیت و نظرات ولایت فقیه، مورد احترام است و تعداد زیادی مقلد رهبر معظم انقلاب هستند.
انقلاب اسلامی علاوه بر شیعیان، مسلمانان کشمیر را دلگرم ساخت. مردم مظلوم کشمیر که تا آن زمان با مشکلات و مصائب فراوانی دست به گریبان بودند، روح تازه ای به پیکرشان دمیده و سبب شد تا در میدان سیاست، حضور فعال تری داشته باشند. همان طور که اشاره کردیم، آنها به منظور حضور یکپارچه و یک صدا، تشکیلاتی به نام «جبهه متحد اسلامی» از شیعه و سنی را تشکیل داده و تاکنون بیش از صد هزار شهید، در راه مبارزات اسلامی شان فدا نموده اند.
در تظاهرات های روزهای اخیر نیز مردم مظلوم این منطقه در مقابل ظلم ها و گلوله های سربازان هندی، فریاد “الله اکبر، …خامنه ای رهبر” سر می دهند. همانگونه که اشاره شد سرکوب شیعیان کشمیر مربوط به این روزها نیست و در چندین دهه بارها مورد تعدی و ظلم قرار گرفته اند. ایران همواره یکی از حامیان اصلی و فریادرس آنها در طول این سال ها بوده و مقام معظم رهبری یک پشتیبان تمام عیار و الهام بخش برای شیعیان این منطقه محسوب می شود؛ ایشان در سال 1359 نیز به این منطقه سفری داشتند و از نزدیک با شیعیان آن صحبت و گفتگو کردند و انقلاب اسلامی را برای آنها معرفی کردند. در خرداد سال 1369 و در دیدار اقشار مختلف مردم، رهبر انقلاب به جنگ و خونریزی علیه مسلمانان کشمیر در آن زمان واکنش نشان دادند، امری که هیچ گاه متوقف نشد: «اگر میبینیم که دستگاههای به اصطلاح طرفدار حقوق بشر، در مقابل چشم خودشان مشاهده میکنند که در کشمیر، دهها مسلمان مورد کشتار بیرحمانه قرار میگیرند و دم نمیزنند، به خاطر این است که مردمِ آنجا مسلمانند. حقوق بشر معتبر است، مگر در مورد مسلمانان! سازمان ملل و کمیتهی حقوق بشر و سازمانهای مختلفِ گوشه و کنار عالم منتظرند ببینند امریکا با چه کسی بد است، تا به بهانهی حقوق بشر، روی او فشار بیاورند! اینها در مقابل حوادث کشمیر و فلسطین، لب از لب باز نمیکنند؛ انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است! یک گله گوسفند که حرکت میکند، اگر یک نفر با گلوله بزند و سی، چهل رأس گوسفند را بیندازد، از انسانهایی که میبینند و میفهمند، آه و افسوس بلند میشود که این حیوانها چه کرده بودند؟! از مسلمانان کشمیر در یک تظاهرات، دهها نفر انسان را میزنند و میکشند؛ ولی تمام داعیههای طرفداری از حقوق بشر در دنیا فراموش میشود و انگار چنین چیزی اتفاق نیفتاده است!»
روابط حسنه ایران با هند و پاکستان پس از انقلاب اسلامی همواره ادامه داشته ولی این روابط باعث نشده تا ایران موضوع کشمیر را نادیده بگیرد و حتی در ملاقات های سران هند با مسئولان ایرانی اوضاع نامناسب آنجا به آنها گوشزد شده است. رهبر معظم انقلاب در دیدار نخست وزیر هند، ناراسیمها رائو در شهریور 72 نگرانی قلبی خود را درباره فشار نظامیان بر مسلمانان کشمیر یادآور شده بودند: “موقعیت و شرایط کنونی مسلمانان کشمیر، برای هند به عنوان یک کشور برجسته و یک دوست جمهوری اسلامی ایران، مسئلهای نامناسب محسوب میشود و انتظار میرود این مسئله به بهترین وجه حل شود.”
حال به نظر می رسد با توجه به سیاست های اصلی نظام جمهوری اسلامی و تلاش برای بهبود اوضاع مسلمانان و به ویژه شیعیان در جهان، بهتر است دولت تدبیر و امید، پیش از پیش در جهت اعتراض به کشتار شیعیان در کشمیر تلاش کند و ارتباطات خود را با مسئولان هندی برای کنترل اوضاع و توقف خشونت ها بیشتر کنند. با توجه به سفر مودی، نخست وزیر هند در ماه گذشته به تهران و افزایش مبادلات دیپلماتیک، موضوع کشمیر نیز در برنامه های دستگاه دیپلماسی به صورت جدی تری گنجانده و پیگیری شود.
فرهنگ نیوز