ارائه نسخه عطاری پس از مشاهده نتیجه سونوگرافی!

بصیر،جمع تخصص ها تنها دریک اتاق؛ از ارتوپدی تا متخصص روماتولوژی و خدمات ترک اعتیاد. اینجا کوچکترین ساختمان پزشکان دنیا یا همان برخی از عطاری های ساده و محقر همین تهران خودمان است که با یک متخصص برای تمامی امراض اداره می شود! از مشکلات و ناراحتی های پوستی گرفته تا درمان سرطان و ترک اعتیاد. دکترهای بی مدرک و سوادی که البته مشتری های زیادی هم دارند و این روزها حسابی پا در کفش پزشکان کرده اند.

همین چند ماه پیش بود که معاون وزیر بهداشت و رئیس سازمان غذا و دارو، خبر از ممنوعیت هرگونه فعالیت درمانی و تجویز داروهای شیمایی یا ترکیب داروهای شیمایی و گیاهی با هم و البته با وعده درمان بیماری های مختلف داد و عطاری های را از اینکار بر حذر داشت.
رسول دیناروند همچنین نسبت به تهیه داروهای گیاهی از عطاری ها هم هشدار داده بود و اینکه مردم بهتر است در صورت نیاز به داروهای گیاهی، آنرا از داروخانه های گیاهی زیر نظر وزارت بهداشت تهیه کنند. البته به گفته دیناورند ضوابط داروخانه های گیاهی، همچنان در حال طراحی است و در تدوین ضوابط این داروخانه ها با صنف و بخش های مختلف و نیز متخصصان طب سنتی و داروهای گیاهی مشورت می شود.
شاید منظور آقای دکتر داروهای گیاهی ساخته شده در واحدهای صنعتی دارویی باشد که تنها برای موارد خاصی کاربرد دارد و البته قابلیت درمان سرطان، نازایی و یا ترک اعتیاد، آنهم از نوع صنعتی اش را ندارد.
اما مردم این روزها، به هر دلیلی، خواه گرانی هزینه های درمان یا بی اعتمادی به پزشکان یا این تصور که داروهای گیاهی ضرر و آسیب کمتری نسبت به انواع شیمیایی آن دارد، دست به دامان عطاری ها و عطارها می شوند. عطاری هایی که برخلاف آنچه از گذشته در ذهن داریم، پیرمردی با تجربه و آشنا به طب سنتی و طب ابوعلی سینا گرداننده اش نیست و بعضا جوان هایی بی اطلاع و کم تجربه چرخش را می گردانند.
همه تخصص ها زیر یک سقف!
مشخصات گیاههای دارویی و خواص درمانی شان را پشت شیشه عطاری زده تا هدفمندتر وارد عطاری شوید. از داروهای آرامش بخش و تقویت کننده قوای جنسی گرفته تا کاهنده چربی خون و لاغری. داخل که می شوم، پیرمردی حدودا هفتاد ساله درحال ترکیب کردن چند نوع گیاه است. همان اول کار سراغ داروی ترک اعتیاد را می گیرم. کمی مکث می کند و می گوید از این داروها در این منطقه پیدا نمی کنی. اینجا نزدیک دادگاه است و کسی از این دارو ها نمی آورد. برای این یک قلم ببرش دکتر، ولی اگر مشکل و بیماری دیگری داری بگو برایت دارو بدهم.
از پیرمرد سراغ یکی از همکارانش را می گیرم که داروی ترک اعتیاد داشته باشد و بدون ترس از بازرس و  مامور در اختیارمان بگذارد. آقای عطار می گوید: “راستش را بخواهی ما خودمان هم تا یکی دو ماه پیش می آوردیم اما چند وقتی است که سخت گیری می کنند، ما هم مغازه مان نزدیک دادگاه است و بقیه اش را هم که خودت می دانی….”
مرد عطار می گوید: اگر از این داروها می خواهی باید بروی سمت جنوب تهران، از میدان سپاه به پایین. پل چوبی، بهارستان و ….
دراین مناطق خیلی راحت می توانی داروی ترک اعتیاد پیدا کنی.
راهم را به سمت جنوب تهران کج می کنم. همان جایی که عطار قدیمی می گفت. پایین تر از میدان مشهور در آن منطقه به یک عطاری قدیمی می رسم. دو نفر عاقله مرد به همراه مرد مردی جوان به سرعت برای دردها و امراض مختلف مردم نسخه می پیچند. تعداد زیادی مریض هم در نوبت نشسته اند تا نوبتشان شود.
ده دقیقه ای تامل کافی است تا متوجه جامع التخصص بودن این سه دوست شویم. از درمان نازایی و گرفتگی عروق قلبی گرفته تا درمان مشکلات پوستی و ریوی. زنی میانسال بعد از ده دقیقه ای معطلی بالاخره نوبتش می شود تا بتواند بیماری اش را مطرح کرده و داروی گیاهی دریافت کند. جالب اینجاست که او نه برای خودش، بلکه برای درمان نازایی دخترش آمده و مشکل دختر را به خیلی کوتاه برای مرد توضیح می دهد.
چند دقیقه بعد تعدادی کیسه پر از گیاهان دارویی و چند بطری عرق گیاهی روی میز حاضر است. مرد عطار میگوید یک دوره این ها را مصرف کند جواب میگیرد. البته با اعتماد به نفس بالا ادامه می دهد که “اگر نشد سونوگرافی بگیرد، نتیجه اش را به من بگو تا راهنمایی ات کنم!”
خانم دیگری با زخم های عجیب بر روی دستش، تقاضای دارو دارد. زخم ها را نشان میدهد و فردی که از همه جوانتر است با یک قوطی پماد و تعدادی گیاه که طبقه های روی دیوار برداشته است به سمتش بر می گردد. توضیحات لازم را می دهد و اینکه اگر با این گیاهان ضمادی درست کند و روی دستهایش بگذارد یک هفته دیگر کاملا خوب خواهد شد.
حالا بعد از گذشت یک ربع از ساعت، نوبت به من رسیده و باید دردم را بگویم و دارو بگیرم. تا صحبت از داروی ترک اعتیاد می شود جواب منفی تحویلم می دهند و می گویند اعتیاد و درمانش داروی گیاهی ندارد. اگرجای دیگر هم دادند شما استفاده نکن. همه اش داروی شیمایی و روان گردان است. مریضت را خوب که نمی کند هیچ، حال و روزش را بدتر هم می کند.
ترک یک هفته ای اعتیاد با ریشه گیاه جدوار!
نرسیده به میدانی دیگر، تابلوی قدیمی و خاک گرفته یک عطاری توجه ام را جلب می کند. مغازه ای کوچک اما پر از گیاه دارویی و شیشه های عرقیجات. پیرمردی 70ساله با جوانی حدودا سی ساله کف مغازه نشسته اند و داروها را دسته بندی می کنند. سلامم را با کمی تاخیر جواب می دهد و وقتی تقاضای داروی ترک اعتیاد می کنم با قاطعیت می گوید نداریم!
خریدن یک شیشه عرق کاسنی دو آتشه کافی است تا اعتمادشان جلب شود و پیرمرد سر حرف را باز کند. می گوید چی مصرف می کنی؟ از سوالش هول می کنم و می گویم: “راستش خودم مصرف نمی کنم، تازگی ها متوجه اعتیاد برادرم شده ایم، گفتیم به جای فرستادنش به کمپ ترک اعتیاد، شاید بهتر باشد سراغ داروهای گیاهی و عطاری ها برویم.”
پیرمرد خنده ریزی می کند و میگوید:
– خب چی مصرف می کند؟
-فکر می کنم تریاک. اما اینکه روزی چقدر مصرف می کند را نمی دانم.
چند ثانیه ای سکوت می کند و میگوید: دوای دردش دم کرده ریشه جدوار سیاه است. یک استکان که بخورد، انگار 6 مثقال تریاک کشیده است!
باتعجب می پرسم یعنی این ریشه ای که گفتید جز مخدرهاست؟ با همان صدای نامفهومش می گوید: نه بابا جان، مخدر نیست. فقط باید یک هفته ای بخورد تا مثل یک مسکن دردهای خماری اش را تسکین دهد. بعد از یک هفته تا ده روز اعتیادش را ترک می کند.
تجویز و توزیع متادون در عطاری ها
در مسیر رفتن به جنوب شهر به یک عطاری دیگر سر می زنم. مردی حدودا سی و پنج ساله در حال توضیح خواص یک داروی خاص برای دو خانم جوان است و حسابی سرش شلوغ است. چند دقیقه ای صبر می کنم تا نوبتم شود. میگویم راستی شما داروی ترک اعتیاد هم دارید؟
کمی فکر می کند و میگوید: اگر می خواهی ترک کنی باید تصمیمت را بگیری، آنوقت من برایت یک مجموعه دارو میدهم. باهم که مصرف کنی جواب میگیری. به سرعت انگشت اتهام را از خودم دور می کنم و مریض اصلی را یکی از نزدیکانم معرفی می کنم. با کمی نگرانی نگاهش را از چشمانم برمی دارد و میگوید: اگر اعتیادش به تریاک است، بیا از این متادون های 5برایش ببر. جای تریاک را میگیرد و می تواند ترک کند. اما اگر صنعتی مصرف می کند داستانش جداست.
ناگهان ذهنم به سمت کلینیک های تخصصی ترک اعتیاد به مواد صنعتی و روش ها و پروتکل های پیچیده وزارت بهداشت و ستاد ملی مبارزه با مواد مخدر می رود. اینکه ترک مواد صنعتی به همین راحتی ها نیست و راه و روش های خاص خودش را دارد.
خیلی سریع می گویم خب داستانش چیست؟ با صدایی نامفهوم میگوید برای ترک شیشه و مواد صنعتی باید روزی یک عدد قرص زیر زبانی بی 2 استفاده کند. چند باری سوال می کنم تا بالاخره متوجه شوم اسم این قرص زیرزبانی بی 2است یا دی 2.
می گویم راستی این بی2 را داروخانه ها هم می فروشند؟ در جوابم نه بلندی می گوید و ادامه می دهد؛ نه بابا باید از خودمان بخری. روزی یک قرص بخورد کافی است. ولی باید بیاید تا برایش داروهای دیگر هم بدهم. باید دارو برای تسکین دردهایش بخورد، جنسینگ برای تقویت بدن و قوای جسمانی اش بخورد تا بتواند ترک کند. ترک صنعتی خیلی سخت است.
خیلی لحن تخصصی دارد و تاکید می کند که “باید بیاید تا ببینم چقدر مصرف دارد و بر اساس میزان مصرفش دارو بدهم.”
قیمت بی 2 را می پرسم و می گوید هر قرصش دو هزار و پانصد تومان است. خودم را نگران نشان می دهم و با این پرسش که نکند این قرص ها غیر مجاز باشند؟ خنده ای می کند و می گوید بی 2 همان ایبوبروفن 2 است، اصلا برای همین کار ساخته شده است!! دارویی که در هر داروخانه ای به دنبالش گشتیم ردی از آن پیدا نکردیم.
ناصرخسرو؛ پاتوق عمده فروشان متادون
ناصر خسرو این روزها اگر چه هنوز هم  پاتوق دارو فروشها و دلالان داروهای گرانقیمت و خاص هست، اما متادون فروش ها بی هیچ محدودیت و ترسی برای پیدا کردن مشتری، زیر گوشَت نجوا می کنند. چند نفری گوشه ای از خیابان را قرق کرده اند. همین که به سمتشان می روم با صدای بلند می گویند متادون، متادون بدم؟
مثل آدم های ناشی، می گویم چند؟ سوالم را با چند سوال جواب می دهد. چقدر می خواهی؟ چند باکس؟ چه دوزی؟ 5 ؟ 20؟ یا 40. قهوه ای باشد یا سفید؟
نگاهی به اطرافم می اندازم و می گویم: خب اینها که گفتی چه فرقی باهم دارند؟
سوالم برایشان خنده دار است. همه باهم می خندند و در بین خنده هایشان یکی می گوید بابا برای خودش نمی خواهد. واسه کی می خوای داداش؟ اینها که گفتیم خیلی باهم فرق دارد. بستگی به میزان مصرف کسی که موادمصرف می کند باید برایش دوز خاصی متادون بخری. به نظرم اگر عملش بالاست برایش 20بخر.یک جعبه صدتایی را بهت میدهم 320هزار تومان. البته نوع قهوه ای متادون را 330هزار تومان میدهم. باز از خودش بپرس ، معتادها خودشان بهتر می دانند چه دوزی به کارشان می آید.
حس خوبی از جمعشان ندارم. سریع خداحافظی می کنم و به سرعت از ناصر خسرو فاصله می گیرم.

راستی بازرس های وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو یا ستاد مبارزه با مواد مخدر کجای این آشفته بازارند؟ آشفته بازاری از طبابت های بی دانش تا فروش بی ضابطه داروهای ترک اعتیاد، در عطاری ها و قلب بازار تهران. آیا خانواده هایی که گرفتار چنین افرادی می شوند، تنها مقصران این اتفاقند ؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا