فرضیه پیروزی حتمی در انتخابات:

اولین اشتباه حسن روحانی برای انتخابات ۹۶

بصیر، هر انتخاباتی رنگ و بوی خاص خود را دارد. معمولا در ایران، انتخابات ریاست جمهوری حال و هوای خود را دارد و هیجان بسیاری به آن پمپاژ می شود. حتی گروه های نازک نارنجی و همیشه در قهر سیاسی، عطای آن را به لقایش نمی بخشند و سعی دارند بیشترین تاثیرگذاری را بر آن داشته باشند.

در 9 ماه باقی مانده به انتخابات ریاست جمهوری 1396 در اردیبهشت ماه، جریان های سیاسی در حال سبک و سنگین کردن شرایط هستند، هرچند در ظاهر فعالیت های جدی انتخاباتی آغاز نشده اما رفت و آمدهای شخصیت های سیاسی و جمع آوری هیزم تنور انتخابات بالا گرفته است. در ماه دوم سال 96، مردم پس از یک تعطیلات طولانی بهارانه و دورهمی های خانوادگی، باید برای 4 سال دیگر یک نفر را به پاستور بفرستند. در این میان حامیان دولت یازدهم و اصلاح طلبان، پیروزی حسن روحانی را تضمین شده می دانند و بازی انتخاباتی را از پیش برنده ارزیابی می کنند.

کنکاشی در فعالیت ها و اظهارت فعالین سیاسی و مسئولان دولتی نشان می دهد، آنها نتیجه انتخابات آینده را به نفع خود می دانند، هرچند برخی از سختتر شدن این پیروزی و نه شکست سخن می گویند. این اعتمادبه نفس در پیروزی نشات گرفته از چیست؟ آیا در واقعیت نیز نمود پیدا می کند یا تنها در تحلیل هایی است که در نهایت به یک سمت غش می کنند؟

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب در دورنمایی که از انتخابات 96 ارائه می کند، با مطرح کردن تجربه سال 92، پیروزی روحانی را قطعی می داند: “آیا به غیر از آقای روحانی در خرداد ۹۶ گزینه‌ایی برای اصلاح‌طلبان وجود دارد؟» پاسخ این است که اصلاح‌طلبان به جز آقای روحانی گزینه دیگری برای انتخابات خرداد ۹۶ ندارند مگر اینکه آقای روحانی تصمیمی بگیرند که در انتخابات حاضر نشوند، ولی اگر ایشان تمایل داشته باشند در انتخابات شرکت کنند و سران جریان اصلاحات هم بر ایشان تاکید کنند، گزینه دیگری درخرداد ۹۶ جز روحانی وجود ندارد. البته ما نباید نگران عملکرد روحانی باشیم و به این دلیل که او در برخی موارد خوب عمل نکرده، گزینه دیگری را به مردم معرفی کنیم، زیرا رقیب اصلاح‌طلبان وضعیت فوق‌العاده بدی دارد. اصولگرایان کاندیدایی در مقابل روحانی ندارند و از قالیباف تا جلیلی از آقای روحانی در خرداد ۹۲ شکست خوردند. آقای روحانی با دست و پای بسته، اصولگرایان را شکست خواهد داد.”

یکی از مبانی که حامیان دولت روحانی را بازیگر برنده انتخابات 96 می دانند، تحلیلی است که از اردوگاه رقیب و اوضاع آن دارند. آنها با فرض گرفتن اینکه اصولگرایان گزینه شاخصی برای معرفی در انتخابات 96 ندارند و نامزدهای اصلی آنها نیز در رقابت قبلی شکست خورده اند، پس در نتیجه روحانی خواهد توانست از پس این انتخابات نیز به راحتی و «با دست و پای بسته»، بر آید. این فرض نه براساس در نظر گرفتن صرف توانایی های حسن روحانی، بلکه به خاطر ضعف رقیب در نظر گرفته می شود. از سال 1392 تا به امروز دو انتخابات مهم برگزار شده است. در انتخابات ریاست جمهوری حسن روحانی با پراکنده شدن آرای اصولگرایان میان چند نامزد توانست به سختی و با حدنصاب چندصد هزار رای در دور اول پیروز رقابت شود. این در صورتیست که اگر اصولگرایان حول یک نامزد به توافق می رسیدند و تمام تلاش خود را برای تبلیغات به نفع وی به کار می بردند، شانس بیشتری برای رقابت تنگاتنگ و حتی پیروزی داشتند. هرچند شکست حسن روحانی با کمترین تجربه اجرایی و بدون امکانات دولتی و تبلیغاتی که در حال حاضر در اختیار دارد، به مراتب در سال 92 سهل تر بود.

اما در این میان حامیان دولت به دنبال پیروزی بدون دردسر روحانی در سال آینده هستند تا با به کار بردن کمترین انرژی نتیجه مساعد خود را حاصل کنند. به همین منظور در ماهای مانده به انتخابات سوزاندن نامزدهای احتمالی و درخور اصولگرایان در دستور کار قرار گرفته است. نام هایی که به میان می آیند از محمود احمدی نژاد گرفته تا سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در نوسانند. زیباکلام در همان اظهارنظر به این نکته اشاره می کند:”اصولگرایان چاره دیگری هم دارند، آنها برای اینکه روحانی را در ۹۶ با دردسر مواجه کنند، احتمالا به صورت واحد از احمدی نژاد یا سردار قاسم سلیمانی حمایت می‌کنند. البته معنی ورود احمدی نژاد و قاسم سلیمانی این نیست که اگر یکی از این دو نفر در مقابل آقای روحانی قرار بگیرند، قطعا پیروز خواهند شد، اما کار را برای روحانی و اصلاح‌طلبان در۹۶ سخت خواهد کرد. در نهایت باید دانست شانس آقای روحانیی در مقابل احمدی نژاد و سلیمانی برای پیروزی در خرداد ۹۶ بیشتر است. به نظر من باهنر، زاکانی و… هیچ کدام نمی‌توانند رقیب آقای روحانی باشند. زیرا کف و سقف رای این افراد مشخص است. آقای باهنر و… بیشتر از دکتر جلیلی رای ندارند. اگرتمام اصولگرایان به جز سردار سلیمانی و احمدی نژاد با هم متحد شوند، نخواهند توانست بیش از ۱۰ میلیون رای به دست آورند و دراین صورت آنها شکست سختی از روحانی خواهند خورد.”

تاکنون حضور انتخاباتی احمدی نژاد مشخص نشده و به نظر هم نمی رسید وی برای حضور در این انتخابات تنها 4 سال پس از پایان دوره اش، سرمایه گذاری کرده باشد و فعالیت ها و سخنرانی های چند ماهه وی نیز می تواند به خاطر فراموش نشدن در افکار عمومی و پرهیز از به حاشیه رفتن باشد. شخصیتی مانند سردار سلیمانی نیز تا کنون هیچ اظهار نظری برای فعالیت سیاسی نکرده و رفتارها و اقدامات وی نیز نشانی از علاقه برای ورود به عرصه سیاسی را نشان نمی دهد. حربه اصلاح طلبان را می توان به عنوان پیش دستی برای تحریک اصولگرایان جهت معرفی زودهنگام نامزد اصلی خود باشد تا جریان رسانه ای صالاح طلب، فرصت مناسب رای برای تمرکز بر تخریب وی داشته باشد و انرژی خود را صرف تخریب چند نامزد نکنند.

اما با عبور از این مباحث، موضوع پیروزی قطعی حسن روحانی در انتخابات 96، در میان دولتمردان نیز جدی است و آنها نیز بختی را برای رقبای وی در نظر نی گیرند. مرتضی بانک،  معاون کل سرپرست نهاد ریاست جمهوری اسلامی ایران در این باره گفته است: “گزینه‌ای بهتر از روحانی برای ریاست جمهوری وجود ندارد و صحبت‌هایی مثل رد صلاحیت ایشان آرزوهایی است که مخالفان به زبان می‌آورند. اصولگرایان هنوز نتوانسته‌اند کسی را به عنوان کاندیدا معرفی کنند که مورد اجماع اصولگرایان باشد و وجهه مردمی داشته باشد. از طرفی کسی که چند بار در انتخابات شرکت کرده و رای نیاورده است، اگر روی نامزدی خود اصرار کند، وارد تقابل با مردم شده است.  احمدی‌نژاد هم رقیب جدی برای روحانی نیست او دوست دارد در رسانه‌ها تیتر شود و این رفتار‌ها را برای همین انجام می‌دهد. این کار توسط هر کسی که معرفی شود او به خواسته خود رسیده است، اما به هیچ وجه اصولگرایان روی احمدی‌نژاد اجماع نخواهند کرد و چون تعدد کاندید‌اها به ضرر آن‌هاست، در ‌‌‌نهایت فرد دیگری نامزد خواهد شد.همه کسانی که می‌خواهند کشور با عقل و تدبیر اداره شود به این جریان می‌پیوندند که بخش عمده اصلاح‌طلبان در این دسته قرار می‌گیرند. بخشی از اصولگرایان نیز که نگران آینده کشور هستند و به دنبال تندروی نیستند، نیز از آقای روحانی حمایت می‌کنند. ایشان اهل بده‌بستان نیست اما جمع عمده‌ای از جریان اصلاح‌طلب و قسمتی از جریان اصولگرا معتقد است می‌تواند به روحانی اعتماد کند.”

در این فرضیه حامیان دولت پا را فراتر گذاشته و حتی از تمایل جریانی از اصولگرایان برای توافق بر نام حسن روحانی در انتخابات آینده سخن به میان می آید. این تحلیل حتی زحمت سنجش واقعیت های موجود را نیز به خود نمی دهد و هیچ یک از گزینه های احتمالی اصولگرایان و حتی وقوع یک سورپرایز و پدیده انتخاباتی را در سر نمی پروراند. مشخصا این گونه اظهارات چنان سطحی و با ترکیبی از تعصب و حب و بغض نسبت به گروه های رقیب است که نمی توان زیاد آنها را جدی گرفت. یعنی نگاهی صفر و صدی یا سفید و سیاه به عرصه سیاسی در ایران به این نتیجه می انجامد و معادلات تفکری و محاسبات گزینشی در کنار هنجارهای  احساسی افکار عمومی نادیده گرفته می شود.

با کنکاشی در میان ارزیابی های اصلاح طلبان به انتخابات سال آینده، همچنان فرض پیروزی حسن روحانی به عنوان پایه تحلیل ها موجود است هرچند سعی می شود نگاه واقع بینانه تری نسبت به این پیروزی ارائه شود. محمد عطریانفر، از اعضای حزب کارگزاران و فعال سیاسی اصلاح طلب این گونه برداشت ها را چنین بیان می کند: ” باور من این است آقای روحانی در همان دور اول با درصدی بالاتر از ۵۰ به‌اضافه نیم! به پیروزی می‌رسد. ممکن است نقّادان بگویند کمّیت رأی ایشان کمتر خواهدبود. در این رابطه احتمال عقلایی هست. ولی معتقدم با نسبتی بالاتر او پیروز است. اگر این اتفاق ضعیف رخ بدهد ممکن است نشان‌دهنده این باشد که سطح مشارکت پایین‌ آمده است؛ که من فکر نمی‌کنم حتی چنین اتفاقی رخ دهد.”

یک گزینه همیشه در راهبردهای اصلاح طلبان در انتخابات مدنظر قرار می گیرد و آن این است که افزایش مشارکت مردم در انتخابات به معنای گرایش لاجرم آنها به سمت گزینه های اصلاح طلب یا نامزدهای مورد حمایت این جریان است. چنین فرضی همواره بدون هیچ خدشه خاصی از سوی اصلاح طلبان پذیرفته شده  و هر نتیجه ای در صورت مشارکت بالا به غیر از آمال آنها روی دهد، بدون شک با تخلف، تقلب  و یا زدو بندهای سیاسی به دست آمده است. هرچند اشتباه سیاسی در اجماع اطراف یک گزینه در سال 84 می تواند استثنا در نظر گرفته شود اما در اغلب انتخابات این نگاه اصلاح طلبان وجود داشته است.

به هر روی حامیان دولت به ویژه اصلاح طلبان، در اکثر تحلیل های خود برای انتخابات ریاست جمهوری 1396کمترین شانسی را برای رقبای سیاسی دیگر در نظر نمی گیرند و روحانی را ریئس جمهور آینده ایران تا سال 1400 می دانند. سال هایی که به دلایل مختلف برای آینده سیاسی ایران و کسانی که قدرت اجرایی را در دست دارند، بسیار حائز اهمیت است. در همین چارچوب، شاید بتوان همین نگاه « بازی از پیش برده» را نخستین اشتباه محاسباتی حامیان دولت در سال آینده و دستکم گرفتن رقیب دانست که می توان نقطه هزیمت بسیار مطلوبی برای اصولگرایان جهت تمرکز بر سازوکارهای عقلانی حضور پرقدرت در انتخابات ریاست جمهوری باشد و حتی سرمایه گذاری بر ظهور یک پدیده سیاسی نو و دست نخورده را در نظر داشته باشند.

در سه سال و اندی از دولت روحانی، علی رغم میل دولت برای چیدن میوه های برجام در اقتصاد، این امر حاصل نشده و فشارها بر معیشت مردم همچنان باقیست. این امر سبب شده تا افکار عمومی تشنه یک معجزه اقتصادی در این حوزه باشند و تغییرات و تحولات سریعی را تجربه کنند، جریانی که بتواند بر این موج سوار شود و خود را به نحو عملی و عینی صاحب و عامل عبور ایران از بحران اقتصادی نشان دهد، می تواند امیدوار به گرایش افکار عمومی به سمت خود باشد. باری این گونه است که پیش بینی های سطحی نگرانه و احساسی نسبت به نتایج انتخابات در ایران، می تواند صحنه بازی را برای رقبا برای یک بازی عقلانی مهیا سازد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا