آلبالویــی دیگـر به نـام بـارکُــد!
بصیر، حالِ سینماگرانی که فیلمهایشان را برای مطرح شدن در جشنوارههای خارجی و متماثل به آثار هالیوودی میسازند به مراتب بهتر است و آنان به همان اندازهای که از دولت تدبیر رضا دارند، کابینه دهم را کوته فکر و عدو هنر میدانند.
باید اذعان داشت با روی کار آمدن روحانی و تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد توسط جنتیِ پسر، تعداد کنسرتها، تولید آثار سینمایی و خوانندهها نیز افزایش یافته و پایِ آنور آبیها نیز به کشور باز شده است.
البته در دوره فعلی کارهای موثری نیز در عرصه فرهنگ و هنر صورت گرفته که زیر سوال بردن تمامی آنها دور از انصاف و عدالت میباشد اما آنچه که برای منتقدان تبدیل به دغدغه شده است عدم ممیزی صحیح پارهای از کتب و فیلمهاست؛ برای مثال همین رخشارهی “50 کیلو آلبالو” اخیرا همهمهی زیادی به پا کرد و جو رسانهای مرتبط با آن نیز نیز برای عوامل تولید سعادتی شد، چراکه عدهی زیادی را برای دیدن این فیلم ترغیب کرد.
در آن مقطع به دنبال انتقاد مراجع عظام تقلید از محتوای غیر ارزشی 50 کیلو آلبالو، وزیر فرهنگ و ارشاد مدعی شد: “فیلم 50 کیلو آلبالو به هیچ عنوان مناسب نبود و اگر از چگونگی این فیلم اطلاع داشتم اجازه ساخت و اکران به آن نمی دادم”
این اظهار نظر جنتی در رابطه با فیلم فوق بسیار هوشمندانه بود و او توانست با حفظ ظاهر هم پژواک منتقدان را صامت کند و هم با عدم موضعگیری سرسختانه محبوبیت خویش را در بین طیف طرفدار فیلمهایی همچون 50 کیلو آلبالو از دست ندهد؛ اما این بار قضیه کمی فرق کرده و آقای وزیر با چالش جدیدی به نام “بارکد” مواجه است که قطعا دیگر نمیتواند با تضعیف ضریب مدیریت خود، بگوید: “از محتوای فیلم بارکد اطلاعی نداشتم.”
بارکد تصنیفی است که تاکنون توانسته با فروش 60 میلیاردی در گیشه سینما خودنمایی کند و با مرور زمان مخاطبان زیادی را به سالن سینماها بیاورد، ساختهی مصطفی کیایی با حضور بازیگران مطرحی چون بهرام رادان روایتی از دو جوان نسبتاً کودن است که سودای ثروتمند شدن را در سر میپروند و برای رسیدن به این مقصود دست به فروش مواد مخدر، دزدی، اخاذی میزنند و از بدشانسی دستِشان به خون نیز آلوده میشود.
در این فیلم کارگردان سعی کرده است بهای جاهطلبی آدمها و کسانی که یک شبه میخواهند پولدار شوند را به تصویر بکشد و به آسیبهای اجتماعی در کمین جوانان اشارهای کند اما از آنجایی که سوابق کارگردان نشان از عدم پختگی وی در این عرصه دارد، او نتوانسته در بروز اندیشهی خود به موفقیت صد درصدی برسد.
اگر بخواهیم به ویژگی مثبت بارکد اشاره کنیم، بازی خوب محسن کیایی در آن است که موفق شده با کاراکتری جذاب و در عین حال دوست داشتنی، نقشی مخاطب پسند را ایفا کند و لبخند را بر لبان تماشاگران بیاورد، در واقع میتوان گفت بارکد یک فیلم کمدی مناسب است که با اقبال عموم مواجه شده و کارگردان برای پیچیدن صدای قهقهه در فضای سینما تمام آنچه را که در چنته داشته، رو کرده است.
بارکد علیرغم همهی ویژگیهای مثبتی که داراست از برخی خردههای ساختاری نیز برخوردار است که به راحتی نمیتوان آنها را نادیده گرفت، یکی از اشتباهات فاحش مصطفی کیایی در این فیلم به تصویر کشیدن شوخیهای جنسی برای ایجاد هیجان در مخاطبان است که به صورت هوشمندانه در جریان داستان مطرح نمیشود بلکه شخصیتهای داستان بیآنکه این شوخیها کارکردی داشته باشند آنها را به زبان میآورند تا از خستگی بینندگان جلوگیری کرده و حرفهایی را بزنند که مخاطب انتظار شنیدن آنها را ندارد.
شاید بتوان گفت سکانس مبتذل فیلم که حتی بینندگان نیز انتظار نظارهی آن را نداشتند طرح غیرمستقیم مسایلی مثل همجنس بازی مردان و لواط است که بدون هیچگونه هدفی در فیلم به آن پرداخته شده و کارگردان به جای اینکه این امر را مورد مذمت قرار دهد با نگرشی بیطرفانه آن را طوری ترسیم کرده که در منظر عموم موضوعی کاملا عادی محسوب گردد.
حتی صفر کیلومترترین کارگردان عرصه فیلم و تلویزیون در ساخت یک اثر، هدفی را دنبال میکنند و سعی دارند پیامهایی را به جامعه انتقال دهند اما “بارکد” از آن دسته از فیلمهاست که صرفا برای ایجاد تبسم بر لبان مخاطب ساخته شده و برای تحقق این غایت، چیزهایی به تصویر کشیده شده که لزومی به آمدن آنها در متن فیلمنامه نبود.
در این میان مصطفی کیایی را خیلی نمیتوان مقصر دانست چراکه متولی اصلی این امر فرهنگ و ارشادی است که در ممیزی کمی نوسان دارد و بعضاً در اقدامی ساختار شکنانه به آثاری مجوز نشر و پخش میدهد که تعجب همگان را بر میانگیزد.
با این اوصاف باید دید واکنش وزارت فرهنگ و ارشاد به ایرادات منتقدان چه خواهد بود و آیا علی جنتی همچون گذشته از محتوای فیلم ابراز بیاطلاعی کرده و بعد از فروش چند میلیاردی آن خواهد گفت: “اگر بارکد را میدیدیم، اجازه نمیدادم پخش شود”