11 ذی القعده؛ ولادت امام رضا(ع)

اولین ادعای صریح امامت پس از امام علی(ع)/ پناهگاه اختصاصی شیعیان

بصیر، پس از شهادت رسول الله(ص)، ماجرای خلافت پیش آمد و به دستور ایشان درخصوص جانشینی حضرت و امامت امیرالمومنین(ع) عمل نشد. مرجعیت دینی از اهل بیت گرفته شد و در کنار لزوم عمل به قرآن و سنت پیامبر، سیره شیخین نیز به اصول اعتقادی مسلمانان اضافه شد. از آن روز تا زمان امام رضا(ع) همه تلاش اهل بیت صرف دو هدف اصلی و راهبردی شد؛

1-     تبلیغ و برگرداندن جایگاه اهل بیت به عنوان مرجع اصلی دین
2-     تخریب مکتب خلفا
در واقع وقتی مرجع اصلی در جامعه بی اعتبار شود دیگر مهم نیست مردم به سراغ که روند، و همه راههای دیگر بیراه است. لذا از ماجرای کربلا و شهادت امام حسین(ع) گرفته تا سکوت ظاهری امام سجاد(ع) و فعالیت های علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) همه در راستای همین دو هدف عمده صورت گرفته است.
علاوه بر این در زمان امام صادق(ع) خطر جدیدی نیز اضافه شد، که در واقع بسترسازی آن از زمان خلیفه دوم صورت گرفته بود و در زمان امام صادق(ع) به عنوان یک فتنه جدید قد برآورده بود. در زمان خلیفه دوم در مورد توسل به رسول خدا(ص) مطرح شد که از کسی که سالها پیش مرده و از دنیا رفته است نمیتوان توقعی داشت و باید به یک فرد زنده متوسل شد لذا برای تخریب جایگاه اهل بیت، به سراغ عباس عموی پیامبر رفتند و به وی توسل جستند و او را شاخص اهل بیت رسول خدا معرفی کردند. حالا در زمان امام صادق با روی کار آمدن بنی عباس ادعا کردند که ما از اهل بیت پیامبر هستیم و از اینرو خواستند تمام تلاشهای صورت گرفته از زمان امیرالمومنین علی(ع) تا امام صادق(ع) برای تبیین جایگاه اهل بیت را به نفع خود مصادره کنند. تا آنجاکه منصور دوانقی خلیفه وقت خود را اعلم فقها و از اهل بیت رسول خدا می دانست، و کسی اجازه نداشت بر روی سخن و فتوای او حکم کند.
عمده تلاش امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) در این زمان تبیین و تبلیغ عصمت و مقام ولایت تکوینی اهل بیت بود.
پس از امیرالمومنین علی(ع) تا حضرت رضا(ع) هیچ یک از امامان شیعه در مجامع عمومی ادعای امامت نکرده اند، به عنوان یک نمونه در دعای 47 صحیفه سجادیه، امام سجاد(ع) خود را امام معرفی نمی کند بلکه خود را مطیع امام خویش میخواند. در واقع در طول این دوران ادعای امامت هم عرض با قتل امام بود، لذا امامان شیعه در این دوران به جای طرح چنین ادعای سعی کردند مکتب اهل بیت را به مردم بشناسانند و دشمنان و منحرفین را تخریب نمایند.
فتنه ای سختتر از سقیفه پس از شهادت امام موسی ابن جعفر(ع)
مکتب فقهی اعتقادی شیعه در زمان امام صادق (ع) به یک چارچوب دقیق و روشن می رسد و در میان مردم تبلیغ می شود، با روی کار آمدن هارون در این زمان، وی احساس خطر می کند و لذا حضرت موسی ابن جعفر(ع) را وادار می کند که به عراق بیاید، و ایشان را سالها در زندان تحت مراقبتهای شدید قرار می دهد. هارون در این زمان به گونه ای برای خویش تبلیغ می کند که هم اکنون در کشور مصر و عربستان بیش از 20 کتاب و رساله دکتری در مدح و سیره امیرالمومنین هارون الرشید نوشته شده است. در این زمان ارتباط گیری امام کاظم(ع) با مردم به ندرت و به سختی صورت می گرفت، ایشان وکلایی در میان مردم داشتند، و فرموده بودند هرکه ایشان را رد کند مرا رد کرده است. این وکلا وجوهات را دریافت می کردند و امور دینی و مالی خانواده های شیعه را اداره می نمودند.
پس از دوران موسی ابن جعفر(ع) یکی از عظیم ترین ریزشهای تاریخ تشیع رخ داد، فتنه ای که در روایات آنرا بزرگتر از سقیفه دانسته اند، در سقیفه اختلاف بین اهل بیت و دشمنان ایشان بود، اما در زمان امام کاظم (ع) با شهادت حضرت وکلای ایشان تبانی کردند و اظهار داشتند امام موسی ابن جعفر همان مهدی موعود است که غیبت نموده و روزی ظهور خواهد کرد و به امام رضا (ع) که ادعای جانشینی پدر را داشت، تهمت ادعای کذب زدند و از پرداخت وجوهات دریافتی مردم به ایشان خودداری کردند. شرایط جامعه هم به طوری بود که اظهار علنی امامت ایشان منجر به قتل حضرت میشد. آشوبی که درون شیعه ر داده بود سبب شد تا بسیاری از بزرگان شیعه، واقفی شدند.
اما از آنجا که اراده خداوند متعال بر این بود که خورشید را از پشت ابرهای تیره نمایان سازد، دشمنان امام رضا(ع)، خود زمینه اظهار امامت ایشان را فراهم نمودند. برخی از برادران امام رضا(ع) که با حضرت دشمنی داشتند در این زمان بر علیه مامون قیام کردند، لذا مامون تصمیم گرفت حضرت رضا(ع) را به علت داشتند شخصیت علمی حضرت که او را عالم آل محمد(ص) می نامیدند، به منطقه ای دور از مراکز اصلی علمی منتقل کند و به راحتی بتواند سایر اهل بیت را سرکوب نماید.
وضع خراسان در زمان امام رضا(ع)
حدود 150 سال پیش از آمدن امام رضا(ع) به سوی خراسان، یعنی در زمان معاویه وی تصمیم گرفت 90 هزار ناصبی را از شام به کوفه آور تا ترکیب جمعیتی کوفه را بر هم بزند، و 50 هزار نفر از اهل تسنن را که آنها را شیعه عراقی میخوانند زیرا از نظر سیاسی و نه اعتقادی طرفدار اهل بیت بودند را به خراسان تبعید کرده بود. در زمان امام رضا(ع) این 50 هزار نفر به چند صد هزار نفر رسیده بودند.
اولین ادعای صریح امامت پس از امیرالمومنین علی(ع)
در مسیری که حضرت رضا(ع) را به طوس میبردند، ایشان در نیشابور می کنند. 80 هزار نفر از علمای اهل تسنن و دلبستگان به اهل بیت که در طول این سالها ارتباطشان با اهل بیت قطع شده بود، حالا پسر پیغمبر را در میان خود میدند از حضرت تقاضای سخنی می کنند.
امام علیه السلام در ابتدای کلام خویش سلسله سند روایت را چنین بیان می کند:
و قالَ: سَمِعتُ أبی موسَی بنَ جَعفَرٍ یقولُ: سَمِعتُ أبی جَعفَرَ ابنَ مُحَمَّدٍ یقولُ: سَمِعتُ أبی مُحَمَّدَ بنَ عَلِی یقولُ: سَمِعتُ أبی عَلِی بنَ الحُسَینِ یقولُ: سَمِعتُ أبِی الحُسَینَ بنَ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ یقولُ: سَمِعتُ أبی أمیرَ المُؤمِنینَ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ یقولُ: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ(ص) یقولُ: سَمِعتُ جَبرَئیلَ یقولُ: سَمِعتُ اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ یقولُ:
شنیدم از پدرم موسی بن جعفر(ع) که فرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمّد(ع) که فرمود شنیدم از پدرم محمّد بن علی(ع) که فرمود شنیدم از پدرم علی بن الحسین علیهما السّلام که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی(ع) فرمود شنیدم از پدرم امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) که فرمود شنیدم از رسول خدا(ص) که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت شنیدم از پروردگار عزّ و جلّ فرمود:
درواقع از این طریق اهل بیت رسول الله(ص) را برمی شمارند و سایرینی که در طول تاریخ ادعاهای انحرافی داشتند را رد می کنند.
در صحاح سته اهل سنت درمورد سلسله سند این روایت آمده است :
قال أبو الصَّلْتِ: لو قُرِئَ هذا الْإِسْنَادُ على مَجْنُونٍ لَبَرَأَ [1]
اگر این اسامی بر دیوانه ای خوانده شود، او شفا می گیرد.
حالا همه منتظرند که ببینند عالم آل محمد(ص) چه کلامی را با این سلسه سند میخواهد بیان نماید.
حضرت میفرماید:
لا إلهَ إلَّا اللّهُ حِصنی، فَمَن دَخَلَ حِصنی أمِنَ مِن عَذابی
کلمه‏ «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» دژ و حصار من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.
حضرت پرده مرکب خویش را می اندازد و مرکب چند قدمی حرکت می کند و دوباره می ایستد، حضرت پرده را کنار می زند و می فرماید:
قالَ: فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَهُ نادانا: بِشُروطِها، و أنَا مِن شُروطِها. [2]
پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با آواز بلند فرمود با شروط آن و من خود یکی از آن شروط می‌باشم.
این اولین بار است پس از امیرالمومنین، که یکی از امامان شیعه در جمع عمومی غیر شیعیان میفرماید من امام هستم. و پس از ایشان امام جواد و امام هادی در سنین کودکی اظهار امامت می کنند و حتی امام هادی را با عنوان امام دستگیر می کنند.
پس از اظهار علنی امامت امام رضا(ع) جریان واقفیه تقریبا از بین می رود و بقایای آن در زمان امام جواد(ع) منسوخ می شود.
مامون همچنان به حماقت خویش ادامه میدهد و برای اینکه سیطره علمی امام را تخریب نماید مناظره های مختلفی برگزار می کند و امام رضا(ع) از همه این فرصت ها به عنوان تریبونی برای بیان سخنان خویش استفاده میکند، عالمانی از ملل مختلف در این مناظره های حضور می یابند و حضرت توحید را برایشان اثبات می کند، در مواجهه با فقهای تسنن بحث ولایت تشیع را به اثبات می رساند.
و همه اینها در زمانی بود که حضرت غریب الغربا بودند و حتی برادران ایشان هم از تهمت ناروا به حضرت ابا نمی کردند. لذا زیارت امام رضا(ع) افضل زیارات است.
پناهگاه اختصاصی شیعیان
یکی از مقامات این امام بزرگوار در بیان امام صادق (ع) این چنین است:
یخرج الله تعالی منه غوث هذه الامه، و غیاثها…. [3]
خداوند از نسل فرزندم موسی دادرس و فریادرس این امت را متجلی می سازد
تعبیر غوث به معنای فریادرس فقط برای حضرت رضا و حضرت حجه سلام الله علیهما وارد شده است و تعبیر غیاث فقط برای امام رضا(ع) آمده است، که به معنای پناهگاه اختصاصی شیعه است.

[1] سنن ابن ماجه  ج 1   ص 25

[2] بحارالأنوار، ج ‏۴۹، ص 126

[3] بحارالانوار، ج 48، ص 12

 

فرهنگ نیوز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا