کشیدن دندانی که به سرطان خون منجر شد!
اتوجه به گسترش روزافزون و چشم گیر سرطان در کشور، این بار به سراغ یکی ازبیماران بهبود یافته دراهواز رفتیم و جواب های جذابی در خصوص چگونگی درگیری و بهبودی آقای مهندس دوستی از بیماری سرطان خون شنیدیم وی ازفرزندان زردکوه بختیاری است و با اراده و مصمم در برابر این بیماری توانسته است باتوکل بر خدا و اولیای الهی و روحیه قوی باسرطان خون بجنگد.
این گفت وگو را بخوانید.
سین :لطفاازخودتان بگویید؟
جیم:منوچهردوستی هستم،51ساله ،لیسانس علوم سیاسی –معاون اموراجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه 1اهواز هستم ،حدود دوسه سالی خبرنگارروزنامه بودم وهم اکنون هم دربخش فرهنگی وخبرفعالیت دارم وآثاری ازمن به چاپ رسیده ،متاهل ودارای سه فرزند هستم.
سین:ازکی متوجه بیماریتان شدید؟
جیم:من از4تیرماه سال 93متوجه این بیماری شدم ،دندانی داشتم که عفونت داشت وبه درمانگاهی دراهوازمراجعه کردم که آن رابکشد.متاسفانه توسط شخصی که دستیارپزشک بود دندانم کشیده و عفونت وارد خونم شد و به مدت 11 روز خونریزی داشتم و پس ازمراجعه به پزشکان در بیمارستان فوق تخصصی شفا اهواز بستری شدم و 48 روز بستری و تحت شیمی درمانی و مداوا قرار گرفتم .
سین:وقتی متوجه بیماری شدیدچه عکس العملی داشتید؟
جیم:زمانی که به من وخانواده ام اعلام شد که به بیماری سرطان نوع 3 مبتلاهستم به همراه خانواده توکل به پروردگارکردیم وبا توسل به ائمه وبه ویژه حضرت فاطمه زهرا (س)به درمان مشغول شدم.
سین :چطوربااین بیماری کنارآمدید؟
جیم:نحوه کنارآمدن من بااین بیماری به نوع مطالعات پزشکی وتحصیلی واجتماعی من وخانواده ام برمی گردد ،ضمن این که دربین بستگان من وهمسرم دونفرمستقیما بااین بیماری درگیربودند؛ناگفته نماند من عمومادرزندگی انسان مدعی توانمندومصمم ومعتقدی هستم .باروحیه عالی وبا این ویژگی هایی که درخودم سراغ داشتم باورم براین بودکه من دراین نبردباسرطان به فضل پروردگار برنده خواهم شد.
سین :دراین دوره سخت بیماری آیا امیدی داشتید؟
جیم:بله من ازابتدای بیماری تاکنون وآینده همواره امیدبه این دارم که انسان اگرباخدای خودش رفیق وصمیمی باشد سرطان وامثال این بیماری ها ،خیلی ناچیز وناتوان هستند .من همواره به خانواده وفرزندانم می گویم :آدمی گرصدهنرداندتوکل بایدش
سین :پشتیبانی داشتید؟
جیم:بله پشتیبان اول من پروردگارمتعال بود وسپس انبیاواولیا ؛ ودردرجات بعدی خانواده ،بستگان ودوستان وهمکاران ومسئولینم درشهرداری اهواز(اعضای محترم شورای شهروشخص شهرداراهوازبودند) وازهرنظرمالی ومعنوی محکم درکنارم بودند.
سین :اولین کسی که متوجه بیماری شما شد چه کسی بود؟
جیم:یک پزشک عمومی بودکه دارای مطب شخصی می باشدبه نام دکترحمیدرحمانی بود. البته او وقتی دید که حتی با تزریق آمپول انعقادخون ،خونریزی ام بندنمی آید،بلافاصله به من گفتندکه شمابیمارومبتلاهستید.امامستقیمانام بیماری رابه مانگفت ،فقط مرا به بیمارستان امام خمینی اهواز ارجاع داد.
سین :عکس العمل خانواده دراین اتفاق چه بود؟
جیم:خانواده ام سخت نگران وتحت تاثیر قرارگرفتند کار و زندگی همسرم و فرزندانم بکلی تعطیل شده بود ،کارشان فقط دعاشده بود و از هیچ تلاشی فرو گذار نبودند در بیمارستان بالای سرم و کنار تختم بودند و از من در طول شبانه روز مراقبت و پرستاری می کردند.
سین :آیاشیمی درمانی شدید؟
جیم: در7 مرحله بطور مستقیم هم درزمان بستری و پس ازمرخص شدن ازبیمارستان تحت شیمی درمانی قرارگرفتم والان هم با دارو وقرص خوراکی ومراجعه هر15یا20روزبه پزشک معالجم درحال ادامه درمان هستم وبه لطف خدا سلامتی خودراهم درزمینه خون واستخوان بدست آورده ام مثل زردکوه بختیاری راست قامت ،محکم،قوی،مصمم ،توانمند و باسینه ستبر خود و خانواده ام در برابر بیماری ناتوان سرطان ایستاده ایم.
سین :آیابرای بهبودی بیماریتان به خارج ازکشور سفرکردید؟
جیم:خوشبختانه باتوجه به پزشکان موفق وبزرگی که ما در کشور و استان خود نظیر پزشک معالج احمداحمدزاده دیلمی فوق تخصص انکولوژی و خون داریم که ایشان جوان وازسرمایه های پزشکی کشورمان محسوب می شوند وداروهای واحدی که دردنیا ومملکت عزیزمان وجوددارد به هیچ شهری غیرازاهوازنه تنهامراجعه نکردم ونمیکنم ،چون باهمین اوصاف به سلامتی نهایی دست یافتم ضمنا بحمدالله همه امکانات لازم دراین زمینه درکشورماوجوددارد.
سین :درآن دوره بیماری شغل شماچه بود؟
جیم:همان وقت هم معاون اموراجتماعی وفرهنگی شهرداری منطقه سه اهوازبودم.
سین :آیاباعث شدکه ازکارخودکناره گیری کنید؟
جیم:اکیدا این بیماری نتوانسته تاکنون کوچکترین خللی دراراده ام برای رها کردن مسئولیتم ایجادکند.
سین :آیادرطول بیماری به سفرهای زیارتی وسیاحتی رفتید؟
جیم:خیر،زیرا این بیماری تاآخرین رمق وجودم رابه مبارزه طلبیده بودوپزشکم اجازه این کاررابه من نمیداد ولی خانواده ونزدیکانم همواره به زیارت رفتندودعاگویم بودند.
سین :ازنظرشمامهمترین عامل دربهبودی بیماریتان چه بود؟
جیم:لطف بیکران پروردگار،شفاعت حضرت زهرا(س)ودعای خیرنزدیکان،دوستان ،بستگان وهمکارانم درکنارتلاش های صادقانه پزشکم بسیارموثربود.
سین :الان مشغول چه کاری هستید؟
جیم:الان به لطف خدادرکمال صحت وسلامت معاون امواجتماعی وفرهنگی شهرداری منطقه یک اهوازهستم.
سین :آیابابیماران سرطانی ارتباط دارید؟
جیم:بابیماران وبیمارستان وپزشکان سرطانی چون جزئی ازآن هاهستم مرتب ودرطول هرروز،هفته وهرماه مرتب درارتباطم ،به شکلی که هروقت به آن هامی رسم ویابه عیادتشان می روم خانواده وفرزندانم به شوخی به من می گویندکه جناب مهندس چقدرخواهروبرادرودوست صمیمی داری .
سین :دوست داریدکه بااین بیماران صحبت کنید؟
جیم:من دوستداروجزئی ازاین بیمارانم،عشق می کنم وقتی آنهارا می بینم وگاهی وقتهاشارژمی شوم وقتی که یک خواهروبرادربیماری رامی بینم که چقدراز من محکم تر،قوی ترومصمم تراست ،خداشاهده شیمی درمانی روحی وعاطفی می شوم .وبه وجودشان واراده شان واستقامت شان افتخارمی کنم ؛آن وقت متوجه می شوم سرطان چقدرضعیف وناتوان است دربرابراراده این بلندهمتان راست قامت ،من افتخارمی کنم بااین عزیزان اراده آهنین صحبت کنم ؛به دیدارشان بروم .آرزویم سلامتی وطول عمر با عزت وتوانایی آنهاست .
سین :چه صحبتی بابیماران سرطانی دارید؟
جیم:من به عنوان عضوی ازخانواده آنها که درگیربااین بیماری بوده وهستم ؛اول سلام خداقوت ولبخندتقدیم آنها می کنم ؛از آنها میخواهم قوی ،صبورومصمم باشند،چون زردکوه استواربایستنددربرابراین دشمن ذلیل،امیدبه آینده وفردا داشته باشند.توکل وتوسل رادر راس امور روزمره قراردهند.به وقت به پزشک مراجعه وداروهاوشیمی درمانی راانجام دهند.یقین داشته باشندکه سلامتی وموفقیت وطول عمرباعزت راخداوندبزرگ به آنهاهمواره هدیه می کند.
سین :وضعیت شماازلحاظ مالی چگونه بود؟
جیم:خداروشکرمن کارشناس شهرداری اهوازهستم وحقوق بگیرآن هستم .وباحقوق کارمندی دارم زندگی می کنم ؛شکرگزارخداوندهستم که تن من وخانواده ام سالم است وبابت همه چیزازخداوندوشهرداروورئیس محترم واعضای گرانقدرشورای شهردرهرزمان سپاسگزارم انسانی آبرومندوقانع هستم ،جالب این که من 28سال مستاجربودم وحتی درزمان بیماری
سین :آیاشده بودکه دست ازامیدبرداریدوآرزوی مرگ کنید؟
جیم:خیر،من وخانواده ام واین بیماران اکیدا دست ازامیدبرنخواهیم داشت ،ماباامیدزنده هستیم ،امیدبه لطف پروردگاروفردای بهتر.به نظرمن این بیماری ومواردمشابه امیدرادرمردم چندچندان می کند.
سین :دوره ی درمان چقدرطول کشید؟
جیم:دوره درمان دربیمارستان 48روزبطورمستقیم وپس ازآن تاکنون ازسال 93تقریبادوسال وخوشبختانه روندکارهرروزعالی تروبهتراست
سین :آیابیمه بودید؟
جیم:بله بیمه تامین اجنماعی بودم وهستم.ودرمدتی که دربیمارستان بستری بودم خوشبختانه چون همزمان باطرح تحول نظام سلامت همراه بود.ازابتداتاانتهارایگان وحتی بدون پرداخت یک ریال وجه بستری بودم .که درهمین جاازوزیرمحترم بهداشت جناب آقای دکترقاضی زاده هاشمی صمیمانه قدردانی می کنم .
سین :کل هزینه درمان ازخودتان بود؟
جیم:بله بخش اعظم هزینه درمان راشخصا پرداخت کردم ،البته بعدازترخیص ازبیمارستان وهمکاران من درشهرداری اهواز،فامیل وخواهروبرادروفرزندانشان جداکمک وبزرگواری کردند،که درهمین جا ازهمه آن ها سپاسگزارم .
سین :هزینه درمانتان چقدرشد؟
جیم:هزینه درمان من چون مرحله به مرحله بوده وبیشترشامل خریدن قرص وداروورفت وآمدومواردی ازاین دست بوده رقم دقیقی ازآن دردست ندارم ،اماچون سلامتی ام را به دست آورده ام ؛قطعا ناچیزبوده.
سین :درخصوص اطلاعات پزشکی آیاپزشکان مابرابری باپزشکان خارجی دارند؟
جیم:به جرات می توانم به شما بگویم که پزشکان ایرانی از جمله پزشک معالجم (دکتراحمدزاده دیلمی ) ازبی نظیرترین پزشکان حاذق در دنیا هستند کافی است سری به بیمارستان های ایران بزنید تا باور کنید ما در این کشور چه پزشکان مجرب و با استعدادی داریم./آ